تاریخ بروزرسانی : 1397/10/04
نام بسته درسی : تجزیه تحلیل کلام
—————————————————————-
فهرست:
متن
بافتار
متن کاوی
سخن
سخنکاوی
کاربرد سخن کاوی
بافت
نیت سخن
وجهه
بررسی سخن بر اساس نقش گفته ها و همبستگی
تعامل
پژوهشهای سخنکاوی
نقش سخنکاوی در آموزش و جامعه
سخنکاو از چه اصول، قواعد و شیوهها بهره میگیرد
گفتگو
گفتگوکاوی
نوبت گیری
ساختار ترتیبی جفتهای همجوار
اصلاح
گفتگوی سازمانی
چگونه گفتگوکاوی کنیم
سخنکاوی انتقادی
راهکارهای سخن کاوی انتقادی
اصول ایدئولوژی
در پی چه ویژگیهایی برای سخنکاوی انتقادی باشیم
سخنکاوی انتقادی سخن خبری
سخن خبری از دیدگاه سخنکاوی انتقادی
قدرت و سخن خبری
ایدئولوژی و سخن خبری
نظر فرکلاف
پژوهشگر سخن خبری در پی چه ویژگیهایی است
موضعگیری و نقطهنظر
ویژگی های متفاوت سخن کاوی انتقادی و متن کاوی
راهکارهای عملی سخن کاوی انتقادی سخن خبری
بررسی واژه
ساختار جمله
پیش انگاری
صناعات ادبی
عبارتهای کلیشهای
جامعه و سخن خبری
معنای واژگانی: صریح و ضمنی
نوع رویداد سخن و قدرت پنهان
تبلیغ و سخن خبری
ویژگی های سخن خبری
منابع و مآخذ
بخش هایی از بسته درسی تجزیه و تحلیل کلام
متن
سخن عناصری را شامل میشود: یکی واژهها، الگوهای دستوری و نشانههای انسجامی است که متن آن را میسازد، دیگر طرفین سخن است که با همکاری آنها متن تولید میشود، سوم بستری است که متن در آن واقع شده و بافت متن را تشکیل میدهد، و بالاخره عوامل اجتماعی ـ فرهنگی و سیاسی جامعهی زبانی است که در تعامل ارتباطی میان طرفین سخن تأثیر گذارند.
متن عبارت است از یک واحد معنایی که میتواند شفاهی یا نوشته باشد، نثر یا نظم باشد، گفت و شنود یا تکگویی باشد، یک ضربالمثل یا نمایشنامه و یا ندای کسی برای درخواست کمک و یا بحث یک روزه در جلسهی مشاوره باشد.
کوک متن را اینگونه تعریف میکند که اگر بررسی یک قطعهی زبانی براساس عناصر درون زبان آن باشد، یعنی به بررسی صورتهای زبانی موجود در آن بپردازیم، در این صورت قطعهی زبانی مورد بررسی را متن مینامیم؛ و میافزاید که پیوندهای صوری میان جملهها و بندها نشانههای پیوستگی متن میباشند، که عبارتند از: صورت فعل، توازی، ارجاع، تکرار و زنجیرهی واژگانی، جانشینی، حذف و بند واژه.
صورت فعل (مانند زمان حال، گذشته و آینده) در یک جمله از متن میتواند در انتخاب صورت فعل سایر جملههای آن متن محدودیت ایجاد کند. توازی به رویدادی در متن اشاره دارد که در آن، صورت یک بند یا جمله، تکرار صورت بند یا جملهی دیگر باشد. این ویژگی بیشتر در سخنرانیهای سیاسی و تبلیغات کاربرد دارد تا اثر احساسی قوی روی مخاطب بگذارد.
متن دارای دو مولفه است: یکی از ویژگیهای متن آن است که دارای الگوهای معنایی است. یکی از این الگوها ساختار اطلاعاتی متن است، بدین معنا که جدا از قواعد حاکم بر ساختار جملهها، ترتیب ویژهای برای عناصر جمله در آن اعمال میشود، و واحدهای معنایی براساس اطلاعات مفروض و نو در پی یکدیگر قرار میگیرند، که در آن اطلاعات مفروض عبارت از اطلاعاتی است که شنونده براساس بافت سخن و یا دانش مشترک میان طرفین سخن، میتواند به آن دسترسی یابد، و اطلاعات نو، اطلاعاتی است که چنین ویژگی ندارد و گوینده (نویسنده) آن را به شنونده (خواننده) منتقل میکند. این جنبه از معنای متن با بهرهگیری از عناصر زبرزنجیری، مانند آهنگ، به شنونده منتقل میشود.
مولفهی دیگر متن به انسجام مربوط است. انسجام وابسته به ساختار اطلاعاتی متن است و در حقیقت این دو با هم همپوشی دارند. اما ساختار متن، کل متن را شامل میشود، به گونهای که هر یک از عناصر ان یک یا چند نقش در پیکربندی کل متن ایفا میکند، و حال آنکه انسجام ویژگی بالقوهای است برای ارتباط معنایی میان یک عنصر با عنصری دیگر در متن، و این میتواند در هر جای متن رخ دهد، بدون آنکه تصور شود همهی عناصر متن در این نقش سهیمند. واحد معنایی یک واحد ساختاری است، و حال آنکه هیچ ساختاری با رابطهی انسجامی تعریف نمیشود؛ بدین معنا که انسجام پارهای از مولفهی متنساز نظام زبانی است؛ وسیلهای است برای پیوند دادن عناصری که به لحاظ ساختاری با هم ارتباطی ندارند، و این با بهرهگیری از وابسته ساختن شرح و تفسیر یک عنصر براساس عنصر دیگر میسر میشود. در جملههای «علی آمد. من او را دیدم.» معنای «او» در جملهی دوم وابسته به معنای «علی» در جملهی اول است.
ویژگیهای متن بودن، بافتار نام دارد. بدین معنا که بافتار، متن را از غیر متن متمایز میسازد. بافتار در نتیجهی ویژگیهای برخی عناصر موجود در متن به آن یکپارچگی میبخشد. بافتار متن در اثر روابط انسجامی میان عناصر متن حاصل میشود. رابطهی انسجامی میان عناصر متن، از طریق هممرجعی آنها حاصل میشود. نمونه:
1) میوهها را از یخچال بردارید.
2) آنها را در ظرف میوه بریزید.
آنها در جملهی (2) به میوهها در جملهی (1) اشاره دارد. این پیوند موجب میشود تا دو جملهی (1) و (2) از انسجام برخوردار باشند، در نتیجه این دو جمله یک متن تشکیل دادهاند، یک و احد معنایی. معنای رابطهی انسجامی میان عناصر آنها و میوهها آن است که هر دو به یک چیز اشاره دارند، یعنی مرجع آنها یکی است و از اینرو هممرجع هستند. پدیدهی انسجامی در این متن که موجب بافتار شده است، همان هممرجعی دو عنصر آنها و میوهها است.
متن کاوی
متنکاوی در پی یافتن چگونگی ساختمانبندی گزارهها، بهم پیوستن آنها و ترتیب قرار گرفتن آنها در متن است. بعلاوه پژوهشگر میخواهد بداند که متن حاوی چه مطالبی است و اینکه چه مطالبی میتوانست در آن بگنجد. باور بر این است که محتوای متن نتیجهی انتخاب نویسنده آن است، بدین معنا که چگونه شخص، رفتار و یا جریانی را توصیف میکند و چه شیوههای دیگری را میتوانست برای این منظور به کار ببرد؛ چگونه از میان ساختارهای زبانی، آنهایی را انتخاب کرده که در متن موجود است؛ و چگونه یک واقعیت، ایده، و یا چالشی را برای گنجانیدن در متن انتخاب کرده است. خلاصه اینکه، بررسی این انتخابها همان بررسی زبانشناختی سنتی صورتهای زبانی و محتوایی متن است، یعنی واژهها، الگوهای دستوری، و واحدهای کوچکتر زبانی، نظام آوایی، معنا و ویژگیهای نوشتاری. البته متنکاوی، بررسی متن فراتر از جمله را نیز شامل میشود، یعنی اینکه جملهها چگونه بهم میپیوندند (انسجام)، و یا ساختارهای نوبتگیری در متنهای گفتگو و ساختار کلی متن چگونه است.
انسجام
از جمله عناصری که در متنکاوی به کار میرود، انسجام است. انسجام مفهومی است معنایی و آن اشاره به روابط معنایی موجود در متن دارد، و متن براساس همین روابط معنایی تعریف میشود.
انسجام زمانی رخ میدهد که تفسیر یک عنصر در متن متکی بر تفسیر عنصر دیگری باشد. همانگونه که پیشتر شرح آن آمد، در متن زیر،
1) میوهها را از یخچال بردارید.
2) آنها را در ظرف میوه بریزید.
تفسیر عنصر آنها در جملهی (2) وابسته به معنای عنصر میوهها در جملهی (1) است.
در بررسی انسجام، در پی آن عناصر زبانی هستیم که نقش متن را یک واحد معنادار میسازد، و چون معنای هر جمله در متن وابسته به پیرامون آن است، از این رو، بررسی انسجام متن میتواند پارهای از معنای متن را نمایان سازد.
گره
رابطهی انسجامی میان دو عنصر در متن، گره نام دارد.
مفهوم گره میتواند در بررسی متن به لحاظ ویژگیهای انسجامی کارگشا باشد بدین معنا که در شناسایی الگوهای بافتاری متن یاری دهد. مثلاً میتوانیم بررسی کنیم که یک متن از چه انواع گرهها و با چه بسامدی برخوردار است. در این راستا، یافتن ویژگیهای متنهای شفاهی و نوشته، و یا تفاوت میانگونههای متفاوت سخن و یا تفاوت سبکی میان نویسندگان، میتواند با یاری جستن از مفهوم گره حاصل شود.
شیوهی بررسی انسجام
مفهوم اساسی در بررسی انسجام متن، گره است. گره دو عنصر را شامل میشود، یکی عنصر انسجامی و دیگری عنصری که مرجع آن است. در حقیقت، گره رابطهی میان این دو عنصر تعریف میشود. در نتیجه، گره یک مفهوم رابطهای است. ویژگی دیگر گره، جهتمندی آن است. جهت گره میتواند پیشمرجعی، یعنی مرجع عنصر انسجامی پیش از آن قرار داشته باشد، و یا پسمرجعی باشد، یعنی مرجع عنصر انسجامی پس از آن باشد.
متداولترین صورت گره، پیش مرجعی است، اما پدیدهی انسجام میتواند پیچیدهتر از این الگو باشد.
اول اینکه هر جمله میتواند دارای بیش از یک گره باشد.
دوم اینکه، عنصر مرجع میتواند از صورت سادهی خود خارج شود و به جای آنکه در جملهی بلافاصلهی پیشین قرار گیرد، در جملهای با فاصلهی بیشتر واقع شود. بعلاوه، عنصر مرجع ممکن است در عین حال نقش یک عنصر انسجامی برای مرجعی که پیش از آن قرار گرفته، ایفا کند. در این صورت با زنجیرهای از مرجعها روبرو میشویم تا به مرجع هدف برسیم.
ارجاع
عنصرهایی در زبانها موجودند که از خود معنایی ندارند، بلکه برای تفسیر آنها باید به عنصرهای دیگر رجوع شود این عنصرها ویژگی ارجاع دارند، مانند ضمایر شخصی و اشاره. مرجع ارجاع لزوماً نباید در متن موجود باشد، بلکه میتواند از بافت سخن قابل دریافت باشد، که در این صورت ارجاع، برونمتنی یا بافتی نام دارد. عنصرهای ارجاع اشاره به این دارند که برای تعیین هویت عنصری در متن باید به جای دیگری در متن یا بافت رجوع کنیم.
یکی از ویژگیهای گونههای متفاوت زبانی در میزان کاربرد ارجاع برونمتنی آنهاست. اگر بافت موقعیتی سخن به گونهای باشد که زبان نقش اساسی در ارتباط ایفا نکند، در این صورت میزان بهرهگیری از ارجاع برونمتنی بالا میرود، تا آنجا که صرفاً با شنیدن متن نمیتوان به درک آن نایل شد، بلکه باید حضوراً شاهد عناصری باشیم که در بافت موقعیتی به آنها ارجاع میشود. یکی از این موقعیتها، گفتگو میان کودکان در حین بازی است که مدام از ارجاعهای برون متنی بهره میگیرند. در چنین موقعیتی، بدون آگاهی حضوری از ویژگیهای جایگاه گفتگو (بافت موقعیتی) نمیتوان مرجعهای عنصرهای ارجاعی برونمتنی را شناسایی کرد، و گفتگو نامفهوم میشود.
عنصر ارجاعی فی نفسه درونمتنی یا برونمتنی نیست؛ بلکه هر یک از عنصرهای ارجاعی میتواند یکی از این دو و یا هر دو نقش را در آن واحد ایفا کند. تنها ویژگی خاص عنصر ارجاعی آن است که «تفسیرم را از جای دیگر دریافت کن.» نکتهی دیگر آنکه فقط عنصرهای ارجاعی درونمتنی انسجام سازند، و عنصرهای ارجاعی برونمتنی به سبب پیوند دادن زبان متنی به بافت آن، صرفاً موجب تولید متن میشوند، و چون پارهای از متن را به پارهای دیگر پیوند نمیدهند، مستقیماً در انسجام متن نقشی ندارند.
انسجام واژگانی
انسجام واژگانی پدیدهای است که با ایجاد ارتباط معنایی میان واژهها، موجب خلق متنیت میشود، ویژگیییکه متن را از یک رشته جملههای نامربوط متمایز میسازد. این رابطهی معنایی به شیوههای گوناگون امکانپذیر است. ممکن است واژهای در بخش دیگر متن از طریق تکرار، جانشینی، و یا با ایجاد رابطههای واژگانی دیگر مانند هممعنایی، تضاد معنایی، شمول معنایی و از این قبیل فرایندها، بازگویی شود.
انسجام و همبستگی
دانستیم که یکی از شیوههای متنکاوی، بررسی ساختار متن براساس انسجام و همبستگی است و یکی از نشانههای انسجام، ارجاع میباشد. وقتی از کسی سخن میگوییم، همواره نام آن شخص را بیان نمیکنیم، بلکه به جای آن یک جانشین یا ضمیر به کار میبریم. این پدیده در سخنکاوی حائز اهمیت است، زیرا ذهنیت گوینده را نمایان میسازد، بدین معنا که اگر گوینده گاهی نام شخصی را ذکر میکند و گاهی جانشین یا ضمیر به کار میبرد، میتواند بیدلیل نباشد. وقتی نام شخص را بیان نمیکند میتواند دلالت بر این داشته باشد که گوینده نزد خود داوری میکند که مخاطب وی آن شخص را در حافظهی قابل دسترسی خود دارد و وی را در نقش اطلاعات مفروض به حساب میآورد و در نظر دارد که مطلب تازهای دربارهی آن شخص بیان کند؛ و اگر گوینده نام شخص را تکرار کند، دلالت بر این دارد که داوری گوینده آن است که مخاطب وی آن شخص را از یاد برده و میخواهد آن شخص را در نقش اطلاعات نو، معرفی کند. بدین ترتیب، نشانههای انسجام میتواند سخنکاو را به ذهنیت گوینده رهنمون باشد. از اینرو ضرورت دارد که با این پدیدهها بیشتر آشنا شویم.
ارتباط و همبستگی به ارتباط معنایی میان گروه واژهها و جملهها در متن اشاره دارند. این پیوندهای معنایی، چنانچه با نشانههای دستوری همراه باشند، انسجام خوانده میشوند، و چنانچه بر پایهی بافت متن و دانش پیشین شنونده (خواننده) استنباط شوند، همبستگی نام دارند.
نشانههای انسجام
گروه واژهها و جملههای متن با نشانههای دستوری بهم میپیوندند. این نشانههای انسجام در مجموعههای ارجاع، حذف، جانشینی، و بند واژهها طبقهبندی میشوند؛ البته واژههای انسجامی نیز یک طبقه دیگر از نشانههای انسجام به حساب میآیند.
ارجاع: در این مجموعه، عنصرهایی از قبیل ضمیرهای شخصی و اشاره قرار میگیرند.
حذف: گوینده (نویسنده) عنصری را که حضور آن براساس قواعد زبان ضرورت دارد، به تصور آنکه مخاطب وی بر پایهی متن یا بافت، آن را شناسایی میکند، نیازی به بیان آن نمیبیند. حذف یک قرینه یک نمونه از این پدیده است. حذف غالباً اختیاری است، و در مواردی که گوینده از آن بهره نمیگیرد، خود نشانهی تاکید و جلب توجهی مخاطب میباشد.
بنابراین اولین نشانهی انسجامی، ارجاع است که گرههای آن جملهای را به جملهی دیگر در متن پیوند میدهند، و در این میان مهمترین منبعی که گویشوران برای ارجاع از آن بهره میگیرند، شاید ضمیر باشد. نوع دوم گره انسجامی با استفاده از واژهها و یا عبارتهایی به کار میرود که میتوانند در همان جایگاه دستوری جانشین عناصر دیگر در متن بشوند.
نوع دیگر نشانهی انسجامی، حذف است، بدین معنا که عنصری در جمله حذف میشود تا گیرندهی پیام جای خالی آن عنصر را با رجوع به جای دیگری در متن یا خارج از آن پر کند.
چهارمین نشانهی انسجام، بندواژهها هستند که گفتهها را بهم وصل میکنند، مانند و، اما، با وجود این، زیرا، از اینرو. و بالاخره میرسیم به انسجام واژگانی. انسجام واژگانی با استفاده از تکرار یک واژه و یا واژههایی که به شیوههای گوناگون با هم پیوند دارند، مانند واژههای مشابه، یعنی واژههایی که به صورت متفاوت، اما در معنا شبیهاند، واژههای متضاد، واژههایی که یکی به کل یک پدیده و آن دیگر به جزیی از آن اشاره دارد، مانند جنگل ـ درخت، درخت ـ شاخه، و بالاخره واژههایی که دارای شمول معنایی هستند، یعنی اینکه یکی به طبقه و آن دیگر به عضوی از آن طبقه اشاره دارد، مانند مبلمان ـ صندلی، پزشک ـ متخصص اطفال.
متنکاوی براساس انسجام
میتوانیم متن را به لحاظ مقولههای انسجامی، رمزبندی کنیم، بدین معنا، در پی آن باشیم که در متن چه انواعی از انسجام به کار رفته و بسامد هر یک از آنها چه میزان است. میتوانیم در هر یک از مقولههای انسجام تمرکز کنیم و در پی آن باشیم که چه واژهها و عبارتهایی در هر گره به کار میرود و این کاربرد به چه گونه متنی میانجامد. یک رویداد سخن ویژه، میتواند از ویژگیهای متنی مخصوص آن نوع رویداد سخن برخوردار باشد؛ مثلاً در رویداد سخن روایتی، پیوستگی متن وابسته به رفتارها و یا ویژگیهای شخصیتی یک فرد است. در این صورت میتوانیم بررسی کنیم که این پدیده با چه میزان ارجاع به آن فرد، به عنوان یک الگوی انسجامی، نمایان میشود. پرسشهای دیگری که میتوانیم در پی پاسخ آنها از طریق بررسی انسجام متن باشیم.
نوشتههای تازه