کد خبر: 4277

تاریخ بروزرسانی : 1398/01/17

سرفصل های درس واج شناسی

منابع آزمون دکتری

نام بسته درسی : واج شناسی

———————————————————–

فهرست:

آواشناسی تولیدی

آواشناسی صوت شناختی

آواشناسی شنیداری

برخی فرایندهای تولیدی

اندامهای گفتار

فرایند های تولیدی

آوای واکدار و آوای بیواک

کشش

همخوانها و واکه ها

واج و واجگونه

تولید همخوانی

مکانیسم بسته

مکانیسم باز

تولید ناقص

واجگاههای همخوانهای فارسی

توصیف آوایی صداهای زبان فارسی

همخوانها

همخوانهای انفجاری

همخوان لرزشی

همخوانهای خیشومی

همخوانهای روان

واکه ها

تولید واکه ای

واکۀ بسیط و واکۀ مرکب

کشش واکه ها

خیشومی شدگی

طبقه بندی واکه های فارسی

توصیف آوایی واکه های فارسی

هجا

انواع هجا

ساختمان هجا

ساختمان آغاز هجا

ساختمان پایان هجاها

خوشه های همخوانی

خوشه های دو همخوانی درون هجایی

خوشه های دو انفجاری

خوشه های دو سایشی

خوشه های انفجاری – سایشی

خوشه های سایشی – انفجاری

نتیجه گیری

رابطه مرکز هجا و خوشه دو همخوانی پس از آن

رابطه مرکز و هجا و عضو اول خوشه

رابطه مرکز هجا و عضو دوم خوشه

رابطه همخوان آغازی هجا و رشته آوایی پس از آن

محدودیت های همنشینی بین جزء اول و مرکز هجا

محدودیت های همنشینی بین جزء اول و جزء سوم هجا

محدودیت های همنشینی بین جزء اول و جزء چهارم هجا

بسامد وقوع واکه ها در ساختمان هجای cvcc

بسامد وقوع همخوان ها در ساختمان هجای cvcc

 بخش هایی از بسته درسی واج شناسی

 مقدمه

بررسی و مطالعۀ علمی صداهای زبان را می توان از سه دیدگاه کاملاً متمایز انجام داد.

آواشناسی تولیدی

 یعنی بررسی و مطالعۀ آن دسته از حرکات و فعالیتهای دستگاه گفتار که منجر به پدید آمدن صداهای زبان می شود. اندامهای گفتار و چگونگی کارکرد آنها و نیز مکانسیمهای سازندۀ صداها موضوع بحث این شاخه از آواشناسی را تشکیل می دهند که به آن آواشناسی تولیدی (Articulatory Phonetics) گفته می شود.

آواشناسی صوت شناختی

 حرکات و فعالیتهای اندامهای صوتی برای تولید صداهای زبان به شکل امواج صوتی جلوه گر می شوند. چگونگی پیدایش این امواج، صفات فیزیکی آنها و نحوۀ انتقال آنها از منبع تولید کننده (دستگاه گفتار) به منبع گیرنده (گوش) موضوع بحث این شاخه از آواشناسی است که به آن آواشناسی صوت شناختی (Acoustic Phonetics) می گویند.

آواشناسی شنیداری

 یعنی بررسی و مطالعۀ آن دسته از فعالیتهای دستگاه شنوایی که منجر به دریافت و درک صداهای زبان می گردد. در این مطالعه، اندامهای شنوایی و نحوۀ کار آنها و نیز مکانیسمهایی که منجر به دریافت و درک صداها می گردد موضوع بحث است. این شاخه را آواشناسی شنیداری (Auditory Phonetics) می نامند.

موج صوتی چیست

آوا یا صوت از ارتعاش مولکولهای هوا حاصل می شود. ارتعاش یعنی حرکت مولکولهای هوا از جای خود در مسیر معین و بازگشت آنها به جای اولیه. این پدیدۀ فیزیکی را اصطلاحاً یک سیکل ارتعاش می نامیم. هنگامی که یک لایه از مولکولهای هوا به جلو رانده می شود این لایه به نوبۀ خود لایۀ دیگری را به جلو می راند و خود به حال اول برمی گردد. لایۀ جدید نیز لایۀ دیگری را و به همین ترتیب این عمل بارها و بارها تکرار می گردد تا انرژی جنبشی مولکولها به پایان برسد. این جابه جایی مولکولها اگر بیش از 16 مرتبه در ثانیه تکرار گردد، انرژی جنبشی مولکولها به انرژی صوتی تبدیل شده صدا به وجود می آید. در این صورت موج حاصل از تغییر فشار مولکولهای هوا را «موج صوتی» می نامیم.

موج صوتی را از لحاظ چگونگی ساخت می توان به دو نوع عمده تقسیم کرد: بسیط و مرکب. موج بسیط یا سینوسی معمولاً از یک موج منظم که طرح یک سیکل آن عیناً تکرار می گردد تشکیل می شود، مانند صدای دیاپازون. موج مرکب یا پیچیده از ترکیب تعداد زیادی موج بسیط با بسامدهای گوناگون به وجود می آید. موجهای مرکب خود بر دو نوع تقسیم می شوند: منظم و نامنظم. موج مرکب منظم از یک موج پایه و تعدادی موجهای دیگر که به آنها هارمونی یا همساز می گویند و بسامد هر کدام مضرب صحیحی از بسامد موج پایه است تشکیل می شود. موج مرکب نامنظم که به آن نوفه گویند از تعداد زیادی موج با بسامدهای گوناگون که هیچ گونه رابطۀ خاصی با یکدیگر ندارند تشکیل می شود. در موج نوفه ای هیچ گونه شباهتی بین سیکلهای آن وجود ندارد، و از این رو تکرار شونده نیست. موج نوفه ای همچنین به دلیل نداشتن بسامد پایه فاقد زیروبمی است.

برخی فرایندهای تولیدی

اندامهای گفتار

ششها، حجاب حاجز، نای، حنجره، تار آواها، گلوگاه، حفرۀ بینی، دهان، کام، زبان، دندانها، لبها

فرایند های تولیدی

اولین برخورد جریان هوای بازدم با تارهای صوتی صورت می گیرد. ممکن است عبور هوا منجر به ایجاد واک شود و نیز ممکن است سایش تولید نماید. همچنین رهایی هوا هیچ گونه مانعی نباشد و جریان هوا به آزادی به خارج برود.

آوای واکدار و آوای بیواک

تولید دسته ای از آواهای فارسی همراه با ارتعاش تارهای صوتی و نتیجتاً ایجاد واک است. ولی تولید گروهی دیگر بدون ارتعاش تارهای صوتی است. دستۀ اول را آواهای واکدار می نامیم مانند z، b، a، i … دستۀ دوم آواهای بیواک نامیده می شوند مانند s، p، …

معمولاً آواهای واکدار در مجاورت آواهای بیواک و یا در پایان واژه، بخشی از واک آنها و یا تمام آن منتفی می شود. این حالت را واکرفتگی و آواهای مورد بحث را واکرفته می نامیم. نمونۀ آن، آوای واکدار b در واژۀ rabt است که به علت مجاور بودن با آوای بیواک t قسمت مهمی از واک خود را از دست می دهد و بعضاً واکرفته می شود. همین آوا در واژۀ nasb به طول کامل واکرفته است زیرا هم در موضع پایانی و هم در مجاورت s که بیواک است قرار دارد. عکس این موضوع نیز صادق است، بدین معنی که گاهی آوای بیواک تحت تأثیر محیط آوایی خود بعضاً و یا کلاً به صورت واکدار درمی آید. نمونۀ آن آوای بیواک h است در واژه nâhâr که به علت قرار گرفتن بین دو آوای واکدار â واکدار می شود.

شدت فشار و نیروی ماهیچه ای که در تولید آوای بیواک به کار می رود بیشتر از نیرویی است که در تولید آوای واکدار صرف می شود. دلیل این موضوع را می توان بدین طریق بیان کرد که فشار هوایی که از ششها به بیرون منتقل می شود در مورد s و z یکسان است منتهی هنگام تولید z مقداری از آن صرف به ارتعاش درآوردن تار آواها می گردد و بقیۀ آن به مصرف ایجاد سایش می رسد. ولی در مورد s چون هیچ گونه فعالیتی در حنجره وجود ندارد، بنابراین تمام نیرو و فشار هوا برای ایجاد سایش به کار می رود.

کشش

طول آواهای سایش بیواک معمولاً بیشتر از طول جفت واکدار آنهاست. دمش آواهای بیواک انفجاری در فارسی دارای یک ویژگی هستند که جفت واکدار آنها فاقد آن است توضیح آنکه هنگام رهایی هوای بند آمده، که انفجارگونه است، هوای بازدم (هوایی که از ششها از طریق دهان به خارج می رود نه هوای فشرده شده در پشت مانع دهانی) به صورت یک سایش خفیف که در چاکنای ایجاد می گردد (صدای یک h خفیف) نیز شنیده می شود. این پدیده، آواهای مورد بحث را به گونۀ یک نوع آوای تاحدودی مرکب (مرکب از صدای رهایی ناگهانی هوای فشرده شده به اضافۀ صدای خفیف h) درمی آورد. آواهایی که دارای این سایش هستند دمیده نامیده می شوند مانند «p، t …».

مقدار این سایش در ارتباط با محل قرار گرفتن آوای دمیده فرق می کند. معمولاً وقتی که در ابتدای واژه و یا در آغاز هجای تکیه دار قرار داشته باشد دمش آن به مراتب بیشتر از هنگامی است که آن آوا در پایان واژه و یا بین دو آوای واکدار واقع شده باشد.

همخوانها و واکه ها

آواهای زبان فارسی را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:

  1. گروه اول آواهایی هستند که می توانند در آغاز واژه واقع شوند. اعضای این گروه را همخوان (صامت) می نامیم. به آواهای آغازی واژه های زیر توجه نمایید:

bâr, parde, tâze, davâ, sabr, zard, čarb, garm, kadu, J<avân, qand, ruz, šab, xodâ, .z<âle, vabâ, farad, honar, mard, nân, lebâs, yavâš

در فارسی 23 همخوان وجود دارد که عبارتند از:

b, p, t, d, s, z, č, g, k, J, q, O, r, š, x, z<, v, f, h, m, n, l, y  

  1. گروه دوم شامل آواهایی است که در ابتدای واژه واقع نمی شوند. اعضای این گروه را واکه (مصوت) می نامیم. واکه ها فقط می توانند در وسط و پایان واژه قرار گیرند.

واج و واجگونه

هر یک از همخوانها و واکه های فارسی خود شامل گروهی از آواها هستند که در عین داشتن شباهتهای اساسی تولیدی دارای تفاوتهای جزئی تولیدی نیز با یکدیگر می باشند. به عنوان مثال، همخوان [k] را در نظر بگیرید. این نشانۀ /k/ در واقع نماینده و نمایشگر تعدادی آواست مانند:

  1. [c<] (پیشین، گسترده) در واژۀ [c<ine]
  2. [c] (پیشین، باز) در واژۀ [cam]
  3. ]̑ [k (پسین، گرد) در واژۀ ur]̑ [k

از سوی دیگر، گروه آوایی /k/ به عنوان یک واحد آوایی مستقل، با هر گروه آوایی مستقل دیگر مثلاً /p/، /l/، و جز آن دارای یک وجه مشترک می باشد و آن قابلیت جانشینی یا تعویض است که همراه با تغییر معنی واژه است. به عنوان مثال واژۀ /par/ را در نظر بگیرید. اگر /k/ را به جای همخوان آغازی این واژه بگذاریم واژه دیگری با معنی کاملاً متفاوت به دست خواهیم آورد. بنابراین، هر آوایی که دارای چنین قابلیتی باشد واج نامیده می شود. آواهایی که نمی توانند به جای یکدیگر قرار گرفته و در نتیجه توانایی دگرگون کردن معنی واژه را ندارند واجگونه نامیده می شوند.

تولید همخوانی

همخوانهای فارسی همگی به وسیلۀ جریان برون سوی هوای ششی، یا بازدم، تولید می گردند. این موضوع به دو طریق ممکن است صورت پذیرد:

  1. راه عبور هوا به کلی مسدود باشد.
  2. راه عبور هوا به گونه ای باز باشد که هواه به طور پیوسته به بیرون جریان داشته باشد. حالت اول را «مکانیسم بسته» و حالت دوم را «مکانیسم باز» می نامیم.

مکانیسم بسته

در مکانیسم بسته سه مرحله دیده می شود. 1) ایجاد گرفتگی، 2) فشرده شدن هوا در پشت گرفتگی، 3) باز شدن گرفتگی و رهایی هوا.

باز شدن گرفتگی و رهایی هوا ممکن است به دو صورت تحقق یابد: الف) باز شدن کامل و ناگهانی و نتیجتاً رهایی تمام هوای بند آمده به یکبار. در این صورت رهایی هوا به شکل یک نوع انفجار خواهد بود. آواهایی را که بدین طریق تولید می شوند انفجاری می نامیم. ب) باز شدن ناقص و رهایی هوا به طور تدریجی. این حالت خود به دو صورت ممکن است انجام پذیرد:

  1. به صورت باز و بسته شدنهای متوالی که در طی آن هوا به تدریج خارج می شود. این بازبسته شدنهای متوالی به صورت لرزش یک عضونرم ،مانند نوک زبان ویا زبان کوچک ،انجام می پذیرد و بر اثر آن صدایی مانند r و یا x تولید می گردد.

 

 

مشاوره برای آزمون دکتری

برای مشاوره اینجا بزنید

خدمات کنکور دکتری 
معرفی موسسات آموزشی آزمون دکتری
0 0 رای ها
امتیاز بدهید
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا با ما در میان بگذارید.x