تاریخ بروزرسانی : 1397/10/03
نام بسته درسی : جامعه شناسی گیاهی
———————————————————————————
فهرست:
جامعه شناسي گياهي Plant Community Phytosociology
گل حسرت liliacea
آشنايي با اصطلاحات
تاريخچه مطالعات اکولوژي پوشش گياهي
کلمنتس و تنسلي: (آمريکايي ها)
جامعه
از نظر جغرافياي گياهي
از نظر محيطي
از نظر آزمايشي (Expriment)
از نقطه نظر ديناميک:
زمينه ي Continuum يا تسلسل
فرضيه جامعه گياهي
نظريه سيستماتيک جامعه
نظريه فرديت جامعه Individuaistis concept
جامعه گياهي – ترکيبي از افراد
جامعه گياهي
پارامترهاي پوشش گياهي براي تعيين جامعه
حضور و عدم حضور
نکات مهم در نمونه برداري پوشش گياهي
Objective
شناسايي ماهيت ها يا جامعه ها
انتخاب نمونه، مميزي اوليه، مميزي متمرکز
عيني کردن ماهيت ها:
انتخاب محل نمونه برداري
بررسي پوشش گياهي در صحرا
روش نمونه برداري جامعه
روش تعيين حداقل سطح
ارزيابي حداقل سطح
اجراي عملي يک کوادرات releve
کميت Stratification
تخمين مقايسه کمي گونه ها
مقياس هاي مقايسه اي مطلق
مقياس پوشش: فراواني دومين- راچين
تخمين بيوس
بررسي پوشش گياهي صحرا
روش Releve
پارامترهاي کمي گونه ها
اندازه گيري تراکم کوادراتها
اندازه کوادرات تراکم
Calligonum
شکل کوادرات تراکم
تعيين سامريا frequency
اندازه گيري پوشش
اندازه ي کوادرات بسامد
نحوه تعيين اندازه ي نمونه
روش رسم منحني
اندازه گيري پوشش: (Cover)
Meta community
اهميت اکولوژيکي پوشش
روش هاي اندازه گيري يا تخمين پوشش
روش جدول بندي کوادرات
روش برخورد نقطه اي
روش هاي فاصله ويسکانسين
مزيت
انواع روش هاي فاصله و ميانگين
محدوديت ها
– مزاياي اين روش ها
تراکم Density
الگوي پراکندگي
مورد دسته اي
ضريب تشابه جوامع گياهي: Similarity Coefficiants of plant community
روشهاي محاسبه ضريب تشابه
روش سورمون
روشهاي مبتني بر مقايسه کمي گونه ها
رسمdendogram
موارد استفاده از ضريب همبستگي
منابع و مآخذ
بخش هایی از بسته درسی جامعه شناسی گیاهی
جامعه شناسي گياهي Plant Community Phytosociology
رابطه اي بين گياهان هست که باعث ايجاد اجتماع مي شود و وقتي اتفاقي براي يک گياه مي افتد ممکن است جامعه را بر هم بزند. اگر بخواهيم به تغييرات جامعه ي گياهي بپردازيم بايد از تغييرات محدود تا تغييرات گسترده را در نظر بگيريم. شايان ذكر است كه امروزه جامعه گياهي توسط فرمولهاي آماري و رياضي برآورد مي شود.
دو روش براي تعيين جامعه گياهي وجود دارد:
Meta Community
Meta Community به دنبال اين است که جوامع مختلف را مشاهده كند و ارتباط آن ها را هم بررسي كند. زيرا گونه هاي گياهي مختلف در يك محيط مشخص، با ويژگي هاي يكسان سازگاري دارند بلکه در طيفي متفاوت از اين فاکتور محيطي رشد مي كنند.
پس گونه ها هر کدام شرايط و جايگاه خاصي دارند. اين گونه ها وقتي با شرايط مواجه شوند و شرايط يکسان و مساوي را بپذيرند تشکيل جامعه گياهي مي دهند. جامعه گياهي وضعيت ديناميک دارد و وضعيت ثابتي ندارد و ممکن است براي افراد آماتور جامعه گياهي قابل شناسايي نباشد. يعني جامه جنگل را در يک مرحله نمي توان ديد و جامعه در بلندمدت استقرار مي يابد. درجامعه اي که مديريت مناسب باشد وضعيت ثابت است. در بين گونه هايي که همزيستي دارند يعني بودن آنها منوط به وجود يكديگر است مي توان فهميد جامعه در گذشته چگونه بوده است.
نكته: برگهاي گياه چرمي دائمي مي باشد و داراي بوي معطر بوده، برگ آن سياه رنگ مي باشد.
زيتون Olea europea
مورد Myrtus communis
مزارچه، برگ نو Lygostrum vulgar
زيتون و مورد همزيستي دارند. يعني هر جا مورد ديده شود بايد بدانيم كه مي توانيم در آنجا زيتون پرورش بدهيم و بالعکس. در شرايط مديترانه اي مي توان زيتون کاشت و به تبع آن مي توان مورد را کشت کرد (زيتون به 142- درجه حساس است. (حرارت کنترل کننده))
جامعه شناسي گياهي قابل شناخت است و همچنين ترکيب گونه ها را بررسي مي کند
گل حسرت liliacea
گل حسرت گونه ايي است که 15 روز بيشتر زنده نمي ماند و به راحتي مي تواند از قلم بيفتد و همچنين بايد بدانيد كه مطالعه آن مشکل است پس افراد تازه کار ممکن است گياهان علفي و پيازي را لحاظ نکنند و اين گونه ي گياهي گيرنده نمونه را ملزم مي کند که تعداد دفعات بيشتري از منطقه بازديد به عمل بياورد.
در جنگل و مرتع تغييرات در طولاني مدت رخ مي دهد. پس مطالعه بايد طولاني مدت و بازديدها از منطقه بايد مکررا اتفاق بيافتد. بايد بدانيد در يادداشت برداري از اجتماعات گياهي، اسامي گياهاني که درشت هستند را يادداشت ميکنيم. مثلا از سرخس ها Ferms، خزه ها Mosses، گلسنگها Lichens به علاوه کليه گياهان تک لپه اي و دولپه اي، قارچها Fungi، جلبکها Algae و ميکروارگانيسم ها يادداشت برداري ميشوند. ترکيب اينها جامعه گياهي را تشكيل مي دهد.
در ايران بيشتر خزها ها، سرخس ها، تک لپه اي ها و دولپه اي ها بررسي مي شوند. به دليل کمبود متخصص نوعي قارچ به نام مايكوريز وجود دارد که آب را سلول به سلول منتقل مي کند سپس مواد غذايي فتوسنتر شده در برگ را به ريشه مي رساند (به خصوص در مناطق خشک). هيف قارچ را دور ريشه ي گياه مي بينيم. موسيژل ترشح شده دور ريشه سبب مي شود:
1- شن و مواد غذايي در گياه هضم شود و گياه مواد غذايي را بگيرد. 2- باعث کاهش حرارت وانتقال آن از شن هاي داغ به ريشه و خشک شدن آن مي شود.
آشنايي با اصطلاحات:
1- در مفهوم آمريکايي= community ecology = plant ecology (آمريکايي) Synecology
2- در مفهوم اروپايي Sociology geobotany = Vegetation seince = plant sociology = phytosociology = phytocoenology
ولي بطور کلي در اين دسته از مطالعات ترکيب، توسعه، پراکندگي جغرافيايي و وابستگي محيط جامعه هاي گياهي را بررسي مي کنيم يعني مطالعه گونه با گونه است. (در جامعه شناسي گياهي ارتباط گونه ها بررسي مي شود پس تمام موارد فوق را دربرمي گيرد) در مقابل Autecology است.
2- آمريکايي Autecology = physicological = population eciligy
اروپايي Ecological geobotaunt = Autecology (ecophysiobgy)
مطالعه شرايط فيزيولوژيکي موجودات زنده درمحيط زنده و جامعه: مطاله live history گونه يا هيپوتيپ بطور کلي مطالعه نباتات با عوامل محيطي مثل پياز آبي گياه
در مورد اول، رابطه ي گونه اي با گونه ي ديگر بررسي مي شود. ولي در مورد دوم رابطه گونه با محيط بررسي مي شود. (يعني رابطه گونه با رويشگاه بررسي مي شود. (مطالعه 14- درجه مطالعه ي Autecology است مثلا مطالعه گونه با آب) ولي مثال (مطالعه رشد گونه ها در آب Synecology است.)
آمريکايي Population ecology = Genecology
اروپايي Demecology
در اين قسمت موارد زير بررسي و مطالعه مي شوند:
در بيان تفاوت واريته و زيرگونه اگر در گياهان جنگل و مرتع تفاوت وجود داشته باشد زيرگونه قلمداد مي شود و اگر تفاوت در گياهان زراعي و باغي موجود باشد واريته ناميده مي شود و خوب است بدانيد اکوتيپ اثر اکوسيستم و محيط بر تيپ است.
آمريکايي (انگلا آمريکن): Ecosystem ecology = Community process ecology = Functional ecology = System ecology
اروپايي: Syn ecology = habitat science = Ecosystem research
مطالعه 1. عوامل زيستگاهي و 2. واکنش فيزيولوژيکي گونه ها و گروه گونه ها به اين عوامل، 3. مطالعه واکنشهاي جامعه و وظايف آشيانه niche جمعيتهاي گياهي.
کليه گياهاني که در يک منطقه مي رويند جز دو گروه زير هستند:
در مورد اول جامعه و گروه گياهي و پوشش گياهي بطور کلي بيان مي شود. ولي plant به صورت طبقه بندي و خانواده و … مي باشد.
تاريخچه مطالعات اکولوژي پوشش گياهي
حدود سه قرن است که در مورد اکولوژي پوشش گياهي مطالبي نوشته مي شود. امروزه پيشرفت آن به نحوي است که اين مطالب را از تئوري به رياضي تبديل کرده است. در زمانهاي قديم به توضيح landscape ميپرداختند. آن را به معناي منظر، چشم انداز و هر چه که به چشم مي آيد و بيشتر توصيفي بوده است، ساوان ها و بيابانها و … توصيف کرده اند. سپس فرم بيولوژيکي گياهان را تعريف کردند. و در سال 1806، Homboldet شروع به توصيف سيستماتيک جوامع گياهي کرده، گياهاني را که در يک مکان مي ديدند يک جامعه فرض مي کردند و تکرار توالي گونه هاي گياهي را آغاز کردند. در اينجا ابتدا به اصطلاح Association مي پردازيم. (اجتماعات گياهي) براساس گونه طبقه بندي مي شوند.
گياهان نه به صورت ذاتي که به خاطر نيازي که دارند در يکجا مي مانند. سپس Schono چندين جامعه گياهي را به صورت سيستماتيک تعريف کرده است. در 1872 Grisebach پوشش گياهي دنيا را تعريف کرد و با استفاده از اصطلاحاتي مانند Life form = Growth form که ابتدا به درختان مي پردازد، درختچه ها، بوته ها، خزنده هاي روي زمين، پيازداران مي پردازند. گروه بندي هاي وي از هرمبولرت پيشرفته تر است. امروزه پوشش گياهي با روشهاي استاندارد تعريف مي شود و به دنبال اين است که مشابه پوسته گياهان اين دسته را دسته بندي کند. مثلا اگرگفتيم نوعي Artemisia (هرباآلبا) در مناطق محدودي از ايرلند و سيبري زيادند. در شمال آفريقا يک باريکه از Artemisia را مي بينيم و اينكه تغييرات جمعيتي حادي وجود ندارد پس با جوامع ايراني مشابهند.
يا Fagus Orientalis گونه ي شمال و Fagus Silvika در اروپا و يا گونه ي اروپايي، گونه هاي متفاوتي وجود دارد ولي مشابهند. ولي دو گونه قيد شده در پوشش زير اشكوب متفاوتند.
پيشنهاد براي گروهبندي براساس گونه بود و تحرک زيادي به طبقه بندي سيستماتيک داد. Braun – Blamguet در سال 1982 بررسي را براي گروهبندي گياهان ارائه داد. در آمريکا و انگليس فرضيه هاي جامعه اي گياهي مشابهند ولي در روسيه و اروپا متفاوتند. به علت وسعت آمريکا روش براون- بلانکه را نپذيرفتند ولي اروپا به دليل وسعت کم پذيرفت.
يونسکو IBP را معرفي کرده است. International Biological Program سازمان برنامه بيولوژيک بين المللي گروهبندي اي ارائه کرده است در اينجا گونه ي غالب و فرم بيولوژيک را پذيرفته و توانستند به راحتي گروه بندي کنند و جهان نيز آن را بپذيرد. دانشمندان معتقدند روشهاي توصيفي در مناطق گسترده (توصيفي – کيفي) ارزشي کمتر از بررسي پوشش گياهي در مناطق با وسعت کم ندارد. تقسيم ايران به 5 منطقه ايراني، توراني- هيرکاني و سند و تقسيم بندي زهري است. گونه هايي که در ترکمنستان و شمال آفريقا و عربستان و فلسطين وجود دارد همگي در فلات ايران نيز وجود دارد (ايران و توران) يعني همان جوامع با همان گونه هاي ثابت ديده مي شود.
ارزش يک توصيف را بايد در رابطه با هدف ذکر شده سنجيد نه دقت آن.
جامعه شناسي پوشش گياهي از ديدگاههاي مختلف رده بندي مي کند:
از نظر تيپ (تينولوژي) که پوشش گياهي را در تيپ هاي گياهي يا جامعه گياهي گروه بندي مي کند. اگر بخواهيم جامعه را به صورت جزئي مطالعه کنيم روي روش BB تمرکز مي كنيم.
براون – بلانکه از درهم آميختن اطلاعات ديگر به طبقه بندي سيستماتيک جوامع گياهي رسيد. روش زوريخ- يا روش بران- لانکه لينه Plant taxonomy را قرار داد.
نوشتههای تازه