کد خبر: 2901

تاریخ بروزرسانی : 1401/09/17

سرفصل های درس روش شناسی( سیاسی، بین الملل و منطقه ای)

منابع آزمون دکتری

نام بسته : روش شناسي ( سياسي ، بين الملل و منطقه اي)

——————————————————————————————-

فهرست 

فصل اول : طبيعت گرايي و تفسيرگرايي

دانش و پژوهش در علوم سياسي

دانش سیاسی

علوم طبیعی

فلسفه و علم

پارادایم سیاست علمی

علوم انسانی – اجتماعی

علوم انسانی و فلسفه زندگی

علم سیاست در عصر حاضر

طبيعت گرايي

مقدمه

رفتار گرايي

رفتارگرایی در علم سیاست

اصول رفتارگرایی در علم سیاست

نظریه فایده و عقلانیت پارامتریک

تفسير گرايي

مقدمه

چگونگی مواجهه با امر سیاسی : معرفت شناسی

تفسير

جامعه شناسی سیاسی – تفهمی

تفهم

انواع سيادت سياسي

به تعلیق درآوردن

فصل دوم : پسا ساخت گرايي

پسا ساختارگرایی

پسا ساختارگرایی به مثابه روش.

مقایسه  ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی

افق ها و خطوط مشترک فکری از این قرارند

ساختارگرایی

ساختار چیست؟

زبان به مثابه نظامی ساختاری

گسترش رویکرد ساختارگرایانه

ایرادات تفکر ساختارگرا

ساختارگرایی به مثابه روش

آیا ساختارگرایی یک پارادایم است ؟

ساختار شکنی، پسا ساختارگرایی و ظهور مفهوم گفتمان

ارتباط ساختارگرایی با علوم سیاسی

 چگونگی مواجهه با امر سیاسی : معرفت شناسی

جغرافیای مشترک و متمایز ساخت گرایی و پساساخت گرایی

رهيافت پسا ساخت گرايي

فصل سوم : گفتمان

گفتمان (Discourse)

گفتمان

مفصل بندی

نظریه ی گفتمان لاکلائو و موفه

تعریف مفاهیم نظریه ی گفتمان لاکلائو و موفه

دال و مدلول

دال مرکزی

دال شناور

اختیاری بودن رابطه ی دال و مدلول

عنصر، وقته، حوزه ی گفتمان گونگی

بی قراری

ضدیت، غیریت

عناصر و وقته ها

انسداد

حوزه گفتمانگی

از جاشدگی

ضدیت یا خصومت

برجسته سازی و حاشیه رانی

منطق تفاوت، منطق هم ارزی

رقابت

هژمونی و تثبیت معنا

ساختار شکنی

قدرت

دال خالی

قابلیت دسترسی، قابلیت اعتبار

کاربرد «گفتمان» در علم سیاست

انتقادي – هنجاري

دانش انتقادی – هنجاری

فصل چهارم: روش كيفي و كمي و مقايسه اي

روش كيفي

اثبات گرایی(پوزیتیویسم)

کاربرد در علوم اجتماعی

کاربرد در علوم سیاسی

رفتارگرايي

نظریه انتخاب عقلانی

کارکرد گرایی

روشهای گردآوری اطلاعات

مشاهده

 اصول مشاهده علمی

انواع مشاهده

مصاحبه

اشکال مصاحبه

انواع روش های مصاحبه

پرسشنامه

روش تاریخی

تحقيق از طريق عمل مشاركت جويانه

تکنیکهای کیفی

روش بحث گروهی متمرکز

تکنیکهای تحلیل متن و تصویر

تحلیل محتوا

موانع فهم

رابطه قصد و معنا

روش كمي

مقدمه

انواع تحقیق کمی

تحلیل یک متغیره

تحلیل چند متغیره متغیرهای فاصله ای

ضريب همبستگي چند گانه تفكيكي

آزمون معناداری برای ضرایب (آزمون F)

مدل تعاملي

تحليل مسير

تحليل عاملي

مدلهای سری زمانی

تکنیک پانل

مشکلات تکنیک پانل

 انتقاد از روش کمی

روش مقايسه اي

اهمیت روش مقایسه ای

انواع مطالعه موردی

روش افتراق

روش توافق

اصول ده گانه در جبر بول

فصل پنجم : فرايد پژوهش

مباحث علي – انگيزه اي

پیشینه پژوهش

گفتگو با دیگران برای شفاف سازی موضوع

تنظیم و تدوین به دست آمده

امانت داری علمی

فرآیند انجام پژوهش

تشریح مسئله

روش های پژوهش

روش کمی

روش کیفی

نقاط قوت روش کیفی

نقاط ضعف و مشکلات روش کیفی

مطالعات اکتشافی

فصل ششم :  فرايند تدوين طرح پژوهش سياسي

فرآيند طرح پژوهش سياسي

تعيين موضوع

عنوان گذاري

طرح فرضیه

چهارچوب نظري

فرضیه

منابع تدوین فرضیه

اصول تدوین فرضیه

صورت بندی و بیان فرضیه

ساختن مدل تحلیلی

تحلیل اطلاعات و نتیجه گیری

فصل هفتم :‌ هرمنوتيك

هرمنوتیک(Hermeneutics)

تاریخچه

مبانی هرمنوتیک

 مفاهیم هرمنوتیک

انواع هرمنوتیک

کاربرد هرمنوتیک در سیاست

نظریه انتقادی ـ هنجاری

نكات مهم

آزمون خودسنجي با پاسخ

منابع و مآخذ

بخش هایی از بسته درسی روش شناسی

دانش و پژوهش در علوم سياسي

دانش سیاسی

1) پیشینه آراء و افکار درباره «امر سیاسی»به تمدنهای باستانی هند ، بین النهرین و ایران باز می گردد. اما «دانش سیاسی» به صورت دستگاه نظری مدون ، با معرفت فلسفی در یونان آغاز شد و سپس در سنت فلسفی اسلامی و مسیحی مجددا تولید شد.

2)  در معرفت شناسی افلاطونی دانش زمانی حاصل می شود که بتوانیم نسبت به مثلها کسب معرفت کنیم. دستیابی به این مثلها (ایده ها) هم فقط از طریق «تفکر محض» ممکن است. در تفکر افلاطونی ، حقیقت امور به قلمرو شناخت ذهنی تعلق دارد و از طریق مشاهده ، قابل رویت نیست.

3)  فارابی در سنت فلسفه اسلامی ، علوم و صناعات را بر اساس مقاصد و غایتشان به سه نوع تقسیم کرد : آنهایی که غایتشان زیبایی است ، آنهایی که غایتشان لذت است و آنهایی که غایتشان منفعت است. فلسفه از جمله دانشهایی است که غایت آن زیبایی است و خود بر دو بخش است : حکمت نظری و حکمت عملی.

علوم طبیعی

4) علم مدرن به منزله شناخت پدیده های طبیعی ، در آغاز دوران مدرن با علوم طبیعی شکل گرفت و تلاش کرد خود را جانشین فلسفه سازد. در قرن هفدهم با مطرح شدن دیدگاهی جدید تحت عنوان نگرش علمی و فیزیک جدید ، تمام مبانی فکری گذشته و بخش مهمی از دانش زمانه به خصوص پارادایم ارسطویی به معنای کلی آن ، زیر سوال رفت. از نظریه «حرکت سیارات» کپرنیک (1543) تا «اصول» نیوتن (1642-1727) را عصر علم می­دانند. در این عصر فلسفه توسط علم مدرن به چالش کشیده شد.

فلسفه و علم

5) علم جدید در آراء کانت با برجسته ترین چالشها مواجه شد. کانت با رجوع مجدد به تمایز هستی شناسانه ارسطو ، سعی کرد به پرسشهای بنیادین پاسخ دهد. وی به جای تمایز سایه – مفهوم افلاطون و ماده – صورت ارسطو ، تمایز دو قطبی دیگری را به عنوان پدیدار – ناپدیدار مطرح کرد. ناپدیدار (یا بود) ، «خود» هر چیز است ، ولی پدیدار (یا نمود) آن وجهی از هر چیز است که برای ما قابل شناخت است.

پارادایم سیاست علمی

6) اوائل قرن بیستم دانش سیاسی ای منطبق با اصول علم جدید شکل گرفت و بر خلاف درک ارسطویی ، هر ارجاعی در تعریف سیاست به غایت انسانی کنار زده شد. در این پارادایم «آنچه می تواند باشد» به خاطر تبیین «آنچه هست» نادیده گرفته می شود. علم سیاست تجربی پارادایم های چهارگانه را در امریکا و با تاثیری جهانی پشت سر گذاشته است که عبارت اند از : 1)نهاد گرایی ، 2)واقع گرایی ، 3)کثرت گرایی و 4) رفتار گرایی (سیستمها ؛ کارکرد گرایی ؛ تبادل ؛ تنازع.)

علوم انسانی اجتماعی

7) در علوم انسانی – اجتماعی دانش شامل معرفت پدیده های انسانی– اجتماعی است. ابن خلدون (732-806 هـ) یکی از بنیان گذاران علوم اجتماعی است. وی با طرح دانشی با عنوان «علم عمران» رهیافت جدیدی برای مطالعه حیات و سیر تحول اجتماعی مطرح کرد. او در کتاب «مقدمه» مقوله «عصبیت» و رهیافت «العبر» را برای مطالعات تاریخی– اجتماعی مطرح کرد. ابن خلدون «علم عمران» را به مثابه دانش تحولات اجتماعی تدوین کرد.

علوم انسانی و فلسفه زندگی

8) هم زمان با تلاشهای دیلتای ، ادموند هوسرل نیز برای علمی کردن فلسفه و بنیان نهادن معرفت بر مبانی ای که نقصانهای علم مدرن را نداشته باشد ، تلاش می کرد.

علم سیاست در عصر حاضر

9) در نتیجه تحولات فلسفه و علوم انسانی – اجتماعی در قرن بیستم ، علم سیاست به صورت دانشی متکثر درآمد؛ بدین معنا که در حال حاضر نمی توان از علم سیاست واحد سخن گفت ، بلکه باید از «علوم سیاسی» به معنای انواع متعدد «علم سیاست» سخن گفت. اکنون در کنار «علم سیاست پوزیتیویستی- رفتاری» ، «علم سیاست تفهمی» ، «علم سیاست پساساختاری» و «علم سیاست انتقادی» نیز وجود دارند.

10) در مجموع می توان گفت در حال حاضر سه نوع دانش سیاسی قابل تشخیص است:

  1. علم امپریکال و تکنولوژیک که معطوف به کنترل ابزاری محیط است.
  2. دانش تأویلی یا تفسیر تاریخی و فرهنگی که با نیاز به فهم و همکاری بیناسوژگی مرتبط است.
  3. تحلیل دیالکتیک – انتقادی که با علاقه به رهایی مرتبط است.(علم سیاسی اقتصادی)

طبيعت گرايي

مقدمه

11) طی چهار صد سال اخیر تبیین از «غایت گرایی» ارسطویی به «علت گرایی» روی آورده است. اما در علم جدید هر پدیده ای از طریق رابطه علّی و فرایند مشاهده ! حدس اولیه (فرضیه)! آزمایش ! تئوری ! قانون ، شناخته می شود. تبیین علّی مستلزم کشف و بهبود قاعده مندیهای عام و قوانین است ، بنابراین بین قوانین از پیش کشف شده با مراحل مشاهده و کشف قاعده مندی های جدید و نیز موجه بودن باور ، ارتباط وجود دارد.

12)  از اوایل قرن بیستم طبیعت گرایی برای مطالعات علوم اجتماعی – انسانی در جریان فکری فیزیکالیسم شکل گرفت. فیزیکالیسم قائل به اتلاق تام روشهای طبیعت گرایانه ، به طور مشخص آن گونه که در مورد علم فیزیک صادق بود ، به همه حوزه های معرفتی است. این به معنای وجود یک «علم یگانه» به عنوان علمی است که در برگیرنده تمامی مبانی علمی است.

13) «تبیین علّی» عمدتا به معنای تشخیص علت است. روش علمی معطوف به یافتن علتهاست ، منتهی نکته بسیار مهم تفاوت علت گرایی مدرن با غایت گرایی ارسطو است. در پارادایم ارسطویی ، علت غایی تعیین کننده تر از علت فاعلی است. از نظر ارسطو هر آنچه که در دنیاست ، وجودش غایتی دارد. برای ارسطو علت هر چیز ، پسینی است ، یعنی آنچه که هر چیزی بنا به سرشت خود به آن خواهد رسید؛ مثلا درخت بودن غایت یک دانه است.

14) دانش متکی بر تبیین علّی ، حاصل مشاهده ، آزمایش و جمع آوری داده هاست. همگی اینها مستلزم کشف و بهبود قاعده مندیهای عام و قوانین است. بنابراین بین قوانین از پیش کشف شده با مراحل مشاهده و کشف قاعده مندیهای جدید با دانش ، ارتباط وجود دارد.

15) در تحلیل علی به سه شکل می توان علت یابی کرد : نمونه پژوهشی ، تحلیل تطبیقی و تحلیل آماری.

رفتارگرايي

16) رفتارگرایی یکی از بارزترین رویکردهای علت گرا در علوم انسانی – اجتماعی است که در دو حوزه روان شناسی و علوم سیاسی بیشترین کاربرد را داشته است. رفتارگرایی در روان شناسی معادل واژه behaviorism و در علوم سیاسی معادل behavioralism است.

رفتارگرایی ، شاخص تلاش برای تبدیل تفحص سیاسی – اجتماعی به دانش «نظری» (علمی) است.

17) در رفتارگرایی می توان با مکانیزمی خاص ، آدمها و رفتار آنها را شناخت. رفتارگرایان به تبیین اینکه مردم چه می کنند ، معطوف اند نه به گفته خودشان مبنی بر اینکه چه می کنند. هدف آنها دستیابی به قواعد عام رفتار آدمیان است. از این طریق آنان در صدد فراهم آوردن امکان پیش بینی در علوم انسانی و اجتماعی بوده اند.

18) رفتارگرایی روان شناسانه وجود ذهن را نفی نمی کند اما به دلایل زیر توجهی هم به آن ندارد:

  1. می توان رفتار انسان را بدون رجوع به ذهن توضیح داد.
  2. نمی توان رفتار انسان را با رجوع به ذهن توضیح داد.

پرسشهای مربوط به ذهن خود به آسانی قابل پاسخ دهی نیستند.

رفتارگرایی در علم سیاست

19) عنوان اولیه در علوم سیاسی تغییر کرد و از «رفتارگرایی» استفاده شد. این نحله با کاری انقلابی ، مطالعه رفتار قابل مشاهده سیاسی را به جای نهادهای سیاسی پیشنهاد کرد. آنها توجه را به تبیین اینکه مردم چه می کنند معطوف کردند نه به گفته خودشان مبنی بر اینکه چه می کنند. هدف آنها شمولیت بخشی با توان پیش بینی است.

پرسش اصلی در رفتارگرایی سیاسی این است که آدمیان چرا رفتار سیاسی دارند. پاسخ رفتارگرایان به پرسش فوق این است ، دلیل آنکه آدمی وادار به رفتار سیاسی می شود این است که او «فرمان می دهد و فرمان می برد» ، «تشویق می کند و سازش می کند» ، «قول می دهد و معامله می کند» ، «مجبور می کند و نمایندگی می کند» و بالاخره ، «مبارزه می کند و می هراسد».

اصول رفتارگرایی در علم سیاست

20) اصول رفتارگرایی در علم سیاست‌ :

  1. قاعده مندی ها
  2. کمی سازی
  3. تکنیک یا اسلوب
  4. تطبیق با واقعیات
  5. فراغت ارزشی یا اصل بی طرفی در تحقیق
  6. ترتیب مراحل تحقیق تئوری
  7. تقدم تئوری ها نسبت به کاربرد آنها
  8. هم گرایی

نظریه فایده و عقلانیت پارامتریک

21) هدف کنش گرایان بر حسب مطلوبیت و فایده دیده می شود. هر فرد کنش گر بر اساس هدف معینی که دارد دست به عملی معین می زند. کنش گر با سنجش منافع و مضار مترتب بر کنش خود ، در مورد انجام آن تصمیم می گیرد. در نتیجه ، در اثر اعمال مشابه تعدادی از افراد ، بدون اینکه آنها در پی نتیجه جمعی کنش خود باشند ، یک کنش جمعی رخ می نماید.

تفسير گرايي

مقدمه

22)  رهیافت «طبیعت گرا» به روابط علی می پردازد ، رهیافت تفسیری به روشن کردن معانی و ارزشهای می پردازد. تفسیر ، رهیافتی است برای فهم اینکه چگونه زندگی در اعمال و آثار منکشف و بیان می شود.

چگونگی مواجهه با امر سیاسی : معرفت شناسی

23) مواجهه با امر واقع ، که همان معانی عینیت یافته هستند ، از طریق تفهم صورت می گیرد. ما طبیعت را تبیین علی می کنیم ، علوم طبیعی «علت کاو» هستند. تبیین علی شیوه تحقیقی است که از طریق استقرای مشاهده حوادث انضمامی ، به وضع مناسبات ثابت یا قوانین کلی رسیده و بنابر صفت ممیزه آن ، روی آوردن به تحقیق علی و نیز امکان بررسی مستقیم صحت و سقم نتایج پدیده ، شناخته می شود. ولی تفهم در حکم ، وقوف و آگاهی نسبت به نیات مکنون در افعال انسانی است. فهم به عینیت تجربه زندگی معطوف است.

تفسير

24) تفسیر از نظر لغوی یعنی برون نهادن ، آشکار کردن ، از نهان خارج کردن. تفسیر تلاشی است برای روشن کردن و یا قابل درک کردن یک موضوع(ابژه) . تفسیر بر خلاف تعلیل که شناخت پدیده را از طریق یافتن علت میسر می داند ، به دنبال درک معناست. محقق در تفسیر به جای «علت یابی» به «معنا کاوی» می پردازد تا به فهم پدیده دست یابد.

جامعه شناسی سیاسی تفهمی

25) ماکس وبر بنیان گذار جامعه شناسی سیاسی – تفهمی است. در این نوع جامعه شناسی انواع نهادها و نظامهای سیاسی بر اساس اصول تفهم و رهیافت تفسیر ، تحلیل و فهم می شوند. به نظر وبر تبیین علی که مبتنی بر «قوانین کلی» است از یک سو و «تفسیر موردی» از سوی دیگر ، رهیافتهای مشروع و مکمل یکدیگرند. وی نظر آگوست کنت در مورد طبقه بندی علوم و اتکای علوم اجتماعی بر علوم طبیعی را رد می کند و معتقد است که هر علمی به این علت که اصول خودش را داراست مستقل است و هیچ علمی نمی تواند به عنوان الگویی برای دیگر علوم درآید.

26) رهیافت تفهمی وبر شامل هفت عنصر است که عبارت اند از :«تفهم» ، «نوع خالص» ، «نگرش ارزشی» ، «نسبیت روشی» ، «یکدلی» ، «کفایت معنایی» و «کفایت علی».

تفهم

27) تفهم عبارت از این است که «باید خویشتن را جای عامل یا عاملان در تاریخ یا جامعه گذاشت و به این وسیله عمل تاریخی یا اجتماعی را از درون احساس کرد»

«نگرش ارزشی» متضمن این نکته است که انتخاب موضوع در مطالعات اجتماعی توسط ایستارهای ارزشی معینی هدایت می شود که مربوط به انتخاب ذهنی شخص محقق است و هر پژوهشگری به ناچار بر اساس نگرش ارزشی خویش به چنین گزینشی دست می زند.

28) «نگرش ارزشی» از «داوری ارزشی» متمایز است. در «نگرش ارزشی» انتخاب موضوع صرفا تحت تاثیر ارزش داوری محقق است. این امر در مطالعات اجتماعی ضروری است اما باید از «داوری ارزشی» درباره داده ها  یافته های تحقیق اجتناب کرد. بنابراین ، در حالی که «نگرش ارزشی» اجتناب ناپذیر است ، اجتناب از «داوری ارزشی» ضروری است.

انواع سيادت سياسي

29) «سیادت» و «مشروعیت» در جامعه شناسی سیاسی تفسیری ، دو مفهوم کلیدی در قلمرو سیاسی هستند. سیادت همانا «احتمال اطاعت گروه مشخصی از افراد از فرامین خاصی است که از منبع مشخصی صادر می شوند.

30) دو مقوله «کنش معنادار» و «کنش اجتماعی» در جامعه شناسی سیاسی – تفسیری محوريت دارند.

الف) کنش معنادار. مقصود از «کنش» رفتار انسانی است که دارای معانی ذهنی خاص باشد.

ب ) کنش اجتماعی. آنگاه که یک کنش گر معنای ذهنی کنش گر دیگر را در معنای ذهنی خود منظور کند و عمل خویش را با توجه به آن انجام دهد ، کنش او یک کنش اجتماعی است.

چگونگی مواجهه با امر سیاسی : معرفت شناسی

31) رسیدن به فهمی از واقعیت در ساختار جوهری آن که همانا اصالت کامل چیزهاست ، هدف پدیدار شناسی است. در پدیدار شناسی لوگوس که در logy نهفته است نقش نشان دهندگی دارد و به معنی «رخصت ظهور یافتن چیزی است» تا بتواند به «منزله چیزی» دیده شود. پس ، ذهن در پدیدار معنایی نمی افکند ، بلکه آنچه به ظهور می رسد تجلی هستی شناسانه خود چیز است. 

به تعلیق درآوردن

32) به تعلیق درآوردن یا تقلیل پدیدارشناختی ، به معنای لزوم کنار نهادن معرفت شناسانه مفروضات مرسوم و «طبیعی» است. اگر محقق مفروضات خود را با خود به همراه بیاورد ، دیگر قادر نیست به درستی با امر مورد نظر مواجه شود. بنابراین «تقلیل» همانا «به تعلیق درآوردن» مفروضاتی است که هر محقق یا مفسری از پیش با خود به همراه دارد. از طریق «تقلیل» امکان مواجهه صحیح با پدیده فراهم می شود.

 

مشاوره برای آزمون دکتری

برای مشاوره اینجا بزنید

خدمات کنکور دکتری 
معرفی موسسات آموزشی آزمون دکتری
0 0 رای ها
امتیاز بدهید
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا با ما در میان بگذارید.x