تاریخ بروزرسانی : 1401/07/25
نام بسته: درس مبانی نظری تکنولوژی آموزشی
————————————————————————————–
فهرست
فصل اول : تعريف تكنولوژي آموزشي
فصل دوم : وسایل آموزشی
فصل سوم:طراحي منظم آموزشي
فصل چهارم : آمادهسازي
فصل پنجم: روشهاي تجزيه و تحليل
فصل ششم: طراحي
فصل هفتم: الگوي طراحی آموزشي مبتني بر رويكرد سيستمي
فصل هشتم: راهبردهای یادگیری
فصل نهم: اجرا و ارزشيابي
آزمون های خود سنجی به همراه پاسخ تشریحی
منابع این بسته درسی
فصل اول: تعريف تكنولوژي آموزشي
تكنولوژي آموزشي در طول سالهايي كه كارشناسان آن رابه كار بردهاند، دستخوش تغييراتي شده است كه علاوه بر تغيير در جنبههاي ظاهري، در محتوا و معناي آن نيز تغييراتي رخ داده است. براي درك بهتر تعريف و معناي اصطلاح تكنولوژي آموزشي، لازم است به معناي هر يك از واژههاي تشكيل دهنده آن توجه كنيم.
الف) تعريف تكنولوژي
شناخت دقيق تعريف، موضوع و قلمرو رشته تكنولوژي آموزشي تا حدود زيادي به ريشهيابي معنايي كلمه تكنولوژي بستگي دارد. اين واژه تكنولوژيا در يوناني به معناي انجام دادن سيستماتيك يك هنر يا حرفه گرفته شده است. بخش اول اين كلمه (techno) تلفيقي از معناي يك هنر و يك فن مشتمل بر دانش مربوط به اصول و توانايي دستيابي به نتايج مورد نظراست. به عبارت ديگر فن به معناي مهارتهاي عملي مانند دانستن و انجام دادن است. ريشه كلمه (Iogos) نيز به معناي استدلال، تبيين، اصل و ارائه دليل است. بنابراين تكنولوژي به معناي به كارگيري مستدل يا منطقي دانش خواهد بود.
دانش تكنولوژي داراي مفاهيم، نظريهها، قواعد و ساختار و تغييرات خاص خود است كه برخاسته از، و نهفته در فعاليت انساني است. در مقابلِ دانش محض يا دانش علمي كه به بيان جهان طبيعي و پديدههاي موجود در آن ميپردازد، دانش تكنولوژيك درباره روشهاي انجام دادن امور است، كه از طريق فعاليت تعريف ميشود و با فعاليت به وجود ميآيد و به كار گرفته ميشود.
ب) تعريف آموزش از ديدگاههاي مختلف
واژه آموزش واژه اي است كه به نظر مي رسد در مورد مفهوم آن ابهام چنداني وجود نداشته باشد. آموزش فعاليت هاي هدف مند معلم براي ايجاد ياد گيري در يادگيرنده است كه به صورت كنش متقابل بين او و يك يا چند ياد گيرنده جريان مي يابد.
آموزش از ديدگاههاي مختلف تعاريف گوناگوني دارد. در اين جا به بررسي نظريههاي چند تن از صاحبنظران تعليم و تربيت پرداخته و پس از جمعبندي اين نظريهها تعريف جامعي از آموزش ارائه خواهيم داد.
دوبرا، آموزش را «مرتب و منظم كردن دقيق محيط فراگير به منظور دستيابي به نتايج مورد نظر در وضعيتهاي مشخص» تعريف كرده است. اين تعريف گرچه بسيار كلي است، به نكات متعددي مانند محيط، نتايج و وضعيت خاص پرداخته است. در اين تعريف، بررسي خصوصيات فراگير مانند دانشهاي قبلي او يا انگيزه و نياز او به يادگيري منظور نشده است.
برونر در واقع جزء اولين كساني است كه با طرح سؤالاتي مانند سؤالات مذكور، دستاندركاران امور آموزشي را در مسائلي مانند پيش دانستههاي فراگير، ساختار موضوع تدريس، ترتيب و توالي موضوع و زمان و شرايط، به تفكر واداشت و به كارگيري عواملي مانند تشويق، تببيه، ارائه بازخورد و طرح سؤال را مطرح كرد.
طرح اين گونه سؤالات بعد از برونر نيز ادامه يافت و تكامل كميّت و كيفيت سؤالات، باعث دستيابي به تعريفي جامع و همه جانبه از آموزش شد.
آندرسون عوامل مؤثر در آموزش را به دو دسته تقسيم كرده است:
عوامل آموزشي. عوامل آموزشي شامل نحوه ارائه و نمايش محتواي آموزشي و مدت زمان اختصاص يافته به يادگيري هر موضوع از سوي معلم است.
عامل تفاوتهاي فردي. عامل تفاوتهاي فردي شامل توانايي عمومي فراگير براي يادگيري است كه ميزان درك و فهم شاگرد را از دستورالعملها و توضيحات معلم تعيين ميكند و همچنين زمان يادگيري- كه براي فراگيران مختلف متفاوت است- عامل زماني را مشخص ميكند كه هر فراگير عملاً آن را صرف يادگيري ميكند.
آندرسون همچنين كيفيت آموزش را منوط به رعايت نكاتي ميداند كه عبارت است از:
لازم است ذكر شود كه هر يك از فهرستها، زاويههاي جديدي از آموزش را مطرح ميكند. براي مثال، در فهرست مذكور، مسألة زمان اختصاص يافته به يادگيري هر موضوع از سوي معلم، زمان لازم براي يادگيري شاگرد و زمان عملي صرف شده براي يادگيري هر فراگير مشخص شده است.
الن گانيه آموزش را روند حل مسأله مينامد كه هدف از آن تسهيل يادگيري فراگير است او معلم را مسئول آموزش ميداند كه با اتخاذ تدابير آموزشي و مديريتي نقش خود را ايفا ميكند. تدابير آموزشي، تصميمات و اعمالي است كه معلم به منظور تسهيل يادگيري شاگرد از مواد آموزشي اتخاذ ميكند يا انجام ميدهد. اهم تدابير آموزشي عبارت است از:
🔷 – توضيح روشن هدفهاي آموزشي؛
🔷 – استفاده از انواع وسائل آموزشي؛
🔷 – در دسترس قرار دادن مواد آموزشي؛
🔷 – ارائه دستورالعملهاي روشن؛
🔷 – ارائه توضيحات روشن؛
🔷 – ارائه استدلال و تجزيه و تحليل موارد؛
🔷 – در نظر گرفتن دامنة توجه شاگرد در طرح درس؛
🔷 – پيشبيني موفقيت زياد براي شاگرد؛
🔷 – انتخاب محتواي متناسب با علاقههاي شاگرد؛
🔷 – برقرار كردن معيارهاي مناسب براي عملكرد فراگيران.
🔶 – ارائه سؤالات زياد؛
🔶 – تشويق شدن براي ارائه پاسخهاي صحيح؛
🔶 – ارائه سؤالات جديد بعد از دريافت پاسخ صحيح؛
🔶 – تلفيق پاسخهاي صحيح با توضيحات و مباحث درسي؛
🔶 – ارائه بازخورد در مورد توضيحات و اظهار نظرهاي شاگردان.
گانيه تدابير مديريتي را تصميمات و اعمالي ميداند كه معلم براي ارتباط بين شاگرد و مواد آموزشي و حفظ اين ارتباط در يك مدت معين اتخاذ ميكند يا انجام ميدهد. اين تدابير عبارت است از:
تعريف تكنولوژي آموزشي :
مي توانيم تکنولوژي آموزشي را از نظر لغوي کاربرد دانش يا يافته هاي علمي براي مقاصد آموزشي، يا برخورد سيستماتيک با آموزش بدانيم.ورود تكنولوژي به صورت ابزارهاي ديداري و شنيداري ورايانه های چند رسانه ای در فرايند ياددهي ـ يادگيري از رويدادهاي مهمي هستند كه مسير جريان تربيت و در نتيجه مسير تفكر انسان درباره تربيت و سازماندهي نهادهاي تربيتي را دگرگون ساخت.
اما هيچيك از اين رويدادهاي مهم شايد به اندازة رويكرد انسان به نظام آموزشي خاصي كه بدون حضور در مراكز و نهادهاي آموزشي، يادگيري و پيشرفت را براي همـه امكان پذير مي ساخت، از اهميت برخوردار نيست
آموزش مؤثر و آموزشي كه با صرف وقت و امكانات بيشمار ارائه ميشود بايد بر اصولي متكي باشد تا بتوان:
بنابراين، تكنولوژي آموزشي تنها به كارگيري وسايل و ابزار يا استفاده از يافتههاي تحقيقات در زمينة نظريههاي يادگيري نيست.
تکنولوژي آموزشي از ديدگاه جيمز براون: تعريف جيمز براون از تکنولوژي آموزشي طرح ريزي سيستماتيک، کاربرد ماهرانه توليدات تکنولوژي و نتايج تحقيقات روان شناسي تربيتي و آموزشي اساسي مي باشند.تكنولوژي آموزشي هم چون يك علم كاربردي (تكنولوژي) با بهرهگيري از يافتههاي تمام علوم به حل مسائل آموزشي اقدام ميكند. بديهي است استفاده از يافتههاي علومي كه با آموزش ارتباط نزديكتر و مستقيمي دارد مانند نظريههاي يادگيري يا نظريههاي روانشناسي تربيتي، بيش از علومي مانند بيولوژي، گياهشناسي و غيره است.
تكنولوژي آموزشي بر مبناي آنچه تاكنون بحث شد، عبارت است از: «مجموعه روشها و دستورالعملهايي كه با استفاده از يافتههاي علمي براي حل مسائل آموزشي اعم از طرح، اجرا و ارزشيابي در برنامههاي آموزشي به كار گرفته ميشود»
آخرين تعريف مورد توافق صاحبنظران تكنولوژي آموزشي را انجمن تكنولوژي و ارتباطات امريكا (AECT) چنين بيان كرده است: «تكنولوژي آموزشي عبارت است از نظريه و عمل طراحي، تهيه (توليد)، استفاده (كاربرد)، مديريت و ارزشيابي فرايندها و منابع يادگيري».
تعريف ياد گيري:
ياد گيري يعني تغيير كم و بيش دايمي در رفتار بالقوه ياد گيرنده مشروط بر اينكه اين تغيير در اثر تجربه رخ داده باشد نه اينكه حاصل عواملي چون خستگي ، استعمال دارو هاي مخدر، و تغييرات ناشي از بلوغ باشد.
در اين تعريف به تغييرات موقتي رفتار که ناشي از خستگي ، انطباق حسي يا عوامل انگيزشي است اهميتي داده نمي شود.
تاريخچه پيدايش و تحول تكنولوژي آموزشي :
ساتلر سوفسطائيان قرن پنجم پيش از ميلاد را پيشگامان تکنولوژي آموزشي مي داند و به دليل ماهيت سيستماتيک کار آنان از نظر طراحي و سازماندهي مواد آموزشي، آنان را پيشگامان واقعي و غير قابل انکار اين رشته مي شناسد.
در دايرةالمعارف تعليم و تربيت، ضميمة منتشرة سال 1989، تكنولوژي آموزشي، رشتهاي از دانش و حرفه معرفي ميشود كه داراي سه جنبه يا سه بعد است: جنبه اول، جنبه يا ُبعدي كه بر رسانههاي جديد (معمولاً وسايل سمعي و بصري جديد) و استفاده از آن در امر آموزش و يادگيري تأكيد دارد؛ از اين جنبه، تكنولوژي آموزشي به تمام وسايل، ابزار و رسانههايي گفته ميشود كه امر آموزش و يادگيري را تسهيل ميكند و ميتوان آن را بُعد سختافزاري نيز ناميد.
جنبة دوم، فراگردها يا روشهاي طراحي نرمافزار يا مواد آموزشي است كه به يادگيري بهتر منجر ميشود؛ مانند آموزش برنامهريزي شده كه در آن از اصولي چون تعيين هدفها، انتخاب روشها، تهيه منابع، آزمايش، ارزشيابي و اجرا بحث ميشود. از اين جنبه و ديدگاه، تكنولوژي آموزشي مجموعة روشها و فراگردهايي است كه در طرح، اجرا و ارزشيابي آموزش به كار گرفته ميشود.
جنبة سوم، ويژگي حل مسأله تأكيد دارد؛ به عبارت ديگر، در صورت بروز مشكل در يك نظام آموزشي، اعم از كوچك يا بزرگ و همچنين در صورت نياز به آموزش در يك محيط خاص، تكنولوژي آموزشي به تبيين مشكل ميپردازد يا با توجه به عوامل متعددي كه ميتواند در حل مشكل دخيل باشد براي رفع آن نياز يا حل آن مشكل اقدام ميكند. از اين جنبه، تكنولوژي آموزشي مجموعة روشها و راهبردهايي است كه با يك ديد سيستمي، به تجزيه و تحليل برنامههاي آموزشي پرداخته و پس از يافته مشكلات و علل آنها براي رفع موانع و حل معضلات، راهحل ارائه ميدهد. به علاوه، ديدگاه سوم، جنبه اول و دوم را نيز در بردارد؛ زيرا به كارگيري به جا و به موقع روشها و وسايل در مجموع و با هماهنگي ميتواند مشكلات آموزشي را برطرف كند.
تاريخچه پيدايش و تحول رشته تكنولوژي آموزشي را ميتوان از نظر زماني به سه دوره مشخص تقسيم كرد: دوره اول از اوايل قرن بيستم تا اواخر سالهاي 1950، دوره دوم از اوايل سالهاي 1960 تا اواخر سالهاي 1980 و دوره سوم از اوايل سالهاي 1990 تا زمان حال. اگر بخواهيم اين سه دوره را با رويكرد معرفتشناسي و روانشناسي غالب در هر دوره معرفي كنيم شايد طبقهبندي سلز مطابق جدول زير گويا باشد.
فلشزيگ (1998) تكنولوژي آموزشي را در اين سه دوره چنين نامگذاري ميكند: دوره اول، تكنولوژي ابزاري كه در اين دوره، رسانهها، ابزاري براي غني كردن آموزشهاي سنتياند؛ دوره دوم، تكنولوژي نظامها كه در اين دوره، رسانهها جزئي از نظامهاي متشكل از انسان و ابزارند و براي آموزش عملكردهاي خاص به كار ميروند؛ و دوره سوم، تكنولوژي متفكرانه كه داراي خصوصيات زير است:
تکنولوژي آموزشي در طي تکامل خود از چهار مرحله گذر کده و اکنون وارد مرحله پنجم شده است.
✅ مرحله اول: ابزار و وسايل: در اين سالها افراد متخصص با انواع پروژکتورها کار مي کردند شامل مهندسين الکترونيک و تکنسينها بودند. هيچ گونه تحقيقي هم در رابطه با کارآيي ابزار صورت نمي گرفت. بيشتر اوقات دستگاه ها به علت نداشتن سرويس به موقع، قطعات و يا فردي که بتواند با آنها کار کند بلا استفاده مي ماند.
✅ مرحله دوم: مواد آموزشي: کلاسها پر جنب و جوش شدند فيلمبردارها و فيلمسازها و عکاسها وارد ميدان گرديدند و شروع به توليد مواد کردند. از اين به بعد فيلمهاي مخصوص براي آموزش در مدارس ساخته شد و کتابها و نقشه هاي ويژه کودکان منتشر گرديد. اما به زودي متوجه شدند که بيشتر اوقات تفاوت قابل ملاحظه اي بين آموزش سنتي و آموزشي که از طريق ارائه مواد گرانقيمت صورت مي گرفت وجود ندارد، بلکه عناصر ديگري مثل معلم و شاگرد نيز در آموزش و يادگيري دخالت دارند.
✅ مرحله سوم: نظامهاي درسي: در اين دوره طراحي منظم تدريس (آموزش) يا تکنولوژي آموزشي( تدريس) مورد توجه قرار گرفت. در اين دوره انواع خود آموزها و آموزشهاي برنامه اي به کار گرفته مي شوند. باز آموزي معلمين، توليد مواد جديد، افزودن فضاهاي آموزشي، بالابردن امکانات کتابخانه ها و آزمايشگاهها همه جز مواردي بود که مديران در رابطه با نگرش سيستماتيک به امر آموزش طالب انجام آن بودند.
✅ مرحله چهارم: نظامهاي آموزشي: در اين مرحله مواد آموزشي نوشتاري، ديداري، شنيداري و ديداري- شنيداري به مطالعه جامعه اي که فرد در آن رشد کرده است و با توجه به نيازهاي جامعه تهيه مي شوند. يعني هم به فرديت مشخص و نيازهاي او توجه مي شود و هم به نيازهاي جامعه به عنوان استفاده از ماهواره هاي مخابراتي براي تلويزيون آموزشي در کشور هند تجربه اي دراين مرحله است.
✅ مرحله پنجم: نظامهاي اجتماعي : در مرحله پنجم مفهوم تکنولوژي آموزشي بيشتر به عنوان فلسفه اي است حاکم بر کل آموزشي که در يک کشور براي رسيدن به هدفهاي رشد وتوسعه انجام مي گيرد. در اين مرحله تکنولوژي آموزشي مخصوص افراد يا سازمان خاصي نيست بلکه حيطه عمل هر فرد يا سازماني باري رشد و توسعه کشورش کار مي کند در بر مي گيرد.
نوشتههای تازه