تاریخ بروزرسانی : 1397/08/14
نام بسته درسی : مکاتب زبانشناسی
———————————————————–
فهرست:
مقدمه
دستورزبان یونانی
دستور زبان لاتین
زبانشناسی تاریخی و تطبیقی
زبانشناسی در اروپا
زبانشناسی در آمریکا
دستور گشتاری
معناشناسی تعبیری (interpretive semantics)
معناشناسی زایشی
نظریه دستور زبان حالت
نظریه اصلاحی در دستور زبان گشتاری
نظریه حاکمیت و مرجعگزینی
زبانشناسی شناختی
آزمون خودسنجی
بخش هایی از بسته درسی مکاتب زبان شناسی
مقدمه
کنجکاوی انسان درباره همه پدیدههای جهان و از جمله خود او موجب شد که از نخستین دورههای تفکر، زیان نیز به عنوان موضوعی مهم مورد توجه قرار گیرد. از این رو، از آغازین دورههای شناختهشده در تاریخ در طول سدههای پیاپی در میان برخی اقوام، پژوهشگرانی به بررسی زبان و ویژگیهای آن پرداختند. در واقع، دانش زبان همواره بهعنوان یکی از نخستین زمینههای علمی در میان آموزش و فرهنگ همه اقوام اهمیت ویژهای داشته است. از جمله در هند، چین، یونان، رم و سرزمینهای اسلامی و ایران، پژوهشگران برجستهای زبان را بررسی کرده، و در این زمینه آثار پرارزشی از خود برجای گذاشتهاند.
در سرزمین هند، زبان سانسکریت باستان تقریباً از نیمه هزاره پیش از میلاد مورد توجه و بررسی زبانشناسان هندی بوده است. زبان یادشده زبان مجموعه کهنترین سرودهای دینی برهمایی یعنی ریگودا بود، و از همین رو، سانسکریت ودایی گفته میشود. سرودهای مذکور به سالهای حدود 1200 پیش از میلاد مسیح مربوط میشود که زبان آن در دوران هند باستان قدیمی شده بود.
پانینی
یکی از برجستهترین دستورنویسان هند باستان پانینی بود که دستور زبان سانسکریت را با دقت فراوان تدوین کرد. پانینی در دستور زبان خود توصیف صریح و موجز از ساخت زبان سانسکریت به دست داده است. او تمامی پیبندهای فعلی، اشتقاقها، ترکیبها و نیز اسختهای نحوی سانسکریت را به طور بسیار دقیق بررسی کرده است. در واقع، مهارت دیرین بررسی و تدوین دستور زبان در تمامی شاخههای آن در اثر پانینی به اوج رسید. از همین رو، دستیابی به دانش دستور زبان یکی از پیروزمندیها و نیز یادگار هوشمندی هندوان به شمار میرود. دانش دستور زبان به فعالیتهای ذهنی دیگر هندوان نیز دقت و عمق بیشتری بخشید و از این رو، گسترش فزاینده فرهنگ آنان را موجب شد.
توصیفهای دستوری پژوهشگران هند باستان از جمله پانینی، دو ویژگی عمده داشت که به آثار آنان ارزش و اهمیت خاصی داده است:
الف. بهروش عینی یعنی برپایه مشاهده مستقیم به انجام رسیده است؛
ب. توصیف دادهها دقیق و موجز بوده است.
ویلیام جونز
به دنبال مقاله جونز در سال 1786 که در آن به طور رسمی خوشاوندی زبان سانسکریت با زبانهای یونانی، لاتین، ژرمانی و نیز فارسی باستان اعلام شد، مطالعه و بررسی سانسکریت بیشتر مورد توجه قرار گرفت به طوری که از نخستین دهههای سده نوزدهم زبان سانسکریت به عنوان یکی از موضوعات درسی در برخی دانشگاههای آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی تدریس میشد.
در سدههای میانه، پژوهشگران اروپایی با زبانهای عبری و عربی بیشتر آشنا شدند. زبان عبری زبان تورات بود و از همین رو، از سدههای چهارم و پنجم در اروپا شناخته شده بود. اهمیت دینی زبان عبری موجب شده بود که در کنار زبانهای لاتین و یونانی مورد توجه قرار گیرد. بهویژه نظام دستههای متمایز واژهها یعنی اسم، فعل و حرف که دستورنویسان بومی زبان عبری از تفسیر نوشتههای مقدس عبری از جمله تورات ناشی میشد، ولی از اوایل دوران میانه تحت تاثیر آثار زبانشناسی عربی گسترش بیشتری یافت. یعنی شباهتهای ساختی موجود میان این دو زبان سامی موجب شد که پژوهشگران زبان عبری برای بررسی این زبان از یافتههای گسترده پژوهشگران زبان عربی نیز استفاده کنند. آنان واژههای فنی و مقولههای دستور زبان عربی را برای تحلیل و توصیف زبان عبری به کار گرفتند.
بررسی زبان عربی نیز همانند زبان عبری از کتاب مقدس مسلمان یعنی قرآن ناشی میشد. قرآن عامل همبستگی در تمام سرزمینهای اسلامی بود و از همین رو، یادگیری زبان عربی برای همه مسلمانان الزامی بود. بهعلاوه در سرزمینهای غیرعربی که اعراب بر آن تسلط یافته بودند برای اداره امور به کارگذاران و مسئولانی نیاز بود که میبایستی زبان رسمی امپراطوری اسلامی یعنی زبان عربی را میدانستند. از همین رو، آموزش و فراگیری زبان عربی در جهان اسلام موقعیتی همانند زبان لاتین در امپراطوری غربی داشت. در واقع، در نتیجه گسترش سریع دین اسلام و قدرت اعراب بر بسیاری از سرزمینهای خاور نزدیک، سواحل آفریقای شمالی و اسپانیا، حوزه کاربرد زبان عربی گسترش بسیار یافت.
از سده هفتم میلادی پژوهشگران زبان عربی درباره واژهشناسی و نحو زبان عربی به طور گسترده به بررسی پرداختند، به گونهای که توصیفهای دستوری آنان پایههای بررسی دستور زبان عربی را استوار کرد. در سده هشتم، بررسیهای دستور زبان عربی بسیار گسترده و عمیق شد. از میان پژوهشگران این سده، یونس، اخفش، خلیل و سیبویه را میتوان نام برد.
سیبویه
پژوهشگران دستور زبان عربی در دو مکتب معروف بصره و کوفه به بررسی و مطالعه سرگرم بودند. خلیل و شاگردش سیبوبه از نامآورترین پژوهشگران در مکتب بصره بودند. دقت آنان در توصیف دستور زبان عربی شگفتی دانشپژهان دورانهای بعد را در مشرق و مغربزمین موجب شد.
خلیل در زمینه نظریه عروض و فرهنگنگاری بررسی و کار کرد. او کتاب العین را درباره واژهشناسی زبان عربی نگاشت، ولی درباره دستور زبان عربی اثری بر جای نگذاشت. با این حال او نظریات خود را درباره صرف و نحو به شاگردش بهویژه سیبویه که پژوهشگری ایرانی بود ارائه کرد.
سیبویه درباره دستور زبان عربی کتابی دقیق و مفصل نگاشت. او برای کتاب خود نامی برنگزید، از این رو، کتابش تنها به عنوان «الکتاب» یا «کتاب» معروف شد. سیبویه در کتاب خود دستور زبان عربی را به دقت و به شیوهای علمی تدوین کرد. درکتاب یادشده، او همه جنبههای صرفی و نحوی زبان عربی را به صورت گسترده و دقیق مورد بررسی قرار داد و توصیف کرد. از همین رو، کتاب او در سدههای پیاپی مورد بحث، بررسی و آموزش قرار گرفته است.
سیبویه بررسی دستور زبان عربی را بر پایه برخی اصول و تمایزهایی به انجام رساند که دقت روش او را در توصیف زبان نشان میدهد. از آشکارترین اصول بررسی زبان در الکتاب توجه به نمونههای گفتاری است. به این معنی که سیبویه در بحثهای دستوری خود نمونههایی از گفتار زبان عربی را ارائه میکند. این روش بررسی نشان میدهد که او توصیف و کشف قاعدههای دستوری را برپایه قضاوت، سلیقه شخصی و یا تجویز قرار نمی دهد، بلکه به واقعیت گفتاری زبان توجه دارد. البته سیبویه در الکتاب زبان قرآن، اشعار دوران پیش از اسلام و نیز نمونههای گفتاری را با هم در نظر میگیرد، ولی او همانند دیگر دستورنویسان زبان عربی معتقد است که زبان عربی باستان زبان گفتاری است، و زبان نوشتار تنها آوانویسی گفتار است.
به علاوه سیبویه گفتار را به عنوان فعالیتی اجتماعی در نظر میگیرد که از آن راه میان گوینده و شنونده ارتباط برقرار میشود. بر این پایه، او زبان را به عنوان نوعی رفتار انسانی میانگارد که الزاماً ساخت و نظام خاصی را داراست، هر چند که او به صراحت اصطلاح ساخت و نظام را به کار نبرده است. در واقع سیبویه اصطلاح «نحو» را برای اشاره به تحلیل و توصیف ساخت زبان با توجه به معنی آن به کار برده است. یعنی واژه «نحو» که به «شیوه» سخن گفتن دلالت دارد خود به این واقعیت اشاره میکند که سیبویه گفتار را نوعی رفتار میپنداشته است. با توجه به همین فرض، او دو اصطلاح «خوب» و یا «درست» و «بد» یا «نادرست» و نیز برخی اصطلاحهای دیگر را برای توصیف رفتارهای انسانی به کار میرود، برای نمونههای گفتاری به کار برده است.
همچنین سیبویه اظهار میدارد که در پایان هر گفتاری که از لحاظ ساختی درست است میتوان سکوت (مکث یا توقف) کرد و به این ترتیب، آن گفتار را »خوب یا مجاز برای سکوت» مینامند. او معتقد است که چنین گفتاری از لحاظ معنایی نیز درست یا کامل (مستقیم) است. به علاوه سیبویه تشخیص میدهد که پیش از شروع هر گفتار نیز سکوت است. با ملاحظه فرض بالا، میتوان مشاهده کرد که تعریف گفتار به توسط زلینگ هریس زبانشناس ساختگرای معاصر آمریکایی که آن را با ویژگی سکوت در آغاز و نیز پایان مشخص میکند با تعریفی که سیبویه ارائه میدهد مشابه است. به این معنی که هریس نیز هر نمونه گفتار را رشتهای از فعالیت زبانی میداند که در پیش و پس آن از جانب سخنگو سکوت است.
او همچنین برای نخستین بار دو سازه اصلی جمله یعنی نهاد و گزاره (مسند و مسندالیه) را باز میشناسد. در واقع، او از راه تحلیل یادشده، نخستین تجزیه جمله به سازههای پیاپی را که بعدها در سده بیستم به عنوان یکی از اصول بنیادی زبانشناسی ساختگرا معرفی شد ارائه کرده است. سیبویه صداها و همچنین فرایندهای آوایی زبان عربی را نیز بررسی کرده است.
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاه ها