تاریخ بروزرسانی : 1401/09/17
نام بسته درسی : نظریه های جغرافیای سیاسی
———————————————————————-
فهرست:
سیاست سرزمین و مکان و جامعه و فضا و ملت و کشور
تعریف جغرافیای سیاسی
مفهوم مکان
پدیده قلمرو خواهی از نظر میر حیدر
تقسیمبندی جغرافیایی انسانی به لحاظ فعالیت و نگرش
مفهوم طبیعت در برابر تربیت
مفهوم ناحیه سیاسی
تکامل رفتار قلمرو خواهی انسان در طول تاریخ
تعریف حاکمیت
تعریف تابعیت
روند شکل گیری حاکمیت
انواع حاکمیت
تحولات حکومت
کارکردهای حکومتهای نخستین
کارکرد حکومت در نظامهای فئودالی
کارکرد حکومت مطلق گرا
دوران پس از حکومت مطلق گرا
پسافوردیسم
مفهوم انباشت سرمایه
کارکردهای حکومت مدرن
صنفی گرایی در جهان کمونیست
دیدگاههای راست نو درباره دولت رفاه گستر صنفی
منطقه گرایی فوق ملی
خصوصیات شرکتهای سهامی فراملی
نقش حکومت در سازماندهی فضای درونی کشور
مفهوم قلمرو موثر ملی
علت وجودی یک کشور
فرق ناحیه گرایی سیاسی و قوم گرایی
مفهوم حفره های دولت
مفهوم عدالت اجتماع
مفهوم جغرافیای انتخاباتی
منابع و مآخذ
بخش هایی از بسته درسی نظریه های جغرافیای سیاسیپ
سیاست سرزمین و مکان و جامعه و فضا و ملت و کشور
تعریف جغرافیای سیاسی
جغرافیای سیاسی به مطالعه ادعاها و منازعات انسانی درباره استفاده، شراکت، مالکیت زمین و منابع آن میپردازد و این ادعاها و منازعات در سطوح مختلفی میباشد از جمله بین دو همسایه- دو قبیله- دو کشور- دو ابرقدرت- دو جامعه مختلف.
مفهوم مکان
مفهوم مکان در جغرافیا چیزی بیشتر از موقعیت جغرافیائی روی نقشه است اگر چه جغرافیدانان این کلمه را بکار میبرند اما همواره ارتباطی روانی و عاطفی مابین مردم و فضاهایی که در آن زندگی میکنند وجود دارد کشف مجدد مکان، پیوندهای نزدیکی با افول تحلیل فضایی و ظهور یک جغرافیای نوین و انسانگرایانه دارد که به امور کمیتناپذیر مانند ماهیت و تاثیرات درک انسانی توجه دارد. بنیادیترین جنبههای جغرافیای سیاسی به سیاستهای ناشی از مکان میپردازد.
پدیده قلمرو خواهی از نظر میر حیدر
قلمرو خواهی یک پدیده رفتاری نشات گرفته از تمایل انسان به داشتن قلمرو و نظارت انحصاری بر بخشی از فضا است. این پدیده منعکس کننده نیاز انسانها چه فردی و چه جمعی به فضا از نظر امنیتی، هویتی و انگیزشی است و مشابه آن را در میان حیوانات زمانی که به دفاع از بوم خود میپردازند میتوان مشاهده نمود. در میان انسانها این تمایل در مقیاسهای مختلف قابل مشاهده است. مثل حریم شخصی- حریم خانواده- قلمرو اجتماعی و حکومت .
تقسیم بندی جغرافیایی انسانی به لحاظ فعالیت و نگرش
1- جغرافیای انسانی اثباتگرایانه که به قوانین علمی و کمیسازی علاقهمندند و وقت کمی را به اموری نظیر پیوندهای عاطفی با محیط صرف میکنند.
2- جغرافیای انسانی انسانگرایانه کم تعامل مکانها را با روح انسانی بعنوان موضوع اساسی در تحقیقات جغرافیایی قلمداد میکند.
3- جغرافیای انسانی ساختارگرایانه که شامل حامیان مارکس است و به چگونگی شکلگیری محلههای کارگرنشین در خلال کشمکش کارگران و نظامهای سرمایهداری میپردازد.
موافقان قلمروخواهی ذاتی:
آنیل ایبشفلت- رابرت آردری- کونواد لورنز
مخالفان قلمرو خواهی ذاتی:
ریچارد مویر- رابرت ساک- دیوید اسمیت- ژان پل سارتر- پیتر اسیلو
نظر آنیل آیبشفلت در مورد قلمروخواهی:
وی یک کردارشناس است و قلمروخواهی را ناشکیبایی مربوط به فضا میداند و قلمروخواهی حیوانات را اینگونه توجیه میکند. اگر قرار است جمعیت یک گونه جانوری رشد یابد این جمعیت باید بگونهای پراکنده شود که از ازدیاد جمعیت در یک منطقه معین جلوگیری بعمل آید. حیوانات با نشان دادن رفتاری خصمانه همنوعان خود را وادرا به پراکنده شدن در سطحی وسیع مینمایند.
نظر رابرت آردری درمورد قلمروخواهی:
وی یک راست گراست و استدلال میکند که بشر ضرورتاً متخاصم بود. و تحت نفوذ تمایلی است که در صدد اعمال نظارت انحصاری بر فضاست. توجیه وی از این گفته مربوط به بقایای میمونهای پانجدی آفریقای جنوبی میباشد که معتقد بود آثار دندان انسان روی میمونهاست ولی بعداً مشخص شد که این آثار دندان متعلق به پلنگ است و نظریه وی اشتباه از آب در آمد.
نظر کونرار لورنز در مورد قلمروخواهی:
استدلال میکند که در انسان حس خشونت و ستیزهجویی در ساختار بیولوژیکی او وارد شده است.
نظر مویر در مورد قلمروخواهی:
قلمروخواهی ما به میزان زیادی با هنجارهای فرهنگی و با عوامل دیگری که دارای مقیاس و مکان هستند تعیین میشود و این باعث میشود که تصمیم یک نظریه بدون رجوع به جامعه و فضا غیرواقعگرایانه باشد. قیاس ساده بین قلمروخواهی انسان و حیوان خطاست.
مفهوم طبیعت در برابر تربیت:
یکی از اساسیترین موضوعات مورد بحث موضوع طبیعت در برابر تربیت است یعنی اینکه آیا رفتار انسانی با خصوصیات ژنتیکی و غریزی ما معین میشود یا اینکه در فرایندهای تربیت و روند اجتماعی شدن شکل میگیرد. هر دوعامل تا حدودی موثرند.
1- راستگرایان طبیعت انسانی را حیوانی و عاری از هر گونه فضیلت میدانند کونراد لورنز.
2- سوسیالیستها بر علاقه خود نسبت به انعطافپذیری طبیعت انسان تاکید دارند.
3- اما چپگرایان از جمله سارتر عقیده دارند که افعال و تصمیمهای روزمره ما هویت ما را شکل میدهند. ما در ابتدا وجود داریم بعد خود را تعریف میکنیم. بنابراین هر ادعایی مبنی بر فطری بودن طبیعت انسان یورش و تهدیدی علیه آزادی او است.
نظر دیوید اسمیت در مورد قلمروخواهی:
معتقد است که قلمروخواهی یک خصیصه ذاتی و غریزی انسانی نبوده بلکه یک ساخته اجتماعی است. قلمروخواهی باید بعنوان وسیلهای برای رسیدن به اهدافی همچون ادامه بقا- ستیزهجویی بیگانه و سلطه سیاسی باشد. وی قلمروخواهی انسان را ظریفتر از قلمروخواهی حیوانات میداند و انسانها احساس همانندی عمیقی با فضا و محیط جغرافیایی خود دارند. اسمیت میگوید قلمروخواهی بیشتر به حوزه امکانات وابسته است تا حوزه روانشناسی.
آیا یک مکان عواطف یکسانی را در مردم مختلف ایجاد میکند؟ خیر . سفید پوستان جنوب آمریکا که دارای سرمایه هستند به آن عشق میورزند و برای بردگان و سفید پوستان فقیر احساس دیگری دارد .
نظر پیتر اسلو در مورد قلمروخواهی :
معتقد است که علل ستیزهجویی را میتوان درون گروهها پیدا کرد تا در درون افراد. به ویژه اگر خود را یک ملت- گروه و یا کشور بدانند. وی قیاس بین قلمرو های حیوانی و انسانی را کارساز نمیداند چرا که در قلمرو حیوانی حقوق انتزاعی مالکیت- خروش و معاوضه مالکیت بدون تصرف مصداق ندارد. اما در رابطه انسان با سرزمین فرآیند دو جانبه است. مردم نه تنها احساس میکنند که صاحب قطعهای زمین هستند بلکه احساس تعلق نیز به زمین دارند.
نظر رابرت ساک در مورد قلمرو خواهی:
به نظر وی قلمروخواهی کوشش یک فرد یا یک گروه برای تاثیرگذاری نفوذ با کنترل مردم، پدیدهها و روابط از طریق تحدید حدود و نظارت بر یک منطقه جغرافیایی است.
* برقراری نظارت بر یک منطقه جغرافیایی پیامدهایی از قبیل ادامه بقا یا مرگ- استقلال یا بردگی را بدنبال دارد.
* رابطه انسان با زمین چیزی بیش از ملاحظات سیاسی و اقتصادی است و دارای پیوندهای عاطفی و روانی است.
تقسیم بندی هویت از نظر روکان واروین:
عوامل نهادی: شامل سازمانهایی است که به پیشرفت فرهنگ برای تقویت هویت کمک میکند
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاه ها