تاریخ بروزرسانی : 1402/11/25
یکی از مهم ترین دلایلی که باعث به وجود آمدن بازارکار نداشتن برخی رشته ها شده است، عدم ارتباط صحیح و منطقی بین دانشگاه و بازار کار است تا جایی که هر یک از این بخش ها به صورت کاملا جزیره ای و جدا از دیگری کار می کند. دانشگاه ها امروز در رشته های گوناگونی بدون توجه به نیاز واقعی بازار کار دانشجو تربیت می کنند، اما بازار کار تنها به آن بخشی از فارغ التحصیلان توجه دارد که بتواند نیاز واقعی خود به نیروی کار را برطرف نماید.
باقی ماندن این شرایط درباره اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی و ناتوانی دانشگاه ها و یا بی توجهی دانشجویان به لزوم کسب مهارت های شغلی مورد نیاز بازار کار، باعث شده تا همواره نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی که انتظار می رود باید در وضعیت مناسبی باشد، بیش از سایر گروه ها و تا 2 برابر متوسط نرخ بیکاری کشور باشد.
پردرآمدترین رشته های علوم انسانی چه خواهد بود ؟
ناشناخته ماندن ظرفیت های قابل ارائه مراکز فنی و حرفه ای کشور در بحث مهارت آموزی و کم توجهی دانشجویان به نیازهای واقعی بازار کار، علاوه بر اینکه باعث افزایش تعداد بیکاران فارغ التحصیل در رشته های گوناگون شده است، زمینه بی اعتمادی کارفرمایان به این گروه ها را نیز دامن می زند به نحوی که کارفرمایان تصور نزدیک به یقین دارند تنها مهارت فارغ التحصیلان جویای کار کشور در کنار داشتن یک مدرک تحصیلی، رانندگی است! از دلایل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی 10 مورد بیش از بقیه شاخص است که در ادامه به آنها می پردازیم :
1 ــ جمعیت دارای تحصیلات عالی بعد از انقلاب 14 برابر شد که این میزان برای مردان حدود 10 برابر و برای زنان 23 برابر است؛ اما ظرفیتهای بازار کار بهعقیده کارشناسان اقتصادی و بازار کار پیشرفت نکرده است.
2 ــ جامعه برای جستجوی بهتر کار از سطح تحصیلات کاردانی در دهه 60 بهسمت تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد در دهه 90 حرکت کرده است. این مسئله علاوه بر اینکه سطح توقعات جامعه از کار و اشتغال را تغییر میدهد، شاغل شدن افراد را پیچیدهتر میکند، این موضوعی مزید بر علت است.
3 ــ طی یکی دو دهه گرایش شدیدی به برخی رشتهها مانند بازرگانی، حقوق، مهندسی، رشتههای گروه بهداشت و پزشکی، کشاورزی، کامپیوتر، دامپزشکی، علوم تربیتی و… شکل گرفت که نتیجه آن انباشت تقاضا برای کار برای فارغ التحصیلان این رشتهها، دشوارتر شدن ورود به بازار کار و در نتیجه دامن زدن به بیکاری کارجویان جوان است.
4 ــ آمارها نشان میدهد تمایل به تحصیل در برخی از این رشتهها بهصورت تصاعدی و چشمگیر افزایش یافته است، بهعنوان نمونه متقاضیان تحصیل در رشتههای گروه بهداشت و پزشکی 17 برابر شده، اما بازار کار برای این بخش وجود ندارد.
5 ــ با وجود بیمیلی بیشتر فارغ التحصیلان به تحصیل در برخی رشتهها مانند زیرگروههای خدماتی، اما نرخ بیکاری افراد فارغ التحصیل در این رشتهها از سال 65 تا 90 کاهش یافته و در سالهای گذشته این رشتهها از بازار کار بهتری برخوردار شدهاند، بنابراین نامتوازن بودن تحصیل در رشتههای مختلف نیز دلیلی بر مسئلهدار شدن اشتغال کارجویان تحصیلکرده است.
6 ــ برخی گروههای تحصیلی مانند کشاورزی، دامپزشکی و علوم تربیتی دارای بالاترین درصد از بیکاران هستند که دلایل گوناگونی دارد. اساساً در ایران، هیچگونه پایش و تحقیقی از وضعیت بازار کار رشتههای دانشگاهی توسط دولت یا خود دانشگاهها صورت نمیگیرد و افراد بدون هرگونه اطلاعی از بازار کار آینده رشتههای تحصیلی، وارد دانشگاهها میشوند. متأسفانه در حال حاضر، هیچگونه بانک اطلاعاتی قابل اعتنایی از وضعیت بازار کار، نیازها، وضعیت جذب دانشجو، آینده شغلی کارجویان و اطلاعات مهم و کلیدی از این دست وجود ندارد و انتخابها باید با چشمانی بسته انجام شود.
7 ــ رشتههای تحصیلی دانشگاهی توسط خود جوانان نیز اغلب بر اساس نیازسنجی بازار کار صورت نمیگیرد و افراد بر اساس پارامترهای دیگری مانند علاقه شخصی، رشته دانشگاهی را انتخاب میکنند. این مسئله باعث میشود درصد قابل توجهی از کارجویان در زمان جستجو برای شغل، با مشکلات جدی مواجه شوند؛ هرچند علاقه و گرایش به رشته تحصیلی باعث ایجاد انگیزه در افراد برای تحصیلات میشود و بدون علاقه کاری پیش نمیرود ولی در شرایط فعلی بازار کار، باید تلفیقی از علاقه و بازار کار رشتهها را دنبال کرد.
8 ــ بهدلایل نامعلوم نرخ مشارکت اقتصادی افراد دارای تحصیلات عالی از 68.9درصد در سال 65 به 48درصد در سال 90 کاهش یافته که معنای آن بیبرنامگی درصد قابل توجهی از افراد تحصیلکرده درباره آینده خود است. عدم مهارت فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز یکی از علتهای مهم در بیکاری دانشجویان است.
9 ــ بیکاری افراد دارای تحصیلات عالی در فاصله سالهای 65 تا 90 بهمیزان 4 برابر شده است؛ با این حال دانشگاهها همچنان به روند جذب دانشجو ادامه میدهند و صف متقاضیان ورود به دانشگاه هم برقرار است، همچنین شاید زمان آن رسیده باشد که بخش قابل توجهی از تحصیلات پس از دیپلم متوسطه بهسمت رشتههای فنی و مهارت آموزی سوق پیدا کند.
10 ــ اگر قرار است دانشگاهها به روال رقابتی جذب دانشجو ادامه دهند، یکی هم باید برای بازار کار فارغ التحصیلان دانشگاهها، برنامه ریزی کند بهنحوی که یا پذیرش میلیونی دانشجو تا چند سال متوقف شود یا اینکه فرصتهای جدید شغلی برای ورود افراد به بازار کار فراهم شود.
نوشتههای تازه