تاریخ بروزرسانی : 1401/12/02
نام بسته : سرفصل های درس مدیریت دانش
———————————————————————————————–
فهرست:
فصل اول – کلیات و مفاهیم مدیریت دانش
مقدمه
تاریخچه
روند تاریخی حرکت سازمانها به سوی سازمانهای دانشمدار
داده، اطلاعات و دانش
روابط داده، اطلاعات و دانش
عوامل تفکیککننده اطلاعات و دانش
انواع دانش
ویژگیهای دانش
منابع دانش
انواع فرایندهای دانش
فصل دوم – مدیریت دانش
مدیریت دانش چیست؟
تعریف مدیریت دانش
ویژگیهای مدیریت دانش
اصول مدیریت دانش
مدیریت دادهها، مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش
نظریههای مدیریت دانش
نسلهای مدیریت دانش
مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع
تفاوتهای مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع
مراحل مدیریت دانش
کاربرد مدیریت دانش
کاربرد مدیریت دانش در تصمیمات راهبردی
عناصر تشکیلدهنده نوآوری دانش
فصل سوم – مدل های مدیریت دانش
گروهبندی از منظر نوع دانش (ضمنی/آشکار)
گروهبندی دانش بر مبنای فرایندهای دانش
سایر مدلهای مدیریت دانش
فصل چهارم – چرخه های مدیریت دانش
چرخه مدیریت دانش ویگ
چرخه مدیریت دانش مییر و زاک
چرخه مدیریت دانش مک الوری
چرخه مدیریت دانش بیوکویتز و ویلیامز
چرخه حیات دانش بیرکین شاو و شیهان
چرخه مدیریت دانش یکپارچه دالکر
فصل پنجم – فناوری های مدیریت دانش
تکامل نقشهای فناوری اطلاعات
مدیر ارشد دانش
ویژگیهای مدیر ارشد دانش
سازمان فناوری اطلاعات
مدیریت محتوا
طبقهبندی دانش
تحلیل و طراحی شبکه اجتماعی (اس. ان. ای)
فصل ششم– پیاده سازی و استقرار مدیریت دانش
1ـ مدیریت دانش و مدیریت استراتژیک
2ـ گامهای اصلی مدیریت دانش
3ـ روشهای پیادهسازی مدیریت دانش
مدل مراحل بلوغ مدیریت دانش در سازمان
منابع انسانی و مدیریت دانش
مدل بهرهوری منابع انسانی
تخصص لازم در تیمهای مدیریت دانش
فصل هفتم – ارزیابی مدیریت دانش
فصل هشتم – ممیزی و فرهنگ دانایی
ممیزی دانش
ممیزی فرهنگ دانایی
شاخصهای فرهنگ دانایی
تغییر و حفظ یک فرهنگ
دشواریهای تغییر فرهنگ سازمانی
فصل نهم – موانع و چالش های مدیریت دانش
موانع مدیریت دانش
چالشهای مدیریت دانش
برطرف کردن برخی چالشهای مدیریت دانش
فصل دهم-مدیریت دانش در بخش های دولتی و غیر دولتی
اهمیت و ضرورت مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
امکانپذیری مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
موافقان و مخالفان مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
چارچوبی برای مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
عناصر و ابعاد مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
نیاز به چارچوب مدیریت دانش در بخش دولتی
مدیریت دانش و خوشههای صنعتی
دستهبندی دانشمدار خوشههای صنعتی
عناصر به کارگیرنده و دگرگونکننده دانش در خوشههای صنعتی
مدیریت دانش در ارتباط با مشتری
مدیریت ارتباط با مشتری
مدیریت دانش مشتری
فصل یازدهم-نقش کتابخانه ها در تحقق مدیریت دانش
طبقهبندی ابزارهای مدیریت دانش
ابزارهای مدیریت دانش و رویکرد آی. بی. ام
مدیریت دانش در کتابخانهها
فرایندهای اصلی مدیریت دانش در کتابخانهها
اشتراک و توزیع دانش
ویژگیهای مدیریت دانش در کتابخانهها
محتویات مدیریت دانش در کتابخانهها
نقش منابع هوشمند در مدیریت دانش
ارتقای دانش از طریق ابزارهای فنی
سیستمهای حمایت از تصمیمات استراتژیک
ارزش مدیریت دانش برای کتابخانههای دانشگاهی
تعریف و ارزش اینترانت به عنوان یک ابزار مدیریت دانش
محتویات یک اینترانت
کاربرد اینترانت در اشتراک دانش سازمانی میان کارکنان
مدیریت دانش در کتابخانهها
فرایندهای اصلی مدیریت دانش در کتابخانهها
اشتراک و توزیع دانش
ویژگیهای مدیریت دانش در کتابخانهها
محتویات مدیریت دانش در کتابخانهها
نقش منابع هوشمند در مدیریت دانش
سیستمهای حمایت از تصمیمات استراتژیک
مدیریت دانش در دانشگاهها
نشر و تأمین اطلاعات تولید شده در داخل
منابع
رشد دانش در زمانهای اخیر بسیار سریع بوده، به گونهای که در قرن بیستم، 80 درصد یافتههای فناوری و دانش و نیز 90 درصد تمام دانشها و اطلاعات فنی، در جهان تولید شده است و هر پنج سال و نیم، حجم دانش دو برابر میشود . این در حالی است که عمر متوسط آن، کمتر از چهار سال است. به این ترتیب، این تحول باعث ایجاد نگرش جدیدی در مدیریت کسب و کار با نام «مدیریت دانش» شده است.
امروزه دانش به عنوان «منبعی» ارزشمند و استراتژیک و نیز یک «دارایی» مطرح است و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادی، بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع ارزشمند، امری سخت و بعضاً ناممکن است. در این نگرش، دان همچون منبعی ارزشمند در کنار منابع کار، زمین و سرمایه (که پیشتر در اقتصاد مورد توجه بود) به عنوان دارایی پرمایه مطرح شده است. در چنین ساختاری، دیگر صنعت، محور نیست، بلکه محور، دانش است که در آن، دانشگران(یا دانشکاران، دانشوران) به کار مشغولند.
با توجه به اهمیت دانش در دنیای امروز، لازم است قبل از ورود به بحث اصلی مدیریت دانش، به مفاهیم مرتبط با آن پرداخته شود. از این رو در فصل حاضر کلیات و مفاهیم مرتبط با مدیریت دانش به تفصیل مورد مطالعه قرار میگیرند.
در سال 1979، حسابدار سوئدی به نام کارل اریک سیوبی که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت دانش معرفی شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید. دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبههای معروف سازمانی که او در آنجا کار میکرد، تنها یک کرون ارزش نشان میداد، در حالی که ارزش واقعی سازمان، به مراتب بیش از اینها بود. در این هنگام، وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت او، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را ـ که شامل چند میز و ماشین تحریر بود ـ نمایش میدهد و ارزش واقعی سازمان وابسته به شایستگی کارکنان سازمان و چیزی را که جمع کارمندان سازمان به عنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل میدادند، وابسته است.
سیوبی و دیگران، این یافته را با نام «دارایی فکری» و «دارایی ناملموس» معرفی کرد و آن را در کنار داراییهای ملموس قرار داد. به این ترتیب، تعداد نوشتهها، سیمنارها و نظایر آن در این زمینه رشد کرد و موضوع به طور جدی در دستور کار دانشمندان علم مدیریت و مدیران سازمانهای بزرگ قرار گرفت.
جدول 1 فهرست نخستین حرکتها و وقایع مهم در رابطه با مدیریت دانش را نشان میدهد .
جدول 1 ـ نخستین تلاشها در راستای مدیریت دانش
سال | طرحکننده | رویداد |
1986 | سیوبی / کونراد | ترازنامه نامشهود |
1986 | کارل ویگ | ابداع مفهوم مدیریت دانش |
1989 | شرکتهای مشاور مدیریتی بزرگ | شروع تلاشهای درونی برای اداره رسمی دانش |
1989 | ارزش واتر هاوس | یکی از نخستینها برای تکمیل مدیریت دانش در استراتژی تجاریاش |
1991 | بازبینی تجاری هاروارد (نوناکا و تاکوچی) | یکی از نخستین مقالات منتشر شده در مورد مدیریت دانش |
1991 | تام استوارت | اهمیت به سرمایه فکری |
1993 | کارل ویگ | یکی از نخستین کتابهای منتشر شده در مورد مدیریت دانش (اساس مدیریت دانش) |
1994 | پیتر دراکر | منبع دانش |
1994 | شبکه ارتباطی دانش مدیریت | نخستین کنفرانس مدیریت دانش |
1994 | شرکت بزرگ مشاوره | نخستین شرکتی که خدمات دانش مدیریت را به مشتریان پیشنهاد کرد |
1995 | استنفورد پال رومر | دانش به عنوان منبع بیپایان |
1995 | نوناکا و تاکوچی | کتاب شرکت دانشآفرین |
1995 | دروتی لئونارد بارتون | کتاب سرچشمههای دانش |
1996 | انواع شرکتها و مشاغل | انفجار پر سر و صدای الحاقها و فعالیتها |
همزمان با رشد ایده دانش به عنوان منبع استراتژیک در قرن 21، دانش به مثابه یک مزیت رقابتی مهم در سازمانهای پیشرو، مورد توجه جدی قرار گرفت. از این رو چندی است که بسیاری از دانشمندان علم مدیریت و سازمان، تلاشهایی را برای نظاممند کردن استفاده از دانش در سازمان از راه ایجاد باب جدیدی در مدیریت با عنوان «مدیریت دانش» آغاز کردهاند.
در بررسی روند تاریخی حرکت سازمانها به سوی سازمانهای دانشمدار، پیتر دراکرنحوه تغییر سازمانها را به شرح زیر مطرح میکند:
پیش از آغاز جنگ جهانی، کشاورزان، بزرگترین گروه کارگران هر کشور بودند، ولی حتی پیش از آن نیز، لزوم اداره کارخانهها با استفاده از کارگران «یقه آبی» احساس میشد. بنابراین، مزرعهداران شروع به ترک مزرعه به سمت کارخانهها کردند. آنان در سال 1900، جزء نیروی عمده اجتماعی و سازمانی شدند و به سرعت بر تعدادشان افزوده شد، به گونهای که تا اواخر دهه 1950، یقه آبیها، بزرگترین جوامع و سازمانهای صنعتی را تشکیل میدادند.
در دهههای آخر قرن 20، نیروی کار صنعتی افول کرد و این بار، کار بر پایه دانش و دانشگران اهمیت ویژهای یافت.
بر اساس تقسیمبندی دراکر، پروفسور ویک (1999) جایگاه دانش در این چرخش عظیم را، حول محورهای گوناگون به ترتیب زیر مطرح کرده است :
اقتصاد کشاورزی: بشر اولیه که در ابتدا با شکار ارتزاق میکرد، کشاورزی را کشف کرد و به این ترتیب، نخستین مرحله اقتصادی جوامع آن زمان شکل گرفت و پس از آن بود که تولید منابع با کاشت و برداشت دانهها و نیز پرورش دام و طیور آغاز شد.
در این مرحله، هنوز بشر به دانش چندانی دست نیافته و مزیت رقابتی در آن، گسترش مزرعهها و تعداد بیشتر دام و طیور و نیز مهارتهایی در کاشت و برداشت محصولات بود.
اقتصاد منابع طبیعی: در این دوره بشر منابع طبیعی را کشف و استخراج کرد. در این میان، نقش مردم، تلاش برای تسهیل تبدیل منابع به کالاهای قابل فروش و آوردن آنها به بازار بود. علاوه بر آن، گروههای کوچکی از صنعتگران همچون بناها، آهنگران، خیاطان و نظایر آن ارائه خدمات به مشتریان را آغاز کردند، بنابراین، کمکم بشر نیاز به دانش را تشخیص داد و اتحادیهها و تجمعات کوچکی از متخصصان شکل گرفت.
انقلاب صنعتی: در خلال قرن 18 و 19، تبدیل منابع طبیعی به محصولات قابل فروش و تولید محصولات در حجم زیاد به شکل فزایندهای، سازماندهی و مکانیزه و مزیت بازار سرمایهگذاری و به کارگیری افراد بیشتر شد. بنابراین، برای ارائه محصولات با کیفیت و قیمت مناسب، تکنولوژی بالاتری لازم بود. در این دوره، دانش قابل دسترسی و اهمیت آن روشن شده بود، و لیکن این امر، تنها در میان برخی از صاحبنظران مطرح بود.
انقلاب محصول: در نیمه اول قرن 20، توجه تولیدکنندگان به موضوع دیگری جلب شد. پس از تولید محصولات با تنوع بیشتر و قیمت کمتر، ضرورت ارائه خدمات بهتر برای تولیدکنندگان به شکل فزایندهای مطرح شد. در این زمان، مزیت رقابتی، ارائه محصولاتی بود که به لحاظ کاربرد و قیمت با بازار تطابق بیشتری داشته باشد، بنابراین، نسبت به عصر صنعت، دانش فردی گسترش یافت و توجه به محصول در سازمانها، بیشتر مطرح شد.
انقلاب اطلاعات: در نیمه دوم قرن 20، موضوعاتی چون بهینهسازی، توجه به محصول به همراه مزیت بازار و ارائه محصولات کاربردیتر با خدمات بهتر مطرح بود. با پدید آمدن فناوری اطلاعات، جمعآوری گستردهتر اطلاعات و تبادل آن بین شرکتها و تأمینکنندگان و مشتریان، بیش از پیش امکانپذیر شد، به گونهای که نظامهای مدیریت جامع و تولید بهنگام، کنترلهای خودکار و غیره، عملاً مشاهده میشد. به این ترتیب، با پدید آمدن کارتهای اعتباری، شکل معاملات تجاری و تبادلات مالی و نقش مردم از کارهای یدی به کارهای پشت میزی تغییر یافت، اما با وجود این، هنوز کارهای کاملاً فکری و دانشی، جایگاه خود را نیافته بودند.
انقلاب دانش: در یکی دو دهه اخیر دانشمندان اذعان داشتند که اساس رقابت در حال تغییر بوده و موفقیت سازمانها به سمت میزان تأکید و توجه آنان بر دانش مرتبط است. این مسأله بسیاری از سازمانهای پیشرفته را بر آن داشت تا دانش را در سازمان خود مدیریت کرده آن را به بهترین شکل ممکن، مورد استفاده قرار دهند. همچنین تأکید و توجه بیشتر بر منابع انسانی، که تولیدکنندگان و حاملان اصلی دانش در سازمان هستند، به ویژه در زمینه تسهیم دانش و فرهنگ سازمانی، که جریان دانش در داخل سازمان را شکل میداد، مورد توجه ویژهای قرار گرفت.
پیش از آنکه به بررسی مدیریت دانش پرداخته شود، لازم است تا تفاوتهای بین داده، اطلاعات و دانش مشخص شود. به زعم صاحبنظران تفاوتهای بین داده، اطلاعات و دانش به اختصار به شرح زیرند:
سازمانهای نوین، معمولاً دادهها را در یک سیستم فناوری ذخیره میکنند. این دادهها توسط واحدهایی نظیر واحد مالی، حسابداری و بازاریابی به سیستم تزریق میشوند. بنابراین همه سازمانها به انواع دادهها احتیاج دارند. نگهداری سوابق و بایگانی، نقطه کانونی فرهنگ داده به شمار میرود و مدیریت مؤثر دادهها در موفقیت آنها نقش بسزایی دارد.
بعضی از سازمانها به اشتباه فکر میکنند دادههای بیشتر نسبت به دادههای کمتر از حالت مطلوبتری برخوردارند و با استفاده از آنها میتوانند تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند. این وضعیت به دو دلیل نادرست است: اول اینکه دادههای زیاد، کار تشخیص دادههای لازم و درک آنها را دشوار میکند. دیگر آن که دادهها، فاقد معنی قابل استفادهاند؛ یعنی تنها بخشی از واقعیت را نشان داده و از هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتکاء برای اقدام مناسب، تهی هستند. از این رو دادهها را میتوان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیمگیری به شمار آورد؛ چرا که نمیتوانند عمل لازم را تجویز کنند. دادهها نشانگر ربط، بیربطی و اهمیت خود نیستند، اما به هر حال برای سازمانها و مخصوصاً سازمانهای بزرگ اهمیت زیادی دارند .
دانش به عنوان اطلاعات | دانش به عنوان فرایند |
دادهها و اطلاعات ساختاریافته و غیرساختاریافته | دانش ضمنی، تجربه، دانش چگونگی و رویهها |
نظریه اطلاعات | فلسفه، روانشناسی، و جامعهشناسی |
مدیریت اطلاعات | کارآموزی، آموزش و یادگیر |
فناوری اطلاعات را منعکس میکنند، دانش را به راحتی به عنوان هدف اطلاعاتی درک میکنند. ولی مدیران تجاری، ممکن است دانش را به عنوان فرایند مورد ملاحظه قرار دهند و آن را موجودیتی تلقی کنند که در کارکنان سازمان و فرایندهای تجاری تجسم یافته است. در ادامه چند تعریف از دانش، ارائه میشود:
در نهایت دانش را میتوان بر اساس چهار دیدگاه رایج در مورد دانش مطابق زیر بیان کرد:
روابط میان داده، اطلاعات و دانش، سلسله مراتبی و مطلق نیست. افراد و موقعیتها تعیینکننده داده، اطلاعات و یا دانش بودن این عوامل هستند. صاحبنظرانی نظیر داونپورت و پروساک، استیوهالس و کارل ویگ متفقالقولاند که سطح تکامل دانش از اطلاعات و دادهها بیشتر بوده و در برگیرنده هر دوی آنهاست. همچنین سطح تکامل اطلاعات از داده بیشتر بوده و در برگیرنده آن نیز میباشد . وجود داده برای شکلگیری اطلاعات و وجود اطلاعات برای ایجاد دانش ضروری است.
افرادی که در زمینهای خاص، اطلاعاتی عمیق در اختیار دارند، از سطح دانش بیشتری نسبت به کسانی که در آن زمینه اطلاعات چندانی ندارند، برخوردارند.
سازمانها، هم به داده و هم به اطلاعات و هم به دانش نیازمندند. صاحبنظری به نام سوکنانان معتقد است که با وجود نیاز سازمان به داده، اطلاعات و دانش، دانش از جایگاهی والاتر برخوردار است؛ زیرا دانش نزدیکترین لایه به تصمیمگیری است.
کلارک و رالو در یک نمودار تفصیلیتر روابط داده، اطلاعات، دانش (آشکار و نهفته)، بینش و خرد را به نمایش گذاشتهاند.
نکته جالب توجه در این شکل، ذکر فرایندهایی است که هر کدام از عوامل یاد شده را شکل میدهد و به گونهای که پردازش دادهها باعث شکلگیری اطلاعات، تعبیر و تفسیر اطلاعات، موجب شکلگیری دانش آشکار و تفکر بر روی دانش آشکار، موجب شکلگیری دانش نهفته میشود. بعضی از صاحبنظران مثل پیتر سنگه، دانش را در دانش نهفته و دانش آشکار را در اطلاعات خلاصه میکنند. بینش و خرد در این شکل اشاره به ایجاد ظرفیت و قابلیتی میکنند که بر اساس آن استفاده مداوم و سریع از دانش امکانپذیر میشود.
باید توجه نمود که روابط بین داده، اطلاعات و دانش، مطلق نبوده و سلسله مراتبی نیست. به عنوان مثال نتهای موسیقی برای کسی که به موسیقی آشنا نیست صرفاً مجموعهای از دادههاست که هیچ معنی و مفهومی نداشته، اما برای کسانی که به موسیقی آشنا هستند بیانگر معانی خاصی میباشند. لذا تبدیل به اطلاعات میشوند و نهایتاً اینکه این اطلاعات برای کسی که آنها را تدوین نموده است، بیانگر دانش خواهد بود. زیرا مهارت و تجربه او را میرساند .
البته صاحبنظران دیگری نیز به هرم سلسله مراتب دانش پرداختهاند. یکی از این هرمهای سلسله مراتبی شامل دادههایی است که در آن دادههای مراودهای خام و ضمنی در سطح پایین و فرزانگی، در رأس آن است
دادههای مراودهای در پایگاه دادهها و سایر انبارهای دادهها ذخیره میشوند و به طرق مختلفی به کار میروند. دادههای ضمنی را به جز در ذهن افراد، نمیتوان در جایی ذخیره کرد. همه بر این باورند که دادههای این سطح، دانش نیستند و حتی اطلاعات هم تلقی نمیشوند. در حقیقت این دادهها، اصلاً اطلاعات زیادی را ارائه نمیکنند، زیرا فقط بخشی از مراوده و تعامل را تحت پوشش قرار میدهند. در بهترین حالت این دادهها تکههای کوچک یک معما هستند.
مرتبه بعدی دادههای عملیاتی هستند. دادههای عملیاتی، منعکسکننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز به آنها اشاره میشود. این جزء نیز در پایگاههای دادهها، ذخیره و مدیریت میشوند. هر عنصر، فقط جزء کوچکی از داده تلقی میشود و نحوه ارتباط آن با سایر دادهها در این مرحله مشخص نیست و نمیتوان آنها را به عنوان اطلاعات معنیدار در نظر گرفت.
در سطح اطلاعات مدیریت، تغییرات عمدهای صورت میگیرد. این سطح، دادههای کمی و خلاصه شدهای را در بر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده است. این دادهها هم دانش را نشان نمیدهند، ولی تا حدی آغاز مدیریت اطلاعات به شمار میروند، اطلاعاتی که مدیر میتواند به کار گیرد تا کاری بیش از پردازش مراوده فردی انجام دهد. مدیران، میتوانند اطلاعات را بررسی کنند و شروع به اتخاذ تصمیم کنند و اقداماتی را بر اساس اطلاعاتی که از این دادهها به دست آوردهاند، به انجام برسانند.
در ادامه حرکت به سوی بالا در سلسله مراتب دانش، اطلاعات کاملاً خلاصه شدهای که بسیاری آن را هوش سازمانی مینامند، در سطحی بالاتر از دادههای خلاصه شده (اطلاعات مدیریت) قرار دارد. هوش سازمانی، نتیجه پردازش کامل دادهها و اطلاعات است، یعنی دادهها و اطلاعات به طور وسیع سازماندهی، پالایش، گزینش و تحلیل میشوند. خلاصهسازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه، به تولید هوش سازمانی منجر میشود. دانش سازمانی را در این حالت، میتوان بینشهای حاصل از اطلاعات و دادههایی تعریف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون مؤثر باشد. دانش کوتاه، اصل مطلب است. سازمانها اطلاعات را در مقادیری وسیع مصرف میکنند و دانش، مصرف مقادیر کوچک به بهترین وجه است.
یکی از خصوصیات عمده مترتب بر دانش، انتزاع است که برخی از اندیشمندان مدیریت دانش، آن را «سرکوب جزئیات» مینامند. دانش، به حداقل رساندن جمعآوری و خواندن اطلاعات است، نه افزایش دسترسی به اطلاعات، دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته حذف شوند. دانش نوعاً پیچیده است و هدف دانش کشف علت و چگونگی موقعیتها است. دانش، صورت اقلام واقعیتها یا انباشت دادهها و یا توصیف محصولات نیست و بیشتر وابسته به درک این واقعیت است که جستجوکننده دانش، به چه چیزهایی نیاز دارد یا چه چیزهایی را میخواهد بداند. دانش، همچنین به منظور ارتباطات کارآمد و کارا ساخته و پرداخته میشود.
در نهایت در رأس هرم دانش، فرزانگی قرار دارد. برای نظریهپردازانی که هرم دانش را تا این نقطه دنبال میکنند، فرزانگی به عنوان انتزاعیترین و بیزمانترین دانش مطرح است. برای برخی از نظریهپردازان، فرزانگی، دانشی است که جذب شده و کاملاً به صورت ضمنی درآمده است، به طوری که خود را تقریباً در هر عمل و تصمیمی متجلی میسازد .
چنان که از مطالب مذکور استنباط میشود، ارائه تعریفی روشن از تفاوت بین اطلاعات و دانش مشکل است، زیرا هر دوی آنها فرا گیرند و معمولاً به جای یکدیگر به کار میروند. علاوه بر این، اغلب برداشتهایی متفاوت درباره این که آیا یک تکه خاص از اطلاعات ثبت شده عملاً دانش تلقی میشود یا نه وجود دارد. دانش ثبت شده یقیناً حاوی اطلاعات زیادی است. اگر چه خط دقیق بین دانش و اطلاعات روشن نیست، لیکن چندین ویژگی وجود دارد که این دو را از هم جدا میکند
خصوصیات | دادهها | اطلاعات | دانش |
سطح ظرافت | سطح پایین از ظرافت ظرفیت اندک | ظرافت یکپارچه شده و انباشته | کاملاً انتزاعی حذف ظرفیت |
زمینه | بدون زمینه | تمام زمینه | زمینه گسترده |
دامنه | دامنه بسیار باریک | دامنه محدود به زمینه خاص | فراتر از دامنه اطلاعات گسترش دارد |
به هنگام بودن | به هنگام نبودن | به هنگامی محدود | بدون زمان |
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاه ها