تاریخ بروزرسانی : 1401/07/24
نام بسته درسی: درس مدیریت دانش سازمانی
———————————
فهرست:
فصل اول – کلیات و مفاهیم مدیریت دانش
مقدمه
تاریخچه
روند تاریخی حرکت سازمانها به سوی سازمانهای دانشمدار
داده، اطلاعات و دانش
روابط داده، اطلاعات و دانش
عوامل تفکیککننده اطلاعات و دانش
انواع دانش
ویژگیهای دانش
منابع دانش
انواع فرایندهای دانش
فصل دوم – مدیریت دانش
مدیریت دانش چیست؟
تعریف مدیریت دانش
ویژگیهای مدیریت دانش
اصول مدیریت دانش
مدیریت دادهها، مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش
نظریههای مدیریت دانش
نسلهای مدیریت دانش
مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع
تفاوتهای مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع
مراحل مدیریت دانش
کاربرد مدیریت دانش
کاربرد مدیریت دانش در تصمیمات راهبردی
عناصر تشکیلدهنده نوآوری دانش
فصل سوم – مدل های مدیریت دانش
گروهبندی از منظر نوع دانش (ضمنی/آشکار)
گروهبندی دانش بر مبنای فرایندهای دانش
سایر مدلهای مدیریت دانش
فصل چهارم – چرخه های مدیریت دانش
چرخه مدیریت دانش ویگ
چرخه مدیریت دانش مییر و زاک
چرخه مدیریت دانش مک الوری
چرخه مدیریت دانش بیوکویتز و ویلیامز
چرخه حیات دانش بیرکین شاو و شیهان
چرخه مدیریت دانش یکپارچه دالکر
فصل پنجم – فناوری های مدیریت دانش
تکامل نقشهای فناوری اطلاعات
مدیر ارشد دانش
ویژگیهای مدیر ارشد دانش
سازمان فناوری اطلاعات
مدیریت محتوا
طبقهبندی دانش
تحلیل و طراحی شبکه اجتماعی (اس. ان. ای)
فصل ششم- پیاده سازی و استقرار مدیریت دانش
1ـ مدیریت دانش و مدیریت استراتژیک
2ـ گامهای اصلی مدیریت دانش
3ـ روشهای پیادهسازی مدیریت دانش
مدل مراحل بلوغ مدیریت دانش در سازمان
منابع انسانی و مدیریت دانش
مدل بهرهوری منابع انسانی
تخصص لازم در تیمهای مدیریت دانش
فصل هفتم – ارزیابی مدیریت دانش
فصل هشتم – ممیزی و فرهنگ دانایی
ممیزی دانش
ممیزی فرهنگ دانایی
شاخصهای فرهنگ دانایی
تغییر و حفظ یک فرهنگ
دشواریهای تغییر فرهنگ سازمانی
فصل نهم – موانع و چالش های مدیریت دانش
موانع مدیریت دانش
چالشهای مدیریت دانش
برطرف کردن برخی چالشهای مدیریت دانش
فصل دهم-مدیریت دانش در بخش های دولتی و غیر دولتی
اهمیت و ضرورت مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
امکانپذیری مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
موافقان و مخالفان مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
چارچوبی برای مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
عناصر و ابعاد مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
نیاز به چارچوب مدیریت دانش در بخش دولتی
مدیریت دانش و خوشههای صنعتی
دستهبندی دانشمدار خوشههای صنعتی
عناصر به کارگیرنده و دگرگونکننده دانش در خوشههای صنعتی
مدیریت دانش در ارتباط با مشتری
مدیریت ارتباط با مشتری
مدیریت دانش مشتری
فصل یازدهم-نقش کتابخانه ها در تحقق مدیریت دانش
طبقهبندی ابزارهای مدیریت دانش
ابزارهای مدیریت دانش و رویکرد آی. بی. ام
مدیریت دانش در کتابخانهها
فرایندهای اصلی مدیریت دانش در کتابخانهها
اشتراک و توزیع دانش
ویژگیهای مدیریت دانش در کتابخانهها
محتویات مدیریت دانش در کتابخانهها
نقش منابع هوشمند در مدیریت دانش
ارتقای دانش از طریق ابزارهای فنی
سیستمهای حمایت از تصمیمات استراتژیک
ارزش مدیریت دانش برای کتابخانههای دانشگاهی
تعریف و ارزش اینترانت به عنوان یک ابزار مدیریت دانش
محتویات یک اینترانت
کاربرد اینترانت در اشتراک دانش سازمانی میان کارکنان
مدیریت دانش در کتابخانهها
فرایندهای اصلی مدیریت دانش در کتابخانهها
اشتراک و توزیع دانش
ویژگیهای مدیریت دانش در کتابخانهها
محتویات مدیریت دانش در کتابخانهها
نقش منابع هوشمند در مدیریت دانش
سیستمهای حمایت از تصمیمات استراتژیک
مدیریت دانش در دانشگاهها
نشر و تأمین اطلاعات تولید شده در داخل
مقدمه
رشد دانش در زمانهای اخیر بسیار سریع بوده، به گونهای که در قرن بیستم، 80 درصد یافتههای فناوری و دانش و نیز 90 درصد تمام دانشها و اطلاعات فنی، در جهان تولید شده است و هر پنج سال و نیم، حجم دانش دو برابر میشود . این در حالی است که عمر متوسط آن، کمتر از چهار سال است. به این ترتیب، این تحول باعث ایجاد نگرش جدیدی در مدیریت کسب و کار با نام «مدیریت دانش[1]» شده است.امروزه دانش به عنوان «منبعی» ارزشمند و استراتژیک و نیز یک «دارایی» مطرح است و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادی، بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع ارزشمند، امری سخت و بعضاً ناممکن است. در این نگرش، دان همچون منبعی ارزشمند در کنار منابع کار، زمین و سرمایه (که پیشتر در اقتصاد مورد توجه بود) به عنوان دارایی پرمایه مطرح شده است. در چنین ساختاری، دیگر صنعت، محور نیست، بلکه محور، دانش است که در آن، دانشگران[2] (یا دانشکاران، دانشوران) به کار مشغولند.با توجه به اهمیت دانش در دنیای امروز، لازم است قبل از ورود به بحث اصلی مدیریت دانش، به مفاهیم مرتبط با آن پرداخته شود. از این رو در فصل حاضر کلیات و مفاهیم مرتبط با مدیریت دانش به تفصیل مورد مطالعه قرار میگیرند.
تاریخچه
در سال 1979، حسابدار سوئدی به نام کارل اریک سیوبی[3] که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت دانش معرفی شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید. دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبههای معروف سازمانی که او در آنجا کار میکرد، تنها یک کرون ارزش نشان میداد، در حالی که ارزش واقعی سازمان، به مراتب بیش از اینها بود. در این هنگام، وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت او، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را ـ که شامل چند میز و ماشین تحریر بود ـ نمایش میدهد و ارزش واقعی سازمان وابسته به شایستگی کارکنان سازمان و چیزی را که جمع کارمندان سازمان به عنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل میدادند، وابسته است.سیوبی و دیگران، این یافته را با نام «دارایی فکری» و «دارایی ناملموس» معرفی کرد و آن را در کنار داراییهای ملموس قرار داد. به این ترتیب، تعداد نوشتهها، سیمنارها و نظایر آن در این زمینه رشد کرد و موضوع به طور جدی در دستور کار دانشمندان علم مدیریت و مدیران سازمانهای بزرگ قرار گرفت.
جدول 1 فهرست نخستین حرکتها و وقایع مهم در رابطه با مدیریت دانش را نشان میدهد .
جدول 1 ـ نخستین تلاشها در راستای مدیریت دانش
سال | طرحکننده | رویداد |
1986 | سیوبی / کونراد | ترازنامه نامشهود[4] |
1986 | کارل ویگ | ابداع مفهوم مدیریت دانش |
1989 | شرکتهای مشاور مدیریتی بزرگ | شروع تلاشهای درونی برای اداره رسمی دانش |
1989 | ارزش واتر هاوس | یکی از نخستینها برای تکمیل مدیریت دانش در استراتژی تجاریاش |
1991 | بازبینی تجاری هاروارد (نوناکا و تاکوچی) | یکی از نخستین مقالات منتشر شده در مورد مدیریت دانش |
1991 | تام استوارت | اهمیت به سرمایه فکری |
1993 | کارل ویگ | یکی از نخستین کتابهای منتشر شده در مورد مدیریت دانش (اساس مدیریت دانش) |
1994 | پیتر دراکر | منبع دانش |
1994 | شبکه ارتباطی دانش مدیریت | نخستین کنفرانس مدیریت دانش |
1994 | شرکت بزرگ مشاوره | نخستین شرکتی که خدمات دانش مدیریت را به مشتریان پیشنهاد کرد |
1995 | استنفورد پال رومر | دانش به عنوان منبع بیپایان |
1995 | نوناکا و تاکوچی | کتاب شرکت دانشآفرین |
1995 | دروتی لئونارد بارتون | کتاب سرچشمههای دانش |
1996 | انواع شرکتها و مشاغل | انفجار پر سر و صدای الحاقها و فعالیتها |
همزمان با رشد ایدة دانش به عنوان منبع استراتژیک در قرن 21، دانش به مثابه یک مزیت رقابتی مهم در سازمانهای پیشرو، مورد توجه جدی قرار گرفت. از این رو چندی است که بسیاری از دانشمندان علم مدیریت و سازمان، تلاشهایی را برای نظاممند کردن استفاده از دانش در سازمان از راه ایجاد باب جدیدی در مدیریت با عنوان «مدیریت دانش» آغاز کردهاند.
روند تاریخی حرکت سازمانها به سوی سازمانهای دانشمدار
در بررسی روند تاریخی حرکت سازمانها به سوی سازمانهای دانشمدار، پیتر دراکر[5] نحوه تغییر سازمانها را به شرح زیر مطرح میکند:پیش از آغاز جنگ جهانی، کشاورزان، بزرگترین گروه کارگران هر کشور بودند، ولی حتی پیش از آن نیز، لزوم اداره کارخانهها با استفاده از کارگران «یقه آبی[6]» احساس میشد. بنابراین، مزرعهداران شروع به ترک مزرعه به سمت کارخانهها کردند. آنان در سال 1900، جزء نیروی عمده اجتماعی و سازمانی شدند و به سرعت بر تعدادشان افزوده شد، به گونهای که تا اواخر دهه 1950، یقه آبیها، بزرگترین جوامع و سازمانهای صنعتی را تشکیل میدادند.در دهههای آخر قرن 20، نیروی کار صنعتی افول کرد و این بار، کار بر پایه دانش و دانشگران اهمیت ویژهای یافت.بر اساس تقسیمبندی دراکر، پروفسور ویک (1999) جایگاه دانش در این چرخش عظیم را، حول محورهای گوناگون به ترتیب زیر مطرح کرده است :
اقتصاد کشاورزی: بشر اولیه که در ابتدا با شکار ارتزاق میکرد، کشاورزی را کشف کرد و به این ترتیب، نخستین مرحله اقتصادی جوامع آن زمان شکل گرفت و پس از آن بود که تولید منابع با کاشت و برداشت دانهها و نیز پرورش دام و طیور آغاز شد.
در این مرحله، هنوز بشر به دانش چندانی دست نیافته و مزیت رقابتی در آن، گسترش مزرعهها و تعداد بیشتر دام و طیور و نیز مهارتهایی در کاشت و برداشت محصولات بود.
اقتصاد منابع طبیعی: در این دوره بشر منابع طبیعی را کشف و استخراج کرد. در این میان، نقش مردم، تلاش برای تسهیل تبدیل منابع به کالاهای قابل فروش و آوردن آنها به بازار بود. علاوه بر آن، گروههای کوچکی از صنعتگران همچون بناها، آهنگران، خیاطان و نظایر آن ارائه خدمات به مشتریان را آغاز کردند، بنابراین، کمکم بشر نیاز به دانش را تشخیص داد و اتحادیهها و تجمعات کوچکی از متخصصان شکل گرفت.
انقلاب صنعتی: در خلال قرن 18 و 19، تبدیل منابع طبیعی به محصولات قابل فروش و تولید محصولات در حجم زیاد به شکل فزایندهای، سازماندهی و مکانیزه و مزیت بازار سرمایهگذاری و به کارگیری افراد بیشتر شد. بنابراین، برای ارائه محصولات با کیفیت و قیمت مناسب، تکنولوژی بالاتری لازم بود. در این دوره، دانش قابل دسترسی و اهمیت آن روشن شده بود، و لیکن این امر، تنها در میان برخی از صاحبنظران مطرح بود.
انقلاب محصول: در نیمه اول قرن 20، توجه تولیدکنندگان به موضوع دیگری جلب شد. پس از تولید محصولات با تنوع بیشتر و قیمت کمتر، ضرورت ارائه خدمات بهتر برای تولیدکنندگان به شکل فزایندهای مطرح شد. در این زمان، مزیت رقابتی، ارائه محصولاتی بود که به لحاظ کاربرد و قیمت با بازار تطابق بیشتری داشته باشد، بنابراین، نسبت به عصر صنعت، دانش فردی گسترش یافت و توجه به محصول در سازمانها، بیشتر مطرح شد.
انقلاب اطلاعات: در نیمه دوم قرن 20، موضوعاتی چون بهینهسازی، توجه به محصول به همراه مزیت بازار و ارائه محصولات کاربردیتر با خدمات بهتر مطرح بود. با پدید آمدن فناوری اطلاعات، جمعآوری گستردهتر اطلاعات و تبادل آن بین شرکتها و تأمینکنندگان و مشتریان، بیش از پیش امکانپذیر شد، به گونهای که نظامهای مدیریت جامع[7] و تولید بهنگام[8]، کنترلهای خودکار و غیره، عملاً مشاهده میشد. به این ترتیب، با پدید آمدن کارتهای اعتباری، شکل معاملات تجاری و تبادلات مالی و نقش مردم از کارهای یدی به کارهای پشت میزی تغییر یافت، اما با وجود این، هنوز کارهای کاملاً فکری و دانشی، جایگاه خود را نیافته بودند.
انقلاب دانش: در یکی دو دهه اخیر دانشمندان اذعان داشتند که اساس رقابت در حال تغییر بوده و موفقیت سازمانها به سمت میزان تأکید و توجه آنان بر دانش مرتبط است. این مسأله بسیاری از سازمانهای پیشرفته را بر آن داشت تا دانش را در سازمان خود مدیریت کرده آن را به بهترین شکل ممکن، مورد استفاده قرار دهند. همچنین تأکید و توجه بیشتر بر منابع انسانی، که تولیدکنندگان و حاملان اصلی دانش در سازمان هستند، به ویژه در زمینه تسهیم دانش و فرهنگ سازمانی، که جریان دانش در داخل سازمان را شکل میداد، مورد توجه ویژهای قرار گرفت.
داده، اطلاعات و دانش
پیش از آنکه به بررسی مدیریت دانش پرداخته شود، لازم است تا تفاوتهای بین داده، اطلاعات و دانش مشخص شود. به زعم صاحبنظران تفاوتهای بین داده، اطلاعات و دانش به اختصار به شرح زیرند (دالکر، 7، 2005):
سازمانهای نوین، معمولاً دادهها را در یک سیستم فناوری ذخیره میکنند. این دادهها توسط واحدهایی نظیر واحد مالی، حسابداری و بازاریابی به سیستم تزریق میشوند. بنابراین همه سازمانها به انواع دادهها احتیاج دارند. نگهداری سوابق و بایگانی، نقطه کانونی فرهنگ داده به شمار میرود و مدیریت مؤثر دادهها در موفقیت آنها نقش بسزایی دارد.
بعضی از سازمانها به اشتباه فکر میکنند دادههای بیشتر نسبت به دادههای کمتر از حالت مطلوبتری برخوردارند و با استفاده از آنها میتوانند تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند. این وضعیت به دو دلیل نادرست است: اول اینکه دادههای زیاد، کار تشخیص دادههای لازم و درک آنها را دشوار میکند. دیگر آن که دادهها، فاقد معنی قابل استفادهاند؛ یعنی تنها بخشی از واقعیت را نشان داده و از هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتکاء برای اقدام مناسب، تهی هستند. از این رو دادهها را میتوان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیمگیری به شمار آورد؛ چرا که نمیتوانند عمل لازم را تجویز کنند. دادهها نشانگر ربط، بیربطی و اهمیت خود نیستند، اما به هر حال برای سازمانها و مخصوصاً سازمانهای بزرگ اهمیت زیادی دارند .
دانش به عنوان اطلاعات | دانش به عنوان فرایند |
دادهها و اطلاعات ساختاریافته و غیرساختاریافته | دانش ضمنی، تجربه، دانش چگونگی و رویهها |
نظریه اطلاعات | فلسفه، روانشناسی، و جامعهشناسی |
مدیریت اطلاعات | کارآموزی، آموزش و یادگیر |
شکل 1-1- دو بخش متفاوت دانش
فناوری اطلاعات را منعکس میکنند، دانش را به راحتی به عنوان هدف اطلاعاتی درک میکنند. ولی مدیران تجاری، ممکن است دانش را به عنوان فرایند مورد ملاحظه قرار دهند و آن را موجودیتی تلقی کنند که در کارکنان سازمان و فرایندهای تجاری تجسم یافته است. در ادامه چند تعریف از دانش، ارائه میشود:
در نهایت دانش را میتوان بر اساس چهار دیدگاه رایج در مورد دانش مطابق زیر بیان کرد:
[1]-Knowledge Management
[2]-Knowledge Workers
[3]-Karl-Erik Sievby
[4]-The intangible balance sheet
[5]-Peter Drucker
[6]- نیروهای صف یعنی نیروهایی که با تولید به صورت مستقیم ارتباط دارند.
[7]-Total Quality Management (TQM)
[8]-Just in time
نوشتههای تازه