کد خبر: 2709

تاریخ بروزرسانی : 1402/11/12

سرفصل های درس روانشناسی رشد

منابع آزمون دکتری
درس روانشناسی رشد
نام کتاب : درس روانشناسی رشد

———————————————————————–

فهرست درس روانشناسی رشد

فصل اول :مطالعۀ رشد انسان

رشد: تغییر و تداوم

زمینه­ های اصلی رشد:جسمی ، شناختی و روانی-اجتماعی

چرخۀ زندگی

روشهای تحقیق

خودازمایی

فصل دوم:عوامل تعیین کنندۀ رشد، پیش از تولد و هنگام تولد

تاریخ تولد

خانواده: عوامل ارثی و محیطی

آمیختگی ژنها : توارث چندعاملی

توارث و محیط : چگونه یکدیگر را تحت تأثیر قرار می­دهند؟

عاملان کج­ساز: دشمنان بیرونی

تولد

دشواریهای احتمالی زایمان

خودآزمایی

فصل سوم: از تولد تا 11 سالگی

نوزاد

رفتارهای نوزاد: خوابیدن، گریه کردن و خوردن

تغذیه: منبع انرژی

یادگیری

روابط بین حواس: کار گروهی

نازنازیها و غیر نازنازیها

تعامل بین والدین و کودک

خودآزمایی

فصل چهارم:رشد شناختی و یادگیری زبان

رشد شناختی: دیدگاه ژان پیاژه

مراحل رشد شناختی: سازگاری مرحله به مرحله

نقد دیدگاه پیاژه

زبان:ارتباط برقرار کردن و اندیشیدن

از صدا تا جمله: یادگیری زبان

با خود یا با دیگران حرف زدن: از زبان خودمداری تا زبان اجتماعی

نظریۀ ذاتی بودن:ژنهای شما، شما را به حرف زدن وا می­دارند

زبان:کنش متقابل بین توارث و محیط

خودآزمایی

فصل پنجم:رشد روانی-عاطفی کودک

کودک: شخصیتی که تغییر شکل می­یابد

نظریه ­های روانکاوی و رشد روانی-عاطفی

ساختهای شخصیت: یک مثلث پویا

مراحل روانی- جنسی: مراحل رشد روانی-عاطفی

ارزیابی نظریۀ فروید

اریک اریکسون: دیدگاه روانی-اجتماعی

موضوعهای دلبستگی: به چه کسی دلبسته می­شویم؟

انواع دلبستگی: کیفیت دلبستگی

خویشتن پنداری: من کیستم؟

عزت نفس: چه ارزشی دارم؟

هویت جنسی: یکی از عناصر تشکیل دهنده خویشتن

خودآزمایی

فصل ششم:رشد اجتماعی

من و دیگران: روابط اجتماعی

والدین: مسأله شخصیت

اعمال تربیتی:آیا روش ایده­آلی وجود دارد؟

سبکهای تربیتی: هرکس با روش خود

روشهای تربیتی: مسألۀ تنوع

وقتی خانواده متلاشی می­شود: آثار طلاق بر کودکان

روابط بیرون از خانواده: اهمیت همتایان

رفتار: متناسب عمل کردن

خودآزمایی

فصل هفتم:نوجوانی(از 11تا 18 سالگی)

رشد شناختی و قضاوت اخلاقی در نوجوانی

تدوین فرضیه­ ها

نظریۀ پیاژه :موافق و مخالف

آگاهی از خویشتن و فراشناخت

کلبرگ و چرایی قضاوت اخلاقی

خودآزمایی

فصل هشتم:رشد روانی- اجتماعی نوجوانی

تأیید تازۀ خویشتن

احساس هویت یا سردرگمی: پنجمین مرحله از نظر اریکسون

خطرات هویت نامناسب

مراسم گذر از کودکی به بزرگسالی

عزت نفس پسران و دختران

علتهای تعارض: تقریباً همه چیز

هویت و روابط خانوادگی

جنسیت: موقعیت برای کشف تفاوتها و تشابه­ های خود

عشق: موقعیت برای احساس«تک» بودن

خودآزمایی

فصل نهم:بزرگسالی(از 18 تا 65 سالگی)

مسئولیتهای دوران پختگی

رشد شناختی: عدم تعادل تازه؟

تفکر و پردازش اطلاعات

قضاوت اخلاقی: رشد ادامه می­یابد

دیدگاه های تعارضی یا تکمیلی؟

کار کردن: انگیزشهای درونی و بیرونی

پیامدهای بیکاری

زنان و بازارکار: واقعیت متفاوت

خودآزمایی

فصل دهم:سبکهای زندگی در بزرگسالی

دو نفری زندگی کردن یا تنها زندگی کردن؟

زندگی مشترک:جنبه­ های مثبت و منفی

تنها زندگی کردن: واقعیتهای مختلف

جنبه­ های مثبت زندگی مجردی: آزادی و استقلال

پیدا کردن همسر ایده­آل: اقدامی مهم

روابط زن و شوهر: روشن نگه داشتن چراغ

بافتهای زندگی مشترک: واقعیتهای مختلف

زوج بودن اما جدا زندگی کردن

خانواده ­های هسته­ای

چرخۀ زندگی خانوادگی: تحول خانواده در طول زمان

مراحل چرخۀ زندگی خانوادگی

گذر به موقعیت والدینی

زوجها و خانواده­ های در حال متارکه

خودآزمایی

فصل یازدهم:پیری (از 65 سالگی به بالا)

با شور و شوق پیر شدن

تحول تواناییهای ذهنی در طول پیری

حفظ تواناییهای ذهنی : اجتناب از زنگ زدگی

یادگیری و پیری

اختلالهای پیری و بیماری آلزایمر

کمال یا نومیدی: نظریۀ اریکسون

تیپهای شخصیتی و سازگاری با پیری

روابط اجتماعی: تنهایی و انزوا

خودآزمایی

فصل دوازدهم:آخرین سفر

تجربۀ مرگ در زندگی روزمره

مفهوم شخصی از مرگ

ترازنامۀ زندگی: بیشترینها و کمترینها

نشانه ­های مرگ قریب ­الوقوع: سقوط نهایی

مراحل واکنش از نظر کوبلر-راس: پذیرش گام به گام

حق راحت مردن

وصیت ­نامۀ زیستی واقدامات مربوط به تشییع جنازه

قتل از روی ترحم: زمانی که پزشک می­تواند تصمیم بگیرد

مراسم تشییع جنازه

لحظۀ پس از مرگ و پس از آن

مرگ یکی از اعضای خانواده

خود آزمایی

کلید آزمون خودسنجی فصول

آزمون خودسنجی برای درس روانشناسی رشد

 بخش هایی از بسته درسی روانشناسی رشد

رشد: تغییر و تداوم

از لحظۀ انعقاد نطفه و در طول زندگی ، که می­تواند60، 70و 80ویا 100 سال طول بکشد، به تدریج که دوره ­های شبه جنینی، جنینی، خردسالی، کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، میانسالی و پیری را طی می­کنیم، تغییراتی مهم در ما به وجود می­آید. این تغییرات زمینه­ های زیادی را در بر می­گیرد: جسمی ،شناختی و روانی-اجتماعی.

طبق درس روانشناسی رشد دانشمندان، تغییرات تداوم در زندگی را رشد می­نامند. به نظر آنها، رشد یعنی تغییراتی که به طور مستمر در طول زندگی ارگانیسم، از لحظۀ انعقاد نطفه تا لحظۀ مرگ، به وجود می­آید. رشد از فرآیندهایی عبور می­کند که در ارگانیسم برنامه­ریزی شده است و تعاملهایی را پشت سر می­گذارد که بین ارگانیسم و محیط به وجود می­آید.

در مورد رشد انسان نیز وضع به همین صورت است. رشد فرایندی است که موجب تغییر شخص می­شود و در عین حال، او را در برخی جنبه­ های ثابت نگه می­دارد. آنچه به انسان اختصاص دارد، احتمالا این است که همیشه در حال رشد است. زندگی او همیشه ناقص است و تنها مرگ به آن پایان می­دهد.

روانشناسی رشد: علم چند بعدی

براساس درس روانشناسی رشد و طبق سنت، مطالعۀ رشد بر عهدۀ روان­شناسان است. حوزۀ مطالعۀ رشد اصطلاحاً«روان شناسی رشد» نامیده می­شود. تعریف خود روان شناسی چنین است: مطالعۀ علمی رفتار و فرایندهای ذهنی.بنابراین، روان­شناسی رشد شاخه­ای از روان­شناسی است که چگونگی تغییر اشخاص به مرور زمان و در عین حال، ثابت ماندن آنها از برخی جنبه ­ها را مطالعه می­کند. در 25 سال گذشته، مطالعه رشد به علم چند بعدی تبدیل شده است. امروزه، مطالعۀ رشد نه تنها برای روان­شناسان جالب است، بلکه زیست­شناسان، جامعه شناسان و مردم شناسان نیز به مطالعه آن علاقه­مندند. در واقع ،طبق درس روانشناسی رشد  این رشته­ های متفاوت در حوزه ­های غیر قابل نفوذ فعالیت می­کنند و مرزهای آنها اغلب نامشخص است؛ به طوری که پژوهشگران در این فکر نیستند که ممکن است موضوع مورد مطالعۀ آنها به رشتۀ دیگری تعلق داشته باشد. این نوع همپوشی، نوعی اراده به وجود می­آورد و موجب پیشرفت شناخت می­شود. پژوهشگران، بیش از پیش، کمک و همکاری همۀ صاحب نظران را ، صرف­نظر از تخصص واقعی آنها، با روی باز می­پذیرند.

توصیف، تشریح، پیش­ بینی و تغییر: چهار هدف علم

متخصصان مطالعه رشد، مانند دیگر دانشمندان ، بر چهار هدف اصلی متمرکز می­شوند. در درجۀ اول، آنها سعی می­کنند تغییراتی را که درجریان زندگی رخ می­دهد، توصیف کنند. مثلاً، در مورد پدیدۀ زبان، سعی می­کنند ماهیت، کیفیت و تغییر شکلهای آن را بدانند. همچنین آنها سن یادگیری زبان در کودکان و شیوۀ ارتباط دادن صداها برای تشکیل کلمات یا جملات را مطالعه می­کنند. در درجه­ی دوم، آنها سعی می­کنند این تغییرات را شرح دهند و عوامل تعیین کنندۀ تغییرات رشد را مشخص نمایند. بدین صورت که، باز در مورد زبان، از خود می­پرسند: توارث، در به وجود آمدن زبان چه نقشی دارد و یادگیری چگونه زبان آموزی را تحت تاثیر قرار می­دهد؟ آنها تلاش می­کنند تا رفتارهای لازم کودک برای به کار بردن اولین کلمات و همچنین عوامل مؤثر بر ایجاد اختلالهای زبان و یادگیری آن را آشکار کنند.

وقتی برخی تغییرات رشد توصیف و تشریح شد، متخصصان می­توانند آنها را پیش بینی کنند. طبق درس روانشناسی رشد مثلاً بگویند که هشت ماه بعد، مهارتهای زبانی کودکی که در حال حاضر شش ماهه است، چقدر خواهد بود و چه شرایطی می­تواند رشد زبان او را با مشکل روبرو کند.

برای دریافت بانک تست کنکور دکتری ادوار گذشته + تست های تالیفی
به همراه پاسخ / به شماره 09306406058 پیام دهید.

سرانجام، متخصصان ، همگام با کسب شناخت بیشتر ، می­توانند در جریان رویدادها به گونه­ای دخالت کنند که آنها را تغییر دهند. مثلاً، آنها می­توانند اعمالی را توصیه کنند که رشد زبان کودکانی را که والدین لال دارند تحریک می­کنند، یا حتی می­توانند، در مورد کودکان لال ، خیلی زود وارد عمل شوند.

زمینه ­های اصلی رشد:جسمی ، شناختی و روانی-اجتماعی

تغییرات همراه رشد عموماً در سه زمینه به وجود می­آید: جسمی، شناختی و روانی-اجتماعی . رشد جسمی به تغییراتی مربوط می­شود که در بدن به وجود می­آید: تغییر از نظر قد، وزن، مغز، قلب و سایر دستگاه ها و اعضا؛ همچنین تغییر در ساختهای استخوانی، ماهیچه­ای و عصبی، همراه با مهارتهای حرکتی. به عنوان مثال، می­توانیم تغییرات جسمی دورۀ نوجوانی را ، که تحت عنوان بلوغ جنسی از آنها نام برده می­شود، در نظر بگیریم. در دورۀ بلوغ جنسی، تغییرات چشمگیر جسمی و روانی چنان ما را تغییر شکل می­دهند که ناگهان از نظر قد و قدرت بدنی به پای بزرگسالان می­رسیم. رشد سریع دستگاه تولید مثل، تا کسب کامل توانایی تولید مثل، این تغییرات را همراهی می­کند.

طبق درس روانشناسی رشد رشد شناختی به تغییراتی مربوط می­شود که در حوزۀ فعالیت ذهنی روی می­دهد و احساس، ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و زبان را شامل می­شود. باز هم به آنچه در دورۀ نوجوانی رخ می­دهد، نظر می­اندازیم. ما به تدریج تعداد زیادی مهارتهای ذهنی مهم کسب می­کنیم.

رشد روانی- اجتماعی اصولاً دگرگونیهای مربوط به شخصیت ، هیجانها و روابط با دیگران را در بر می­گیرد. طبق درس روانشناسی رشد در اولین مرحلۀ شروع زندگی، با والدین و سایر اعضای خانوادۀ خود ارتباط برقرار می­کنیم و در برخورد آنهاست که شخصیت ما شکل می­گیرد و اولین قواعد زندگی اجتماعی را یاد می­گیریم. وقتی به مهد کودک یا مدرسه می­رویم، آنچه را که در ارتباط با خانوادۀ خود فرا گرفته­ایم، به مرحلۀ عمل درمی­آوریم. همچنین در این دوره است که اولین دوستان خود را پیدا می­کنیم. نوجوانی دوره­ای است  که در آن خود را از نظر اجتماعی دوباره تعریف می­کنیم، نقش و موقعیت اجتماعی ما تغییر می­یابد و بیش از پیش مسئولیت می­پذیریم.

هرچند می­توان زمینه­ های رشد را جدا از یکدیگر مطالعه کرد، نباید طبیعت واحد انسان را از نظر دور داشت. عوامل جسمی ، شناختی و روانی –اجتماعی با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و در هر بعد رشد وارد عمل می­شوند. دانشمندان، بیش از گذشته می­دانند، رویدادی که در یکی از زمینه ­ها اتفاق می­افتد تا اندازۀ زیادی به رویدادهایی وابسته است که در زمینه­ های دیگر رخ می­دهد.

رشته های انسانی

سه فرآیند رشد: بزرگ شدن، پخته شدن و سازگار شدن

هر روز می­توانیم ، در اطراف خود ، جلوه­ های رشد را مشاهده کنیم: همسایه صاحب فرزند می­شود، لباسی که بهار برای بچه­ ها کاملاً اندازه بود، به هنگام زمستان خیلی تنگ به نظر می­رسد و … به هنگام بلوغ جنسی ، جوانان از نظر قد و وزن به طور چشمگیر رشد می­کنند و بسیاری از صفات جنسی ثانویه را نشان می­دهند، احتمالاً خانه­ی پدری راترک می­کنند، شغلی را به دست می­آورند، ازدواج می­کنند، خانوادۀ جدیدی را تشکیل می­دهند، خودشان شاهد فرزندانی می­شوند که خانه را ترک می­کنند، بازنشسته می­شوند و همین­طور پیامدهای بعدی که تکرار می­شوند. مفاهیم رشد جسمی، پختگی و یادگیری، برای درک این تحولات اهمیت بنیادی دارند.

رشد جسمی: بزرگ شدن.یکی از ویژگی­های بسیار آشکار آغاز رشد، افزایش قد و وزن است که معمولاً رشد جسمی نامیده می­شود. رشد به فرایندهای فیزیولوژیک و متابولیک(سوخت و ساز بدن) وابسته است. ارگانیسم، مواد مختلف را وارد بدن خود می­کند، با ترکیبات شیمیایی آنان را می­شکند، بعد ترکیب می­کند تا مواد تازه­ای بسازد. اکثر ارگانیسمها رشد جسمی پیدا می­کنند و در عین حال پیر می­شوند. در برخی موارد، از جمله در انسان، رشد جسمی ، به هنگام بلوغ جنسی ، به بالاترین حد خود می­رسد.

پختگی: رسش. پختگی جنبه­ی دیگری از رشد است. پختگی به تحقق کم و بیش خودکار توانایی بالقوۀ زیستی، طبق یک نظم تعیین شده و برگشت ناپذیر، وابسته است. رشد جسمی و پختگی هر دو تغییرات زیستی به همراه می­آورند. رشد جسمی از افزایش سلولها و بافتهای ارگانیسم به وجود می­آید، در حالی که پختگی به رشد اندامها و اعضای ارگانیسم، تا زمانی که تواناییهای عملکرد مطلوب خود را، بر اساس مرحلۀ رشد آنها، به دست آوردند، وابسته است. به عبارت دیگر، پختگی یعنی تحقق الگوهای رفتاری، الگوهایی که ژنتیک برنامه­ریزی کرده است.

به این ترتیب، رشد جسمی نشان می­دهد که ار گانیسم با گذشت زمان بزرگتر می­شود. در حالی که بر اثر پختگی، ارگانیسم به شایستگی­ها و توانایی­های تازه دست می­یابد. این دگرگونیها، دست کم در موقعیتهای بهنجار، نسبتاً مستقل از رویدادهایی است که در محیط اطراف به وقوع می­پیوندد.

یادگیری:سازگار شدن. یادگیری بعد دیگری از رشد است. یادگیری یعنی تغییرات کم و بیش دایمی رفتار که بر اثر تجربه به وجود می­آید. یادگیری در تمام طول زندگی حاصل می­شود: در خانواده، در بین دوستان، در مدرسه، در کار و در بسیاری محیطهای دیگر. یادگیری از این جهت با پختگی فرق دارد که به تجربه ­ها یا شکل­گیری خاصی نیاز ندارد ، اما یادگیری به رشد جسمی و پختگی وابسته است، زیرا، بر اساس مراحل رشد، ارگانیسم آماده می­شود یا آماده نمی­شود تا برخی فعالیتهای بدنی یا ذهنی را انجام بدهد.

با این همه، براساس درس روانشناسی رشد نباید تواناییهای زیستی ناشی از رشد جسمی و پختگی را در مقابل تواناییهای محیطی ناشی از یادگیری براساس درس روانشناسی رشد قرار داد. اما باید یادآوری کرد که برخی مکاتب فکری، دربارۀ این که چه چیزی ارثی و چه چیزی اکتسابی است ، با هم اختلاف نظر دارند. مسلماً هر دو نوع به تنهایی وارد عمل می­شوند و در نهایت کنش متقابل بین توارث و محیط است که ویژگیهای منحصر به فرد ارگانیسم را فراهم می­آورد. ما دنیای اطراف خود را، به تدریج که وارد عمل می­شویم، تغییر شکل می­دهیم و خود نیز بر اثر اعمال خاص خود تغییر شکل می­یابیم. به عبارت دیگر، اعمال ما اساس تغییر شکلهای ماست. مثلاً، به تدریج که پیر می­شویم، بدن ما، عادات غذایی، مصرف مواد مخدر، مصرف سیگار، بیماریها، قرار گرفتن در معرض اشعه x و …..تغییر شکل می­یابد. از طرف دیگر ، در جریان این تحولات و تجربه­ های مختلف، برای ادراک خود ، شیوه­ های تازه­ای کسب می­کنیم.

معرفی جامع و تخصصی رشته روانشناسی تربیتی

چرخۀ زندگی

ترتیب زمانی رشد: سن و بافت اجتماعی- تاریخی

بدیهی است که زمان در رشد انسان نقش مهمی دارد. سالهای سال تنها سن تقویمی، که همان گذشت زمان است، در نظر گرفته می­شد. بعد تغییراتی که همگام با پیر شدن شخص به وجود می­آید، مورد توجه قرار گرفت. بنابراین، متخصصان، حوزۀمطالعۀ خود را گسترش داده­اند تا تغییراتی را که با گذشت زمان حاصل شده و نه تنها خود فرد بلکه محیط او را نیز در برگرفته است، به حساب آورند. در واقع دانشمندان، پویایی بین این دو بعد را مطالعه می­کنند. بالتس و همکارانش کمک کرده­اند تا این تغییرات را با توصیف سه مجموعه آثار ، که بر فرد اثر می­گذارند و تعامل آنها را تعیین می­کند، بفهمیم. این سه مجموعه عبارتند از، آثار هنجاری مربوط به سن، آثار هنجاری مربوط به بافت اجتماعی-تاریخی و آثار غیر هنجاری(آثاری که از سن و بافت اجتماعی-تاریخی مستقل هستند).

آثار هنجاری مربوط به سن.اولین مجموعه آثار با سن رابطه نزدیک دارد. مثلاً، در مورد نوجوانان، این آثار دگرگونیهای جسمی، شناختی و روانی- اجتماعی را، که قبلاً از آنها صحبت کردیم، شامل می­شود. گذر به دورۀ بلوغ جنسی با پختگی زیستی همراه است. جوانان آثار اجتماعی را نیز تحمل می­کنند، مثل انتقال از دورۀ ابتدایی کاملاً دستوری به دورۀ راهنمایی، که دشواریهای زیادی دارد و در آنجا کمتر دستورات بی چون و چرا داده می­شود.

آثار هنجاری مربوط به بافت اجتاعی-تاریخی.دومین مجموعه آثار به عوامل اجتماعی –تاریخی مربوط می­شود. هرچند بین اعضای یک اجتماع تشابهات فرهنگی قابل ملاحظه­ای وجود دارد، هرگروه سنی منحصر به فرد است، زیرا به دورۀ خاصی از تاریخ تعلق دارد. چون اجتماع به طور دایم تغییر شکل می­یابد، اعضای گروه های سنی مختلف به شیوۀ یکسان پیر نمی­شوند. اشخاصی که به نسل تازه تعلق دارند، دوره­ های زندگی(کودکی، نوجوانی،بزرگسالی و سن پختگی)را تقریباً در یک زمان سپری می­کنند و طبق درس روانشناسی رشد رویدادهای اقتصادی، اجتماعی و نظامی مهمی را یکسان تجربه می­کنند. هر نسل ، در واکنش به رویدادهای خاص عصری که در آن زندگی می­کند، مثلاً بحران اقتصادی یا سیاسی، جنگ، شکوفایی اقتصادی و … تمایل دارد شیوۀ تفکر و زندگی خاصی داشته باشد، زیرا با محیطی کاملاً متفاوت از محیطهای نسلهای قبل روبروست، چیزی که اثر گروه سنی نامیده می­شود.

آثار غیرهنجاری.سومین مجموعه آثار ، رویدادهایی را شامل می­شود که جریان زندگی شخص را تغییر می­دهند، مثل جراحت شدید بر اثر تصادف، برنده شدن، شغل خود را از دست دادن، به مذهب دیگری گرویدن، از همسر خود جدا شدن یا شغل دیگری به دست آوردن.هر چند این رویدادها در زندگی هر شخص اهمیت زیادی دارند، اثر آنها تنها به سن یا به بافت اجتماعی- تاریخی وابسته نیست. مثلاً احتمال دارد که از دست دادن شغل، شخص مجرد را به اندازۀ شخصی که مسئولیت خانوادۀ پر اولادی را بر عهده دارد، ناراحت نکند.

این آثار در یک جهت عمل نمی­کنند.بنابراین، تنها نیروهای اجتماعی-تاریخی گروه های سنی را تحت تاثیر قرار نمی­دهند. زیرا ، اشخاصی که به گروه های سنی متفاوت تعلق دارند ، به شیوه­ های مختلف پیر می­شوند.آنها به تغییر شکل اجتماع و تغییر جریان تاریخ کمک می­کنند. کسانی که برخی موقعیتهای اجتماعی را در اختیار داشتند، با اشخاص جوانتری که به گروه های سنی تازه تعلق دارند و تجربه­ های زندگی آنها نیز تازه است، جایگزین شده­اند. حرکت نسلهای تازه، زیر سؤال بردن برخی جنبه­ های فرهنگ و افزودن عناصر تازه به آن، تا اندازه­ای موجب تجدید فرهنگ می­شود.

در چرخۀ زندگی قرار گرفتن: آثار فرهنگی و تاریخی

طبیعت بر هر شخص یک چرخۀ زیستی تحمیل می­کند، چرخه­ای که از انعقاد نطفه تا مرگ ادامه می­یابد. بر همین اساس، در همۀ جوامع،چرخۀ زندگی نیز ، مثل جنس، بعد مهمی از سازمان اجتماعی را شامل می­شود. مثلا، در هۀ جوامع، سن، معیار اسناد نقشهاست. بدین معنا که برای اشخاص، بر حسب سن آنها، نقشها و عملکردهای مختلفی قایل می­شوند و این کار مستقل از ظرفیتها و شایستگیهای واقعی آنهاست. سن، معیار اصلی بسیاری از قوانین اخذ حقوق و امتیازهای اجتماعی است، مثل اخذ گواهینامه رانندگی، ازدواج، رأی داد، گذرنامه گرفتن و بسیاری از امور دیگر. استخدام و بازنشستگی نیز تا اندازۀ زیادی بر اساس سن تعیین می­شود.

همۀ افراد در روبرو شدن با مردم، سن آنها را در نظر می­گیرند و متناسب با آن سخن می­گویند. طبق درس روانشناسی رشد سن معیاری است که مردم بر اساس آن خود را توصیف می­کنند و درون گروه های اجتماعی مختلف جای می­گیرند: خانواده ، مدرسه، محل عبادت، دنیای کار و ….سن یکی از عناصری است که اجازه می­دهد تا به سؤال «من کیستم؟» پاسخ داده شود. خلاصه اینکه سن به مردم کمک می­کند تا هویت خود را مستقر سازند.

جوان یا پیر بودن، اینجا یا جاهای دیگر: آثار فرهنگی

اسناد یا نسبت دادن نقشهای اجتماعی با تقسیم­بندی چرخۀ زندگی پیوند نزدیک دارد. فرهنگ، که میراث اجتماعی هر ملت است، بدین صورت تعریف می­شود: مجموعۀ منسجم شیوه­ های تفکر، احساس . رفتار خاص یک گروه اجتماعی. اعضای یک اجتماع معین نیز تعدادی ارزشها و نشانه­ های اجتماعی هدایت کنندۀ رفتار را به اشتراک دارند.

برخی ملتها تقسیم بندی چرخۀ زندگی را گسترده می­کنند و دو دورۀ تکمیلی به آن می­افزایند: دورۀ پیش از انعقاد و دورۀ پس از مرگ. مثلاً، بومیان استرالیا ، اشخاصی را که هنوز زاده نشده­اند به صورت ارواح اجداد مردۀ خود می­بینند. این ارواح به طور دایم سعی می­کنند به رحم یک زن وارد شوند و دوباره به دنیا بیایند. به همین شیوه، در دین هندو، اشخاصی که متولد می­شوند به عنوان ارواح اشخاص یا حیواناتی تصور می­شوند که قبلاً زندگی دیگری داشته­اند.

ارزش و اهمیتی که به سن داده می­شود باز به فرهنگ وابسته است. چون فرهنگهای جوامع مختلف متفاوت است، اهمیت سن نیز در جوامع مختلف متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال، میانسالی را در نظر می­گیریم. در بسیاری محیطها، بزرگترها از موقعیت قدرتمندی برخوردارند. در برخی قبایل کشاورزی ، زندگی طولانی امتیاز محسوب می­شود و نصیب کسانی می­شود که با تقوا و پرهیزکاری زندگی می­کنند. مردم احترام خود را به این صورت نشان می­دهند که در سایۀ سالمندان قدم برمی­دارند و زنان جوان سعی می­کنند خود را پیرتر از آنچه هستند نشان دهند، زیرا افتخار و امتیازهایی که برای زنان قایل می­شوند با سن آنها نسبت دارد.

در ایران نیز به ویژه در روستاها، سالمندان عزت و احترام دارند. اما، در آمریکای شمالی، موقعیت پرستیژ سالمندان چندان رضایت بخش نیست. طبقۀ سنی با ارزش همان طبقۀ جوان است. به طور کلی، جامعه امریکای شمالی، بزرگسالی را دورۀ مسئولیتها می­داند، در صورتی که طبقه جوان را غیر مسئول و بی­خیال به حساب می­آورد و معتقد است که باید به خوش گذرانی بپردازد. در واقع، هر فرهنگی فرآیندهای رشد را دیکته و مراحل ارزشمند آن را تعیین می­کند.

رفتار افراد در رابطه با هنجارها یا انتظارهای اجتماعی صورت می­گیرد و همین هنجارها یا انتظارهای اجتماعی هستند که، برر اساس دوره­ های مختلف زندگی، رفتار قابل قبول و غیر قابل قبول را مشخص می­کنند.

جوان یا پیر بودن، دیروز، امروز یا فردا:آثار تاریخی

در جامعۀ غربی، طبق سنت، چرخۀ زندگی را به پنج دورۀ متوالی تقسیم می­کنند:خردسالی ،کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و پیری. ما نیز همین تقسیم­بندی را در این کتاب رعایت خواهیم کرد. اما، فیلیپ آریس، تاریخ نویس فرانسوی، معتقد است که در قرون وسطی، مفهوم کودکی، به صورتی که امروزه می­شناسیم، وجود نداشت. کودکان، بزرگسالان کوچک در نظر گرفته می­شدند و تربیت آنها این بود که اجازه بدهند در کارهای بزرگسالان شرکت کنند. دنیایی را که امروز برای کودکان طبیعی می­شناسیم، دنیای قصه­ های فرشتگان، بازیها، اسباب بازیها و کتابها، نسبتا تازه است.

مفهوم نوجوانی ، که به جوامع غربی اختصاص دارد، باز هم تازه است، زیرا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وجود آمده است. قوانین تحصیلات اجباری ، کارکردن کودکان و دادگاه های خاص نوجوانان ، از نوجوانی یک واقعیت اجتماعی ساخته­اند. امروزه، بین نوجوانی و بزرگسالی، مراحل دیگری تحت عنوان جوانی تحمیل می­شود.جوانی یعنی دوره­ای که 18 تا 25 سالگی را در برمی­گیرد. موقعیت­های تازه ، از جمله رفاه بیشتر، اهمیت یافتن تعلیم و تربیت و الزامهای بسیار بالا در زمینۀ آموزش و تخصص، انتقال از دورۀ نوجوانی به بزرگسالی را طولانی کرده است.

در تعریف پیری نیز در دنیای غرب تحول دیده می­شود. با مراجعه به ادبیات، می­توان نشان داد که در دورۀ رنسانس، مردانی که 40 سال داشتند، پیر به حساب می­آمدند. در طول زمان، برای پیش بینی لحظۀ رویدادهایی که مسیر زندگی شخص را تعیین می­کنند، معیار سن بیش از پیش اعتبار خود را از دست داده است. سلامت، موقعیت شغلی، موقعیت خانوادگی، علایق و نیازها، دیگر بر اساس سن تعیین نمی­شود.

تحقیق و قوانین اخلاقی

به منظور جمع آوری اطلاعات دربارۀ رشد انسان، روانشناسان تحقیقاتی انجام می­دهند.برای جمع آوری اطلاعات لازم برای تحقیق، فنون مختلفی وجود دارد. روان شناسان، علاوه بر جمع آوری اطلاعات، باید قوانین اخلاقی را نیز در نظر بگیرند، زیرا این قوانین حقوق افراد را تضمین می­کنند.

طرح سؤالات مناسب: تحقیق در روان­شناسی رشد

نقش علم این است که دنیا را برای ما روشن و قابل فهم کند. آلبرت انیشتن قبلا متوجه شده است که «علم، جز پالایش شیوۀ تفکر روزانۀ ما، چیز دیگری نیست». منظور این است که مردم تحقیق علمی را نیز به شیوۀ بقیۀ کارها انجام می­دهند: فرضیه­ هایی ارئه می­دهند و خطاها را تفسیر می­کنند؛ آنها با یکدیگر به بحث می­پردازند، افکار خود را می­آزمایند تا معلوم شود با پدیدۀ مورد نظر تطابق دارد یا نه، و آنگاه افکار تأیید نشده را کنار می­گذارند. براساس درس روانشناسی رشد با این همه، تحقیق علمی با تفکر روزانه تفاوت دارد، زیرا بر فرایند منظم و صریح استوار است و هدف آن جمع­آوری اطلاعات به منظور بررسی روایی یک تشریح منطقی است: همان چیزی که روش علمی می­نامیم. روش علمی مراحلی دارد که در زیر توضیح داده می­شود.

برای دریافت بانک تست کنکور دکتری ادوار گذشته + تست های تالیفی
به همراه پاسخ / به شماره 09306406058 پیام دهید.

1-انتخاب و تصریح موضوع تحقیق، مسأله­ای که به طور علمی قابل حل باشد. مثلاً، این سؤال نمی­تواند موضوع تحقیق علمی باشد:«آیا جنین روح دارد؟»

2-تدوین فرضیه؛ یعنی تشریح احتمالی مسأله یا پدیدۀ مورد مطالعه، که حقق، پس از جستجو در نتایج سایر تحقیقات، سایر نظریه­ ها یا با استدلال ، به آن می­رسد. به عبارت دیگر، فرضیه یعنی مسأله یا پدیده­ای را به طور موقتی پذیرفته و برای تأیید آن به دنبال مدرک گشتن.

3- بررسی فرضیه با یک روش تحقیقی شناخته شده و مناسب.

4- نتیجه ­گیری از این بررسی.

پردرآمدترین رشته های انسانی در ایران

روشهای تحقیق

دانشمندانی که به مطالعه تحول یک پدیده در طول زمان علاقه دارند. تحقیق طولی انجام می­دهند. در این تحقیق، آنها اشخاص معینی را در طول یک دورۀ تقریباً طولانی مطالعه می­کنند. روش طولی به دانشمندان اجازه می­دهد که همان اشخاص را، در فواصل زمانی منظم، با خودشان مقایسه کند و دگرگونیهایی را که با گذشت زمان در رفتار و ویژگیهای آنها پیش می­آید، مورد مشاهده قرار می­دهند. پس از مشاهده، آنها می­توانند نمودارهای پیشرفت فردی در زمینه­ های رشد زبان و رشد­های حرکتی و شناختی را ترسیم کنند. با این روش آنها چگونگی متشابه یا متفاوت بار آمدن اشخاص در بزرگسالی را درک می­کنند.

هر چه روش طولی اجازه می­دهد تا رشد شخص در طول زمان مطالعه شود، دشواریهایی نیز به وجود می­آورد. یکی از این دشواریها کاهش تعداد آزمودنیهاست. تعدادی از ادامۀ شرکت در تحقیق منصرف می­شوند، برخی مریض می­شوند یا می­میرند و افرادی دیگر نقل مکان می­کنند. آزمودنیهایی که پشتکار نشان می­دهند، در مجموع به خانواده­ هایی تعلق دارند که همکاری و ثبات بیشتری دارند و این امر نمونۀ مورد مطالعه را از معرف بودن خارج می­کند. علاوه بر این، نمی­توان هر آزمون را در مورد هر آزمودنی، در هر باری که پیش بینی شده است، اجرا گردد: گاهی آزمودنیها مریض می­شوند، گاهی در تعطیلات به سر می­برند یا از پاسخگویی به برخی سؤالات سر باز می­زنند. یکی دیگر از دشواریهای تحقیق طولی این است که مدت زیادی طول می­کشد و در این مدت، به طور اجتناب­ناپذیر، رویدادهای اجتماعی یا اقتصادی غیر عادی پیش می­آید و دشواریهایی ایجاد می­کند که نمودارهای رشد و تحلیل ها را خدشه دار می­سازد. جنگ، بحران اقتصادی، تغییرات فرهنگی و تکنولوژی، آثار قابل ملاحظه بر رشد دارند. مطالعه طولی، مسأله زمان و هزینه را نیز مطرح می­کند. این نوع تحقیق بسیار گران تمام می­شود. به علاوه، در جریان تحقیق دراز مدت، نمی­توان از بروز برخی تغییرات در همکاران، تغییراتی که تداوم تحقیق را با مشکل روبرو می­کنند، جلوگیری کرد.

تحقیق عرضی: مقایسۀ لحظه­ ها

ویژگی اصلی روش طولی این است که در مورد آزمودنیهای معین، اندازه­ های متوالی فراهم می­آورد. در تحقیق عرضی، برعکس، رشد را از طریق مقایسۀ همزمان گروههای مختلف سنی مطالعه می­کنند. مثلاً، رشد زبان کودک را در 60 کودک، که به گروههای سنی 8ماهه، 3ساله، 4ساله و 5ساله تعلق دارند، مطالعه می­کنند.یکی از امتیازهای روش عرضی این است که در زمان صرفه­جویی می­شود. برای آزمایش کردن آزمودنیها، لازم نیست که پژوهشگر منتظر بماند تا آنها به سن معینی برسند. همچنین لزومی ندارد که همان آزمودنیهای پیشین دوباره جمع آوری شوند.

تحقیق عرضی ایجاب می­کند که به هنگام تشکیل نمونه دقت خاصی به عمل آید: باید مطمئن شد که گروههای مختلف به طور منطقی قابل مقایسه­اند. در واقع، تردید در قابل مقایسه بودن گروها ضعف اصلی تحقیق عرضی است. هرگز نمی­توان با اطمینان پی برد، تفاوتهایی که به سن آزمودنیها نسبت داده می­شود، حصول سایر تفاوتها نیست. مثلاً، گروهها می­توانند از نظر محیط اجتماعی، هوش یا رژیم غذایی متفاوت باشند. بنابراین، فقط باید فرض کرد که گروهها قابل مقایسه­اند.

موقعیت به این صورت تشریح می­شود که هر نسل، با سوادتر از نسل قبلی است. بنابراین، بازده کلی هر نسل در آزمونها به تدریج بیشتر می­شود. این بهبود، که به افزایش سطح آموزش مربوط می­شود، ما را به این اشتباه وا می­دارد که هوش به همراه افزایش سن تقویمی افت پیدا می­کند.

مطالعه موردی : تاریخ زندگی

مطالعه موردی نوعی تحقیق طولی است که به جای مطالعۀ گروه آزمودنیها، فرد خاصی را مطالعه می­کند. هدف مطالعۀ موردی همان هدف تحقیقات طولی و عرضی است: جمع آوری اطلاعات مربوط به رشد. نتایج حاصل از این اطلاعات، در مورد افراد متشابه تعمیم داده می­شود. شرح حالهای کودکان، یکی از اولین شکلهای تحقیق موردی است.

سرفصلهای آزمون دکتری

سرفصل های آزمون دکتری گروه علوم انسانی

سرفصلهای آزمون دکتری مجموعه فنی و مهندسی

سرفصلهای آزمون دکتری علوم پایه

سرفصلهای آزمون دکتری کشاورزی و منابع طبیعی

سرفصلهای آزمون دکتری زبان

سرفصلهای آزمون دکتری هنر

مشاوره برای آزمون دکتری

برای مشاوره اینجا بزنید

خدمات کنکور دکتری 
معرفی موسسات آموزشی آزمون دکتری
0 0 رای ها
امتیاز بدهید
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا با ما در میان بگذارید.x