تاریخ بروزرسانی : 1401/07/02
نام بسته درسی : درس دیدگاه ها و نظریه های توسعه روستایی
————————————————————
فهرست:
کلیات
نظریه و تفاوت آن با مکتب، مدل، پارادایم، فرضیه و قانون
مکتب
ایدئولوژی
مدل
فرضیه
قانون
روستا و روستانشینی
مکاتب، نظریات و راهبردهای توسعه روستایی
مکتب تکاملی توسعه
مکتبنوسازی (متعارف)
مکتب وابستگی
نظریات مبتنی بر صورتبندی اجتماعی
نظریات میانه (چندگانه یا سازمانی)
مشارکت و توسعه
نظریات توسعه مشارکتی
جمعیت و توسعه
نظریههای مهاجرت روستایی
نظریات روابط شهر و روستا
نظریههای مکان مرکزی
طرحهای فیزیکی و کالبدی روستایی
سیاستهای ارضی
اصلاحات ارضي
تعريف
اهداف اصلاحات ارضي در ايران
تفكيك اراضي: پيامد اصلاحات ارضي در ايران
نهادهاي اداري، اجتماعي و اقتصادي در روستاهاي كشور
نظامهاي اقتصادي و اجتماعي روستايي قبل از اصلاحات ارضي
نظامهاي اداري روستاها بعد از اصلاحات ارضي
ويژگيهاي جمعيتي روستاهاي ايران
تحولات تاريخي جمعيت روستايي ايران
اطلاعات جمعيتي روستاهاي ايران
وجوه تمايز روستا از شهر
تحول جمعيت روستايي در ايران
بررسي تغييرات جمعيت شهري و روستايي طي سه دوره سرشماري
توزيع جمعيت در روستاهاي ايران
اقتصاد روستايي
كشاورزي
صنايع روستايي
تحول مطالعات روستاشناسی
ریشههای جغرافیایی روستایی
اسکان، روستا و جغرافیای روستایی
روش بررسی در جغرافیای روستایی
جنبههای مختلف بررسیهای روستایی
موضوع بررسی
مراحل و منابع بررسی
ابزار کار
بررسی میدانی
ساختار مکانی سکونتگاه های روستایی
موقعیت سکونتگاه های روستایی
عوامل موثر در استقرار روستاها
بافت کالبدی سکونتگاهای روستایی
اشکال اصلی روستاها
الگوهای سکونتگاه مجتمع
الگوی زمینه ای زراعی
طرح خانههای روستایی
ویژگیهای اجتماعی –اقتصادی سکونتگاه های روستایی
ساختار اجتماعی سکونتگاه های روستایی
کارکرد سکونتگاه های روستایی
روابط اقتصادی سکونتگاه های روستایی
وسعت مزارع وروابط نیروی کار
شیوههای تولید زراعی
روابط شهر روستا
مدلهای بررسی روابط شهر روستا
آزمون خودسنجی
منابع و ماخذ
نظریه و تفاوت آن با مکتب، مدل، پارادایم، فرضیه و قانون
اصطلاحات نظریه، مکتب، ایدئولوژی، مدل، پارادیم، فرضیه و قانون در مباحث نظری، بویژه در حیطه علوم اجتماعی، کاربرد وسیعی دارد و هر یک بر مفهومی مشخص دلالت میکند. پرداختن به نظریات «توسعه و توسعه روستایی» نیز مستلزم اطلاع دقیق از واژه نظریه (تئوری) است. فواید و ضرورت طرح نظریه از دیگر موضوعاتی است که بیان مختصری از آن ضروری به نظر میرسد.
«تئوری در لغت به معنای اندیشیدن و تحقیق آمده است که از تئوریای یونانی گرفته شده است. با گسترش علوم، مفهوم این واژه نیز توسعه یافته و به اندیشیدن و تحقیق درباره هر مسألهای اطلاق شده است». شاید بتوان گفت حداقل به اندازه نظریه پردازان، تعریف از نظریه وجود دارد. حسین شکویی، جغرافیدان ایرانی، در توصیف نظریه گفته است:
نظریه مجموعهای از گفتارهایی است که بر مبنای قواعد منطبق با یکدیگر در ارتباط باشد و مبین بخشی از واقعیت گردد. در این تعریف تأکید بر چند نکته زیر بحث را روشن میسازد:
الف) نوع خاصی از گفتارها به عنوان عنصر اساسی نظریه؛ ب) ارتباط میان این گفتارها بر مبنای قواعد منطق (قیاس)؛ ج) تبیین واقعیت (از راه قیاس) به عنوان هدف، د) تطبیق نظریه با واقعیت.
جاناتان ترنر در کتاب خود با نام ساخت نظریه جامعهشناسی میگوید:
نظریه پردازی را میتوان وسیلهی دانست که به کمک آن فعالیت روشنفکرانهای، که به علم معروف است، به سه هدف اصلی خود میرسد: 1) طبقهبندی و سازماندهی وقایع در جهان به نحوی که در یک دیدگاه قرار گیرند؛ 2) تبین علم وقایع گذشته و پیشبینی اینکه چه وقت، کجا و چگونه در آینده اتفاق میافتند؛ 3) عرضه یک احساس از فهم اینکه چرا و چگونه وقایع باید اتفاق بیفتد.
برخی نظریه را از عمل مبرّا دانسته و آن را صرفاً در محدوده ذهن به کار میبرند. اینان معتقدند «تئوری بررسی کلی و وسیع مسائل از راه تفکر و تخیل است، بدون اینکه این بررسی الزاماً رابطهای با عمل داشته باشد» در مقابل:
تجربه گرایان معتقدند که نظریه، کوششی است عملی در راه جمعآوری شواهد و یافتههای تجربی و برقرار کردن همبستگی بین یافتهها و تبیین آنها از طریق استقراء بدون به کار بردن هرگونه تصورات و تخیلات، توضیح اضافه بر مشاهدات تجربی، یعنی یک رابطه علت و معلولی بین پدیدهها، این تعریف نزد عقل گرایان غیرقابل قبول است؛ زیرا تاریخ علم نشان میدهد که تئوریها از طریق استقراء به دست نمیآیند یا اگر از این طریق به دست آیند نزد آنها به اندازهای محدود است که نمیتوان آن را تئوری نامید.
البته شکی نیست که هر نظریهای در پی کشف حقیقت و قرار دادن آن در حیطه عمل وتجربه است تا بتوان صحت و سقم آن را مشخص کرد. چرا که نظر و عمل مکمل یکدیگر هستند، هرچند برخی تعاریف بر نظری یا عملی بودن صرف آن تأکید مینماید. امروزه چه در علوم دقیقه و چه در علوم انسانی ثابت شده که بین نظریه و عمل کردن تحت تأثیر فعالیت ذهنی، پیوستگی وجود دارد و سازماندهی آن به صورت فکر و فعالیت، صورت یک امر نظری را پیدا میکند و این خود ضرورت ارتباط آن را با عمل موجه میسازد. نظریه همیشگی کمی نارساست و انطباق آن با واقعیت حتمی نیست. کریب معتقد است:
نظریه بهتر نظریهای است که بتواند فرایندهای علت و معلولی دستاندر کار وضعیتهایی را که مکانیسمهای علّی در آن به کار میافتد، روشن و مشخص کند. علاوه بر این انسجام منطقی هم مهم است. به نظریهای که دائماً خلاف خود یا ضد خود است، باید به چشم تردید نگاه کرد. از حیث تجربه هم باید نظریه را به نحوی با شاهد و دلیل سنجید.
بر این اساس نظریه جهت بررسی روابط علت و معلولی نیازمند تجربه و عمل توأم با تفکر علمی است. اهداف ایجاد نظریه را در دو مورد میتوان خلاصه کرد:
🌟 1) فراهم کردن قالبی برای معنا کردن وقایع، رخدادها و پدیدههای جامعهشناختی؛
🌟 2) پیشبینی وقایع، رخدادها و پدیدهها در آیندهای نزدیک.
بنابراین در شناخت، جهت پیشبینی علمی، وجود نظریهای در پیش روی محقق ضروری است، زیرا نظریات پایه علمی و تجربی نیز دارند.
نظریهها، مدلهایی را (قالبهایی) برای باز گفتن قصه علل به ما یاد میدهند، و از این طریق تحقیق و تجربه را حول محورهایی مجتمع میسازند که آن محورها را به هیچ نحو دیگر نمیتوان تحصیل و تعیین نمود. اگر ندایم قصه حوادث طبیعی یا اجتماعی را چگونه بسراییم، دیگر نخواهیم دانست دنبال چه بگردیم و طالب دانستن چه باشیم.
نظریه و نظریهپردازی متضمن فواید زیر است:
✅ نظریه میتواند افکار جدیدی را در روند حل مسائل نظری برانگیزد؛
✅ نظریه ممکن است الگوهایی از موضوعات و مسائل مورد بحث ارائه دهد، به طوری که بتوان یک توصیف جامع و طرح گونه از آنها عرضه کرد؛
✅ تجزیه و تحلیل و نقد هر نظریه ممکن است به نظریات تازهای منجر گردد؛
✅ نظریه ممکن است الهام بخش فرضیات علمی تازهای باشد.
وقایعی که دانشمندان در راه تحقیق خود به آنها میرسند فراوانند. از این رو اگر نظریهای در دست نباشد که موضوعات زاید و خارج از حیطه تحقیق را کناری بگذارند در انبوهی از معلومات غرق خواهند شد. هر گفتاری که از ذهن برخاسته باشد نمیتواند به عنوان نظریه مطرح شود. «معیار عمومی که برای علمی بودن یک تئوری علمی فرضیه – قیاسی میتوان بیان داشت عبارت است از اولاً با انبوهه معرفت علمی سازگاری داشته باشد، ثانیاً به اتفاق فرضیههای کمکی و اطلاعات تجربی، عواقب قابل آزمایشی را به دنبال داشته باشد». ملاکهای ارائه نظریه در علوم تجربی با علوم اجتماعی متفاوت است. در علوم تجربی، نظریه باید منطقی و تجربی باشد؛ یعنی قابل آزمایش در محیط باشد و نظریهای که برای اولینبار ارائه میشود در مقایسه با نظریات قبلی باید چیز جدیدی برای گفتن داشته باشد.
اگرچه این امر بدیهی به نظر میرسد ولی به طور اخصّ در محدوده علوم اجتماعی چنین نیست، زیرا در این محدوده فرضیهها و نظریهها تقریباً بدون استثناء به طور لفظی بیان میشوند. نظریه (جدید) میتواند فقط قالب جدیدی از نظریههای موجود و قدیمی باشد. یک محقق بندرت قدم در حیطههای ناشناخته و جدید علمی میگذارد، بلکه به طور معمول تلاش میکند که بر مبنای توضیحات موجود، حیطه شناخت را همواره گسترش دهد.
زیرا علوم اجتماعی با انسان و جامعه سرو کار دارد. از این رو چون رفتارهای انسان قابل تعمیم نیست، طرح نظریه در مورد آن نیازمند شناختی جامع و پایه علمی و عملی مطمئنی است.
بجز گروهی که تأکیدی بر استفاده از نظریه ندارند، در لزوم استفاده از نظریه در مطالعات یا تحقیقات اجتماعی دو عقیده وجود دارد:
✔️ الف) امروزه بسیاری از جامعهشناسان معتقدند که انجام مطالعه یا تحقیق اجتماعی بدون تکیه بر مفاهیم نظری(تئوریک) غیرممکن است و محقق در صورت عدم استفاده از تئوری، در طرح مطالعات اجتماعی با مقداری اطلاعات و دادههایی که بعضاً ممکن است نامربوط هم باشند، مواجه میشود و قادر به تحلیل و نتیجهگیری از آنها نخواهد بود.
✔️ ب) عدهای معتقدند که در یک مطالعه اجتماعی محقق قبل از هر چیز به موضوع یا مسأله اجتماعی توجه کرده و سعی در شناخت نسبتاً جامع آن مسأله یا پدیده میکند. پس در تحلیل دادههای جامعه شناختی به ارائه چهارچوب نظری مبادرت میورزد.
تاکنون بحث پیرامون تعریف، فواید، ضرورت و اهداف نظریه دور میزد. حال با وجود شناختی مقبول از نظریه میتوان به مقایسه آن با مکتب، ایدئولوژی، مدل، پارادیم، فرضیه و قانون پرداخت. و تفاوتها و تشابهات احتمالی را معلوم کرد.
مکتب
مهمترین شبههای که در این رابطه وجود دارد برداشتی است که گاه به اشتباه از مکتب به عنوان نظریه و از نظریه به عنوان مکتب میشود. مکتب عبارت است از:
حوزه تفکر علمی با گرایشهای فکری مشابه و نزدیک به هم را که احیاناً یکدیگر را تحت تأثیر قرار میدهند و یا زمینههای خاصی را برای تحقیق و تتیع و نظریهپردازی مممکن است بپذیرند مکتب مینامند. معمولاً هر مکتبی حول یک اندیشه اصلی و به همت یک بنیانگذار تشکیل میشود و پیروانش اصول و ضوابط و نحوه تفکر آن را دنبال میکنند.
در حالی که نظریه موقتی، محدوده و بیشتر علمی است. مکتب اصولی کلی مجموعهای از نظریات را در بردارد. این ویژگهای کلی که میتوان بر مبنای آن اندیشه پردازان را در مجموعه بزرگتر جای داد میتواند زمینه یک نظریه علمی یا جامعهشناسی را فراهم سازد. مکتب میتواند نسبت به نظریه تقّدم یا تأخّر داشته باشد؛ یعنی گاه از درون مجموعهای از نظریات، مکتب استخراج میشود و گاه بر اساس مکتب قبلی نظریاتی ارائه میشود.
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاه ها