کد خبر: 2808

تاریخ بروزرسانی : 1402/10/22

سرفصل های درس جامعه شناسی سیاسی

منابع آزمون دکتری

سرفصل های درس جامعه شناسی سیاسی

نام بسته درسی: سرفصل های درس جامعه شناسی سیاسی

———————————–

فهرست:

بخش اول : جامعه­ شناسی و علم سیاست

بخش دوم :چارچوبهای نظری در جامعه شناسی سیاسی

بخش سوم: الگوی اولیه جامعه شناسی سیاسی در اندیشه مارکس

بخش چهارم:چارچوب جامعه شناسی سیاسی وبر

بخش پنجم: پلورالیسم یا تکثر منابع قدرت اجتماعی

بخش ششم: نظریه اصالت کارکرد و رابطه نظام اجتماعی و نظام سیاسی

بخش هفتم: شکافهای اجتماعی، نیروهای اجتماعی و زندگی سیاسی

بخش هشتم: ارتباطات سیاسی، ایدئولوژی و احزاب سیاسی

بخش نهم: نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی

بخش دهم: قدرت سیاسی  و نقش طبقه سرمایه دار در آن

بخش یازدهم: دولت ، مدیران و قدرت سیاسی

بخش دوازدهم :نقش خرده بورژوازی در سیاست

بخش سیزدهم: جنبشها و سازمانهای کارگری

بخش چهاردهم: نقش اشرافیت و زمینداران در سیاست

بخش پانزدهم: نقش دهقانان در زندگی سیاسی

بخش شانزدهم: روحانیون، مذهب و سیاست

بخش هفدهم:روشنفکران و سیاست

بخش هجدهم: نقش اقوام و اقلیتهای قومی در سیاست

بخش نوزدهم:نقش زنان در زندگی سیاسی

بخش بیستم: انواع “جامعه سیاسی”

بخش بیست و یکم: جهانی شدن سیاست و زوال دولت – ملت حاکم

برای دریافت نسخه کامل این بسته درسی
+ بانک تست کنکور دکتری ادوار گذشته + تست های تالیفی
به همراه پاسخ / به شماره 09306406058 پیام دهید.

بخشی از بسته درسی سرفصل های درس جامعه شناسی سیاسی :

بخش اول : جامعه­ شناسی و علم سیاست (پیشینه و خاستگاه جامعه شناسی سیاسی)

بی شک ریشه همه شاخه های دانش سیاسی نوین و از آن جمله جامعه شناسی سیاسی را می توان در فلسفه سیاسی قدیم یافت. اگر جامعه شناسی سیاسی را به طور کلی به عنوان کوشش فکری در جهت توضیح و تبیین پدیده ها و رفتارها و ساختهای سیاسی به وسیله عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تعریف کنیم، در آن صورت نمونه های بسیاری از چنین کوشش در اندیشه فلسفی پیشتازان تفکر سیاسی یافت می شود. به عنوان نمونه می توان از کوشش افلاطون و ارسطو در تبیین دگرگونی نظامهای سیاسی و اسباب وقوع انقلابها نام برد. فلاسفه سیاسی قدیم گرچه اساسا در پی ترسیم جامعه آرمانی بودند، لیکن به کشف قواعد و قوانین حاکم بر زندگی سیاسی نیز نظر داشتند.جامعه ­شناسی مطالعۀ رفتار انسان در زمینۀ اجتماعی است. بنابراین جامعه واحد اساسی تحلیل است و از این جهت جامعه ­شناسی با روانشناسی که واحد اساسی تحلیل آن فرد انسانی است تفاوت دارد. جامعه را می­توان گروه بندی متمایز و به هم پیوسته­ای از افراد انسانی تعریف کرد که در مجاورت یکدیگر زندگی می­کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراوانی مشخص می­شود که آن را از گروه بندیهای انسانی دیگر که عادات، هنجارها و اعتقادات آشکارا متفاوتی دارند متمایز می­کند.بنا به تعریف، می­توان گفت که جامعه­ شناسی شامل علم سیاست است. در هر حال، سیاست در زمینه ­ای اجتماعی رخ می­دهد، اما به منزلۀ یک رشتۀ دانشگاهی، سیاست تقریبا به طور کامل جدا از جامعه­ شناسی توسعه یافته است.سیاست حل تضادهای انسانهاست؛ به گونه­ ای است که جامعه از طریق آن منابع و ارزشها را مقتدرانه توزیع، تصمیمات را اتخاذ یا سیاستها را تعیین می­کند؛ سیاست، اعمال قدرت و نفوذ در جامعه است. در عمل این امر تنها مشکل تعریف را تغییر می­دهد، اما آن را حل نمی­کند. با وجود این، هر یک از این مفاهیم معطوف به سوال معینّی است: یعنی اینکه چگونه در یک جامعه انسانها مسائل خود را با همنوعان خود و با محیطشان حل می­کنند! دراین شیوۀ نگرش، موضوع علم سیاست مطالعۀ خود مسائل، وسایلی که می­توان برای حل آنها به وجود آورد، عوامل، اندیشه ­ها و ارزشهایی خواهد بود که افراد و گروه ها را در تلاش برای حل این مسائل تحت تأثیر قرار می­دهند.

دو تحول به هم وابستۀ موجب رشد جامعه ­شناسی سیاسی مدرن گردید:

نخستین تحول، پیدایش رویکرد رفتاری در علوم اجتماعی برای مطالعۀ پدیده ­های اجتماعی بود. رفتارگرایی نخستین بار و نیرومندتر از همه در ایالات متحده ظهور کرد و از آنچه به مطالعات رفتاری در روانشناسی معروف گردیده بود نشأت گرفت. همان گونه که اصطلاح «رفتارگرایی» نشان می­دهد، این مطالعات بر مشاهده و تحلیل رفتار فردی و گروهی متمرکز گردیده بوده و اغلب در تجربیات آزمایشگاهی از حیوانات استفاده می­شد.

تحول بعدی، توجه خاص دانشمندان سیاسی آمریکا به مطالعه سیاست کشورهای جهان سوم یا کشورهای در حال توسعه بود، یعنی آن بخشهایی از جهان در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین که در اکثر موارد تابع حکومت استعماری، یا مانند چین تحت نفوذ گستردۀ غرب بودند. در مطالعات تطبیقی اولیه، گرایش بر این بود که از الگوی سنتی تحلیل نهادی پیروی کنند و به محیط اجتماعی و فرهنگی­ای که این نهادها در آن عمل می­کردند و تفاوتهایی که این موضوع ممکن بود پدید آورد توجه نسبتا اندکی نشان می­دادند. انتقاد از رویکرد سنتی گاهی مبالغه آمیز بود، اما به هیچ وجه بی­ اساس نبود.

معرفی جامع و تخصصی رشته علوم اجتماعی

به رغم پیشینه دیرینه بینش جامعه شناسی سیاسی در فلسفه سیاسی قدیم، ریشه جامعه شناسی سیاسی به عنوان شاخه ای از دانشهای سیاسی امروزی را باید در تحولات فکری قرن نوزدهم یافت. در آن قرن کاربرد روشهای علوم طبیعی در علوم اجتماعی در قالب مکتب اصالت اثبات[1] تحولی اساسی در کل این علوم به وجود آورد و به ویژه علاقه به ایجاد علم جامعه و سیاست را افزایش داد. گرچه حاصل این تحول پیدایش مبادی علم نوین جامعه شناسی بود لیکن همین خود به تکوین مبانی جامعه شناسی سیاسی نیز مدد رساند. سن سیمون و اگوست کنت به عنوان پیشتازان مکتب اصالت اثبات بر آن بودند که می توان سیاست را به صورت علمی اثباتی در آورد که اعتبار احکام آن بر شواهد عینی قابل اثبات استوار باشد. مکتب اصالت اثبات تاثیر عمده ای بر گسترش علوم اجتماعی و جامعه شناسی در قرن بیستم گذاشت. اما جامعه شناسی سیاسی به مفهوم نوین خود حاصل تحولات سیاسی و اجتماعی عصر جدید است. به طور کلی می توان گفت که موضوع جامعه شناسی سیاسی بررسی رابطه میان دولت، قدرت سیاسی و قدرت دولتی از یک سو و جامعه و قدرت اجتماعی یا نیروها و گروه های اجتماعی از سوی دیگر است. از این دیدگاه قدرت سیاسی شامل قدرت دولتی و قدرت اجتماعی است و در کل پیکره جامعه پراکنده است. جامعه شناسی سیاسی می کوشد رابطه میان قدرت دولتی و قدرت اجتماعی را دریابد. به این معنی دولت تنها عالی ترین نوع رابطه قدرت در جامعه است (و حکومت مجموعه نهادها و موسسات اعمال قدرت دولتی است)، حال آنکه انواعی از رابطه قدرت در درون جامعه نیز وجود دارد.

به عبارت دیگر جامعه شناسی سیاسی با ساخت درونی دولت و حکومت که اغلب موضوع اصلی “علم سیاست” به مفهوم اخص کلمه تلقی می شود سروکار ندارد. اگر سیاست را به معنی “روابط میان جامعه، اقتصاد و دولت”  تلقی کنیم در آن صورت وظیفه جامعه شناسی سیاسی فهم این روابط است، نه توضیح کامل اجزایی مانند جامعه و دولت، به صورتی پراکنده. علوم اجتماعی امروز مانند جامعه شناسی و علم سیاست معمولا در  عرضه مجموعه ای از اطلاعات درباره “نظام اجتماعی” و “نظام سیاسی” به صورت جداگانه به عنوان حوزه های مستقل از یکدیگر بوده اند. در نتیجه فهم روابط میان این حوزه ها که واقعیت عینی و انضمامی (نه علمی و انتزاعی) زندگی سیاسی را تشکیل می دهد، مورد بی اعتنایی قرار گرفته است.

موضوع اصلی جامعه شناسی به طور کلی بررسی روابط دولت و جامعه و به ویژه تاثیرات جامعه بر روی دولت است. از این رو در جامعه شناسی سیاسی شناخت جامعه و پیچیدگی های آن نقطه عزیمت شناخت زندگی سیاسی به شمار می رود. با این همه در جامعه شناسی سیاسی، زندگی سیاسی صرفا سایه و بازتاب فرایندهای اجتماعی به شمار نمی رود. دولت به عنوان محل اعمال عالی ترین اراده در جامعه سیاسی گرچه به وسیله عوامل اجتماعی “تعیین” می شود، لیکن عملا مهمترین نیروی فعال است. به عبارت دیگر دولت تنها عرصه کشاکش نیروهای اجتماعی نیست، هرچند در جامعه شناسی سیاسی ما بیشتر با این موجه از آن سرو کار داریم. امروزه جامعه شناسی سیاسی بر حول موضوع اصلی آن یعنی روابط دولت و جامعه در حوزه های پژوهشی گوناگون توسعه یافته است. این گوناگونی در حوزه های پژوهشی به طور عمده نتیجه کاربرد چارچوبهای نظری گوناگونی است که درگفتار آینده به تفصیل درباره آنها سخن خواهیم گفت. به طور کلی می توان از سه گرایش رفتاری، گرایش تاثیر نیروهای اجتماعی بر زندگی سیاسی، و گرایش ساختاری نام برد. از نقطه نظری دیگر این سه گرایش به سه سطح تحلیل در جامعه شناسی سیاسی اشاره دارند: یک سطح تحلیل فرد و رفتارهای او، دوم سطح تحلیل گروه ها و نیروهای اجتماعی و تاثیر آنها بر سیاست، و سوم سطح تحلیل ساختار دولت و عوامل تعیین کننده آن. در گرایش و یا سطح تحلیل نخست که عموما امروزه از آن به “رفتارشناسی سیاسی” [2] تعبیر می شود. بررسی و توضیح رفتارهای سیاسی فرد در هر حوزه از کل جامعه سیاسی، خواه در درون حوزه قدرت سیاسی و یا خارج از آن، موضوع اصلی جامعه شناسی سیاسی را تشکیل می دهد.

شجره نامه علمی جامعه شناسی سیاسی و سرچشمه های فکری آن

رشد و گسترش جامعه شناسی سیاسی نوین به عنوان جزیی از علوم سیاسی جدید نتیجه گسترش گرایش علم اثباتی یا پوزیتیویسم در علوم اجتماعی بوده است. علمای اجتماعی در قرن نوزدهم کوشیدند روشهای معمول در علوم رو به ترقی یعنی علوم طبیعی را برای شناخت بهتر جامعه و دولت به کار ببرند. اصالت تجربه و علم ثباتی سرچشمه معرفتی علوم اجتماعی جدید بود. جامعه شناسی جدید همراه با علم سیاست مدرن برخلاف دانش سیاسی قدیم (اعم از فلسفه سیاسی) از آغاز به شیوه علوم پوزیتیویستی از اتخاذ مواضع نقادانه ارزش گذارانه و تجویزی پرهیز کرد و بیشتر از طریق توصیف پدیده ها و طبقه بندی آنها و استقراء در پی یافتن قواعد عام پدیده های اجتماعی برآمد. در غرب مبدا علم جامعه و سیاست به مفهوم اثباتی را باید در آثار سن سیمون و اگوست کنت جستجو کرد. سن سیمون بر آن بود که می توان با کاربرد روشهای علوم طبیعی، سیاست و جامعه شناسی را به صورت علوم “اثباتی” در آورد. علم اثباتی علمی است که اعتبار احکام آن مبتنی بر شوهد عینی و تجربی قابل اثبات باشد. آنها استدلال می کردند که دانش جامعه و سیاست را می توان به صورت “فیزیک اجتماعی” عرضه کرد. به نظر کنت هدف چنین علمی کشف قوانین تغییرناپذیر ترقی انسان در طی تاریخ بود. وی “قانون مراحل سه گانه ترقی” (گذر از مراحل مذهبی، متافیزیکی و نیل به مرحله علم اثباتی) را به عنوان یکی از یافته های مهم “فیزیک اجتماعی” تلقی می کرد.

دنباله گرایش پوزیتیویستی در علم سیاست و جامعه شناسی در غرب به شکل گرایش به فونکسیونالیسم در نظریات پارسونز و پیروان او ظاهر شده است. نظریه اصالت کارکرد با گرفتن مفاهیم اصلی خود از علوم مکانیکی، جامعه را همچون مجموعه ای ابزارگونه فرض می کند و به صورتی مکانیکی به بحث از روابط میان نظام اجتماعی و نظام سیاسی می پردازد. دیوید ایستون[3] عالم سیاسی آمریکایی در کتاب سیستم سیاسی (1953) نظام سیاسی را جزیی از کل نظام اجتماعی توصیف کرده است که به عنوان یک سیستم فرعی دارای فونکسیون “توزیع آمرانه ارزشها” در کل نظام اجتماعی است. نگرشهای اصالت کارکردی، سیستمی و سیبرنتیکی در مجموع دارای گرایش اثباتی و محافظه کارانه بوده اند و حتی بیش از گرایشهای پوزیتیویستی اولیه موضوع مطالعه خود را از محیط ارزشی آنها تجزیه کرده اند. به طور کلی گرایش پوزیتیویستی که گرایش غالب در جامعه شناسی سیاسی غرب بوده است معمولا پدیده های مورد مطالعه خود را از متن کلیت آنها جدا می کند و به صورتی انتزاعی بررسی می کند. همچنین در این برداشتن گرایش به صرف توصیف وضع موجود (که به نظر منتقدین خود متضمن توجیه وضع موجود نیز هست) غالب بوده و گرایش جامعه و دولت به تعارض، تضاد، بحران، گسست و فروپاشی چندان مورد توجه قرار نمی گیرد.یکی دیگر از منابع فکری عمده جامعه شناسی سیاسی را باید در آراء کارل مارکس و سنت مارکسیسم به طور کلی جستجو کرد. براساس برخی تفسیرها جامعه شناسی سیاسی اصولا محصول اندیشه مارکس بوده است. درست است که مارکس هیچگاه واژه “جامعه شناسی” را به کار نبرد و نسبت به اگوست کنت نظر تحقیرآمیزی داشت (چنانکه در یکی از نامه های خود می گوید: “موضوع من کاملا مخالف موضع کنت است و من برای او به عنوان اهل علم و دانش مرته بالایی قائل نیستم” لیکن در واقع منظور اصلی مارکس از “اقتصاد سیاسی“، جامعه شناسی اقتصادی و سیاسی بود. وی بر آن بود که جامعه شناسی اگوست کنت دارای خصلتی ایستا است و منازعه اجتماعی را نادیده می گیرد. در حقیقت، مارکس در مقابل الگوی جامعه شناسی پوزیتیویستی کنت چارچوب جامعه شناسی سیاسی دیگری را عرضه می داشت که موضوع اصلی آن بررسی کشمکش گروه ها و طبقات اجتماعی بوده است. مارکس به توسعۀ جامعه ­شناسی سیاسی کمک بسیاری کرده است و سهم وی در سه حوزه مختلف نظریه عام، نظریه خاص و روش ­شناسی قرار می­گیرد. مارکس به پیروی از هگل نظریه ­ای دربارۀ اجتناب ­ناپذیری تاریخی عرضه کرد، اما برخلاف هگل او نظریۀ خود را بر تضاد مادی نیروهای اقتصادی هم­ستیزی قرار داد که ناشی از وسایل تولید است و به سرنگونی نهایی سرمایه ­داری و ایجاد یک جامعۀ بی ­طبقه می­ انجامد. او نظریۀ ارزش کار دیوید هیوم را توسعه داد و نظریه ­های ارزش اضافی و بهره ­کشی از نیروی کار را پدید آورد و این نظریه ­ها اساس نظریه جامعه ­شناختی اصلی او، یعنی مبارزۀ طبقاتی را تشکیل دادند. او همچنین یک نظریه بیگانگی به وجود آورد که استدلال می­کرد طبقه یا طبقات فرودست در جامعه سرانجام اندیشه ­ها و ارزشهای طبقۀ حاکم را رد می­کنند و اندیشه ­ها و ارزشهای جایگزین و در نهایت انقلابی­ های پدید می­آورند که اساس مبارزۀ طبقاتی را تشکیل می­دهند. انتقادات بسیاری بر نظریه­ های مارکس وارد گردیده ­اند که برخی به اعتبار کلی آنها و برخی دیگر به ارزش پیش ­بینی کنندۀ آنها برمی­گردد.

حقوق ماهیانه مددکار اجتماعی چقدر است؟

[1] – Positivism

[2] Political Behaviour

[3] – D. Easton

برای دریافت نسخه کامل این بسته درسی
+ بانک تست کنکور دکتری ادوار گذشته + تست های تالیفی
به همراه پاسخ / به شماره 09306406058 پیام دهید.

سرفصلهای آزمون دکتری

سرفصل های آزمون دکتری گروه علوم انسانی

سرفصلهای آزمون دکتری مجموعه فنی و مهندسی

سرفصلهای آزمون دکتری علوم پایه

سرفصلهای آزمون دکتری کشاورزی و منابع طبیعی

سرفصلهای آزمون دکتری زبان

سرفصلهای آزمون دکتری هنر

مشاوره برای آزمون دکتری

برای مشاوره اینجا بزنید

خدمات کنکور دکتری 
معرفی موسسات آموزشی آزمون دکتری
0 0 رای ها
امتیاز بدهید
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا با ما در میان بگذارید.x