تاریخ بروزرسانی : 1401/08/21
نام بسته درسی : درس حقوق تجارت بین الملل
———————————————
فهرست:
💎 فصل اول: تجارت بین الملل
💎 فصل دوم: حقوق تجارت بین الملل
💎 فصل سوم: منابع حقوق تجارت بین الملل
💎 فصل چهارم: سازمان تجارت جهانی
💎 فصل پنجم: تنظیم قراردادهای بین المللی
💎 فصل ششم: کنوانسیون بیع بین المللی کالا
💎 فصل هفتم: اصطلاحات تجاری بین المللی (اینکو ترمز)
💎 فصل هشتم: روشهای پرداخت بین المللی
💎 فصل نهم: ضمانتنامه های بین المللی
💎 فصل دهم: تأمین مالی بین المللی
💎 فصل یازدهم: تجارت متقابل
💎 فصل دوازدهم: سرمایه گذاری خارجی
فصل اول: تجارت بین الملل
دلایل تجارت بین الملل
در طول تاریخ، تجارت بین مناطق مختلف جهان وجود داشته است. انسان از طریق تجارت امکان دسترسی به کالاهایی داشت که امکان تولید آن در منطقهاش وجود نداشته است. تمرکز و تخصص در تولید کالاهای خاص در یک منطقه به تولیدکنندگان آن منطقه امکان تولید کالاهای مزبور را با کیفیت و قیمت مناسبتری میداد.
مکتب سوداگری (مرکانتیلیسم)، اهمیت اقتصادی تجارت را بر اساس میزان طلایی که از این طریق به یک کشور وارد میشد، تبیین میکرد. آدام اسمیت تئوری «مزیت مطلق» و دیوید ریکاردو «مزیت نسبی» را مبنای توجیه علمی تجارت بین الملل قرار دادند.
الف) مکتب سوداگری (مرکانتیلیسم)
در طول قون 15 تا 18، به دست آوردن و حفظ طلا و نقره هدف اصلی در تعیین سیاستهای اقتصادی یک کشور به خصوص در زمینه تجارت خارجی تلقی میشد. بر اساس تفکر سوداگری (مرکانتیلیسم) کشورهای اروپایی کوشیدند برای افزایش ثروت ملی و کسب طلا و نقره بیشتر صادرات را افزایش و واردات را کاهش دهند و اعتقاد داشتند که در اثر افزایش صادرات کاهش واردات طلا و نقره بیشتری به سمت کشور سرازیر خواهدشد.
این مکتب اقتصادی طرفدار دخالت شدید دولت در امور اقتصادی، حمایت از صنایع داخلی و ایجاد محدودیت در واردات بود. نتیجه این طرز فکر، تأسیس مستعمرات توسط کشورهای اروپایی بود. در این مکتب، تجارت بین الملل تا حدی که باعث ورود طلا و نقره بیشتری به کشور میشد، مورد تشویق قرار میگرفت و اعتقاد بر این بود که دولت باید در امر تجارت دخالت کند و با وضع قوانین و مقررات حمایتی تراز مثبت تجاری بین صادرات و واردات را حفظ کند.
ب) مزیت مطلق
در قرن 18 افکار مکتب سوداگری به شدت مورد حمله قرار گرفت که اقتصاد جهانی لقمه کوچکی نیست که کشورها برای گاز زدن به آن باید با یکدیگر جنگ کنند.
آدام اسمیت اعتقاد داشت که هر کشوری در تولید برخی از کالاها دارای کارایی و مزیت مطلق است که این کارایی و مزیت ممکن است به دلایل طبیعی یا اکتسابی مثل دسترسی به مواد اولیه فراوان، زمین، آب و هوا، داشتن تکنولوژی و دانش، سابقه تولید و صنعت و غیره باشد.
ج) مزیت نسبی
براساس نظریه آدام اسمیت، زمانی کشورها از تجارت بین الملل منتفع میشوند که حداقل در یک کالا هزینه تولید آنها از سایر کشورها کمتر باشد. مسلماً این بخش کوچکی از فعالیتها یا اقتصادی را پوشش میدهد و شامل محصولاتی نمیشود که تولید آنها در آن کشور از مزیت مطلق برخوردار نیست و یا تولید آنها از سایر کشورها ارزانتر تمام نمیشود. دیوید ریکاردو دیدگاه آدام اسمیت را کامل نمود و چنین استدلال کرد که کشورهایی که در تولید برخی کالاها حداقل دارای مزیت نسبی هستند نیز از تجارت بین الملل بهره مند خواهند شد.
بر طبق نظریه ریکاردو، برای مبادله کالاها بین کشورها تفاوت نسبی در هزینه های تولید کافی است و همین امر انگیزه لازم برای تجارت را به وجود خواهد آورد. طبق این نظریه حتی اگرکشوری در تولید هر دو کالا دارای عدم مزیت مطلق در مقایسه با کشور دیگری باشد، باز داد و ستدی که حاوی منفع متقابل برای هر دو طرف است، میتوان صورت بگیرد.
نوشتههای تازه