تاریخ بروزرسانی : 1402/01/20
نام بسته درسی : درس نظریه ها و مبانی خط مشی گذاری دولتی
————————————————————
فهرست:
فصل اول – کلیات خط مشی
نگاه اولیه به خط مشی
انواع خط مشی
تعامل خط مشی با عوامل سازمانی
تعامل خط مشی با عوامل انسانی
فرهنگ و خط مشی
تعامل خطمشی با سیستم اطلاعاتی و فنی
اجزا و عناصر تصمیمگیری
فرآیند تصمیمگیری
اصول تجزیه و تحلیل تصمیمات
طرحریزی و خط مشی
خطمشی و کنترل فرآیند
نقش سیاستهای پولی و مالی دولت در تعیین خط مشیها
عوامل منطقی خط مشی گذاری و تصمیمگیری
برهان پذیری خطمشی
مبانی ارزشگذاری در تدوین خطمشی
هدف گذاری و تعیین رسالت
فصل دوم– تصمیم گیری وتعیین خط مشی دولتی
مسائل عمومی، خط مشی دولتی وسازمانهای نوین
تجزیه وتحلیل خط مشی دولتی (عمومی)
مدلهای (الگوهای) خط مشی گذاری دولتی ومدلهای (الگوهای) خط مشی گذاری دولتی در عرصه عمل
مدل سیستمها: خط مشی به عنوان برون داد سیستم
نقش گروههای ذی نفوذ (فشار) و احزاب در خط مشی گذاری دولتی
اجرای خط مشی دولتی
تئوریهای اجرای خط مشی دولتی
ارزیابی خط مشی دولتی
فرایند تصمیم گیری
تصمیم گیری و مشارکت
دامهای پنهان در تصمیم گیری
فصل سوم – فرایند خط مشی گذاری عمومی
ماهیت مسائل و مشکلات عمومی خط مشیگذاری
فرآیند خط مشیگذاری عمومی
مدلهای خط مشیگذاری عمومی
مقایسه الگوهای چهارگانه
مساله یابی و چگونگی انعکاس مشکلات به مراجع خط مشیگذار
انواع دستور کار برای خط مشیگذاری
قانونی شدن خط مشی عمومی
فصل چهارم – اجرای خط مشی عمومی
اجرای خط مشی عمومی
ارزیابی خط مشی عمومی
چرخه ارزیابی خط مشی
مسائل و مشکلات اجرای خط مشیهای عمومی
افقهای آینده خط مشیگذاری عمومی
خط مشی عمومی
اصطلاحات کلیدی در تعریف خط مشی
فرایند خط مشی گذاری عمومی
مسئله یابی عمومی
مدلهای خط مشی گذاری
دستور کار
انواع دستور کار
مدلهای دستور کار
فصل پنجم – مرور وجمع بندی
نگاه اولیه به خط مشی
خط مشی مهارت فراگیر مدیران
خط مشی قاعده کلی اجرای عملیات است، در حالیکه راهبرد به شیوه و برنامههای پیاده کردن خط مشی بر میگردد. خط مشی خود نوعی تصمیم است: تصمیم اولیه، کلی، بنیادی و فراگیر که پس از جمعبندی افکار و تصمیمات فراوان دیگر اتخاذ میشود و یک تصمیم عام است. اما در عین حال با تصمیماتی که نسبت به آن جزئی است (تصمیمات ثانویه) رابطه همپوشانی دارد. هر تصمیم ثانویه باید بر مبنای تصمیم اولیه اتخاذ شود و در همان راستا باشد، تغییر دائم خط مشی امکان عقلی و علمی ندارد اما تصمیمات ثانویه را همواره میتوان تغییر داد. خط مشی دامنه تغییرات مشخصی دارد که تصمیمات ثانویه میتواننددر آن دامنه تغییر کند.
در تجزیه و تحلیل فراگیر خط مشی باید از کلان به جز رسید و بعد از آن راه حلها را بررسی کرد. بدین ترتیب خط مشی فراگیر مبتنی بر تسلسل مسائل تبعی است.
خط مشی در سطح فراگیر یا سازمانی یا اجتماعی اش طی فرآیندی به نام تکوین خط مشی عالی شکل میگیرد.
ویژگیهای خط مشی عالی:
1-پویایی: با دنیای خارج وواقعیتها تعامل داشته باشد.
2-تداوم و استمرار : باید منطبق با واقعیتهای محیطی دوام و استمرار داشته باشد.
3-انعطافپذیری: در اثر انعطاف، خط مشی بقا و قوام مییابد.
4-پاسخگویی: پاسخگو و تامینکننده انتظارات در راستای اهداف باشد.
5-تحلیلگری: امکان تحلیل از جهات گوناگون را دارا باشد.
6-خلاقیت : قابلیت خلاقیت و نوآوری در خط مشی وجود دارد. ویژگی های خط مشی گذار در خط مشی جاریست.
7-جریان عملپذیری: عمل و اقدام مفهوم خط مشی را جامعیت میبخشد.
8-تمرکز: خط مشی به موضع یا مواضع مشخصی توجه دارد و ناظر بر نقاط و مواضع دقیق است.
9-تخصیص منابع: خط مشی عالی متناسب با منابع و امکانات تخصیص مییابد.
10-تغییر پذیری و ایجاد تغییر.
چپمن و مرتون برای خط مشی یک زمینه عمومی قائل شده و پنج عامل را در آن موثر دانستهاند:
1-قدرت ترتیب و نظمدهی به جامعه: فعل و انفعالات رسمی و غیررسمی، اثرپذیری و اثربخشی و رهبری گروهها و همچنین نگرشهای ابزاری به عنوان منشا قدرت در تصمیم گیری و خط مشی گذاری موثرند.
2-عامل تاریخی و بعد اساسی پیشینه نگری
3-نقش شخصیتها و رهبریها در خط مشی گذاری
4-نقش مجموعه هنجارهای رسمی و غیررسمی در خطمشی
5-نقش ابزارها، تجهیزات و لوازم شکلدهنده سازمانی
یک رابطه کوتاه و ضمنی بین خط مشی و تصمیم وجود دارد. به این ترتیب که خطمشی، خود به یک تصمیم نیاز دارد و بر اساس یک تصمیم تدوین میشود. خط مشی استقرار قواعد است و تصمیمات بعدی براساس آن اتخاذ میشود. بنابراین باید ماهیت تصمیم داشته باشد.
🔔 خط مشیگذاری از یک دیدگاه معادل با تصمیمگیری است. با این تفاوت که خط مشی نسبت به تصمیمات موردی و ثانویه، بالاتر و اساسی تر است. بنابراین خط مشی ترسیم میشود و سپس تصمیمات با رعایت موازین پیش بینی شده د رخط مشی اتخاذ میشوند.
🔔 خط مشی به قواعد و روشهایی اطلاق میشود که حدود و نحوه پیاده کردن تصمیمات اجرایی را تعیین میکند. ارزش خط مشی به آن است که بعدها نقض نگردد. قانون اساسی نسبت به قوانین عادی جنبه خط مشی دارد و هیچ قانونی نباید مغایر و ناقض قانون اساسی باشد.
🔔 خط مشی آیینه افکار و گرایشهای اعضا یک بافت اجتماعی (گروه) است. یعنی مجموع افکار گروه تبدیل به یک جریان فکری میشود که این جریان برای خود یک خط مشی تعیین میکند.
1-خطمشی انضباطی: حفاظت از نظم وانضباط اجتماعی
2- خطمشی توزیعی: امکانات دولتی که باید متوازن بین مردم توزیع گردد.
3- خطمشی توزیعی مجدد: یعنی یک خط مشی پیگیری کننده و بررسیکننده پیامد (آیا فرصتها درست توزیع شدهاند؟).
4- خطمشی قانونی /سیاسی: به بحث شرایط قانونگذاری، انتخاب کنندگان وانتخابشوندگان میپردازد.
اصل دوشاخگی ویلسون دلالت بر جدایی سیاست از اداره دارد. که بر آن مبنا سازمانها یا سیاستگذار هستند یا مجری. این اصل در دوران حاضر از قطعیت برخوردار نیست.
1-شناخت ارزشهای حاکم و اولویت بندی بین آنها
2-شناخت امکانات و ظرفیتها و منابع موجود در جامعه
3-شناخت مسائل و مشکلات جامعه و اهمیت آنها
4-شناخت ساختارهای رسمی و غیررسمی «ارتباطات» هماهنگی ها و مناسبتها
حاکمیت و تصدی دو بعد اساسی د رمدیریت دولتی است و مدیریت دولتی از این جهت از گرایش حکمرانی برخوردار است. بعد تصدی دلالت بر اداره نمودن وبه عهدهگرفتن مسئولیت امور واجرای آنها را دارد. از دیدگاه مدیریت دولتی به نظر میآید هر مقدار «تصدی» دلوت کاهش یابد باید نیاز به «حاکمیت» بیشتر احساس میشود. سازمانهای دولتی و مدیریتهای آنها در مجموع «حکومت» را تشکیل میدهند.(منابع پیشنهادی دکتری رشته مدیریت دولتی)
بوروکراسی در لغت از دو جز cracy و Bureau تشکیل یافته و معنای آن حکومت، اداره و دیوانسالاری است. وبر سازمانهایی را که برای ارائه خدمات در شهرهای بزرگ تشکیل شدهاند دارای ویژگی بوورکراسی میداند و عقیده دارد در این قبیل سازمانها نیروی انسانی ماهر کمتر است و افراد اکثراً غیرماهر است.
از آنجا مه خطمشی دولت توسط دستگاهها اجرا میشود لذا ضروری است قوانین و آییننامهها با در نظر گرفتن ویژگیهای جمعیت، فرهنگ، و … به افراد غیرماهر آموزش داده شده و معلومات آنان به منظور کسب تخصص و ارائه خدمات موثر افزایش یابد تا امکان تعیین خط مشی جدیدی در جهت بهبود و تغییر سیستم و ابداع روشهای جدید و ایجاد خصوصیاتی نظیر ابتکار و خلاقیت در کارکنان ذیربط فراهم شود.
خطمشی به عنوان قاعده کلی تصمیمات و ساختار به عنوان مجموعه هنجارها، قواعد و رویهها با یکدیگر رابطه دو طرفه دارند و اصولاً خطمشی روی ساختار مناسب خود پیاده میشود؛ بنابراین باید با آن هماهنگ باشد. نوسازی در ساختار و نوگرایی در خطمشی هر کدام دیگری را تقویت میکند.
تصمیم گیری در شرایط بحران بر پایه برآورد تاثیرات ساختار سازمان بر هر یک از چهار محور حیاطی زیر قابل دسته بندی است:
1-تاثیرات ساختار بر عملکرد
2-تاثیرات ساختار بر نظام اداره
3-تاثیرات ساختار بر اثربخشی
4-تاثیرات ساختار بر یکپارچگی
نظریات مختلفی در خصوص شکلگیری گروه ابراز شده است. برخی نزدیکی جغرافیایی و مجاورت را مبنای پیدایش گروه میدانند نه ارتباطات فرهنگی، ارزشی و غیره. اما باید توجه داشت که تجمع شرایط لازم برای ایجاد گروه است نه شرط کافی.
شرط کافی برای ایجاد گروه تشکل است. تشکل آیین فعل و انفعالات و تبادل است.
مفهوم گروه طبق درس نظریه ها و مبانی خط مشی گذاری دولتی به تجمع سازمان یافته در هر مقیاسی بیش از دو نفر اطلاق میشود. در مسئله گروهها در سازمان، توازن خواستههای گروهی در امر خط مشی گذاری، از نقش گسترده و همه جانبه ارزشها و منافع ملی (فرا سیستمی) بر مبنای تحولات مختلف سیاسی، اجتماعی و فناوری و غیره از ناحیه محیط بر سازمان است.
دخالت دادن گروه های میانی سازمان در فرآیند خط مشی گذاری تاثیری دو طرفه برای گروهها و خطمشی گذاران دارد.
نظرات گروه های میانی در سطوح مختلف سازمان با امید و انتظار پیشرفت توام است، برعکس سطوح فوقانی سازمان (خط مشی گذاران) به مرحله اشباع رسیدهاند. بنابراین سطوح میانی میتوانند نظرات سودمند و مثبتی به سطوح بالاتر ارائه دهند.
مدیریت معمولاً حضور گروه ها را پشتیبانی درون سازمانی برای پیشبرد برنامه های خود میداند. ثبات کلی و استراتژیک سازمان مبتنی بر انتظارات گروههاست. قدرت گروه در خطمشی گذاری نیز ناشی از تجمع و تشکل یافتگی آن است، هر چند خط مشی گذاری در عمل بر دو نیرو متکی است.
دیدگاه بسته شده است.
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاه ها