تاریخ بروزرسانی : 1401/09/21
نام بسته درسی: درس حقوق سازمانهاي بين المللي
—————————————
فهرست:
فصل اول: سازمانهای بین الملل
فصل دوم:سازمانهای بین المللی و حقوق بین الملل
فصل سوم: مسئولیت بین المللی
فصل چهارم:اعتبار قطعنامه های سازمانهای بین الملل
فصل پنجم:عوامل رافع وصف متخلفانه اعمال ارتکابی سازمانهای بین الملل
فصل ششم:سازمانهای جهانی
فصل هفتم: سازمانهای منطقه ای و فرامنطقه ای
فصل اول: سازمانهای بین الملل
مفهوم سازمان بین المللی
اصولاً برای تجزیه و تحلیل هر موضوع حقوقی، ابتدا باید به تعریف موضوع مبادرت ورزید و حدود و ثغور آن را معین نمود. بنابراین در کتابی که عنوان حقوق سازمان های بین المللی را برگزیده است و تلاش می کند شخصیت، مسؤولیت و مصونیت سازمان ها را در تعامل با یکدیگر مورد بررسی قرار دهد، لازم است ابتدا روشن نماید که منظور از سازمان بین المللی چیست و عناصر اصلی آن مفهوم کدامند.
بر اهل فن دانسته است که « سازمان بین المللی» گاه به عنوان مفهومی کلی به ساختار و سازماندهی جامعه بین المللی دلالت دارد که همواره با موجودیت جامعه بین المللی عجین گشته و جزء لاینفک آن می باشد،[1] و زمانی نیز معرّف نهادی بین المللی است که متولد می شود، زندگی می کند و می میرد. گو اینکه نوعی تعامل میان هر دو مفهوم سازمان بین المللی وجود دارد ولی در این کتاب سازمان بین المللی در مفهوم یک نهاد بین المللی مورد توجه می باشد و بنابراین از این منظر باید به تعریف سازمان بین المللی پرداخت.
با وجود رشد و توسعه سازمان های بین المللی، شاید جای تعجب باشد اما حقیقت آن است که تعریفی جامع از سازمان های بین المللی که مقبولیت جهانی داشته باشد وجود ندارد. [2]با این حال به نظر می رسد با فائق آمدن بر اختلافات صرف در نحوة ارائة تعریف، اتفاق نظر کلی در این مورد حاصل آمده است که چنین تعریفی باید متضمن چه عناصری باشد. [3]به اعتقاد پروفسور « دیازگُنزالس» گزارشگر ویژة کمیسیون حقوق بین الملل، در اغلب آموزه های حقوقی و سیاسی بر سه عنصر اساسی در تعریف سازمان های بین المللی تأکید شده است: 1- عنصر مبنایی که در غالب موارد همان معاهده ای است که به منزلة سند مؤسس سازمان است، [4] و به همین علت مبیّن اراده سیاسی دولت های حاکم [5] برای همکاری در عرصه هایی خاص جهت نیل به اهداف معین است. [6] 2- ساختار نهادین که به وسیلة سازماندهی و ترتیبات اساسی سازمان نمایان می شود و ضامن استمرار و ثبات عملکرد سازمان هاست. 3- عنصر ابزاری که شامل اشتغالات و اختیارات [7] سازمان است یعنی ابزارهایی که سازمان با اتکاء به آنها به عنوان نهادی جداگانه و مستقل از دولت های عضو، اهداف خود را تعقیب می کند. [8] بر این اساس می توان سازمان های بین المللی را به عنوان اَشکال و گونه های همکاری مبتنی بر یک موافقت نامه بین الملل تعریف کرد که دست کم دارای یک ارگان برخوردار از ارادة مستقل هستند و به موجب حقوق بین الملل ایجاد شده اند. [9] براساس ماده 2 پیش نویس مقدماتی کمیسیون حقوق بین اللملل در مورد مسئولیت سازمان های بین المللی، واژه « سازمان بین المللی» به سازمانی دلالت دارد که به وسیلة یک معاهده یا هر سند تابع حقوق بین الملل ایجاد شده و دارای شخصیت حقوقی بین المللی مستقل باشد. طبق این ماده علاوه بر دولت ها، سایر نهادها نیز می توانندن عضو سازمان های بین المللی باشند. براین اساس کمیسیون حقوق بین الملل با وقوف بر نارسایی های تعاریف ارایه شده قبلی، بین الدّولی بودن سازمان را عنصر اساسی مفهوم سازمان بین المللی قلمداد نمی کند.
همان طور که در مقدمه اشاره شد به لحاظ تاریخی جایگاه سازمان های بین المللی [10]در جامعه ی بین المللی متأثّر از رشد همکاری دولت ها با یکدیگر و ماهیت مسائلی بوده است که در نتیجة تحولات بین المللی مطرح گشته اند. با وجود این « همکاری میان دولت ها عامل بلافاصل پیدایش سازمان های بین المللی نیست. اقدامات دولت ها ابتدا از رهگذر مجاری دیپلماتیک و انعقاد معاهدات بین المللی هماهنگ گردید و پس از آن برای اصلاح و روز آمد کردن اسناد موجود، تشکیل کنفرانس های بین المللی خاص و سپس منظم را در پی داشت و به این ترتیب زمینة ایجاد سازمان های بین المللی اولیه در قالب کمیسیونهای رودخانه ای و اتحادیه های عمومی بین المللی فراهم شد. »[11] بر این اساس از ابتدای قرن نوزدهم دولت ها به یکدیگر نزدیک تر شدند و در نتیجه روابط بین المللی دوام و قوام بیشتری یافت. به همین جهت، دولت ها برای حل مسائل روزمرة خود سازمان هایی بنیان گذاشتند[12] و در آنها با یکدیگر به همکاری پرداختند. [13]
به هر حال سازمان های بین المللی را نمی توان صرفاً به عنوان ابزار همکاری قلمداد نمود. سازمان ها در عرصة روابط بین المللی به تدریج از حیات مستقل برخوردار شدند و موقعیت خود را به عنوان عنصر ضروری حیات بین المللی تثبیت نمودند، تا آنجا که دیوان بین المللی دادگستری در سال 1949 در رأی مشورتی خود جهت فراهم ساختن زمینة حضور فعالتر و مؤثرتر سازمان های بین المللی در حوزة روابط بین المللی ابراز داشت که نوع و ماهیت تابعان هر نظام حقوقی متأثر از نیازهای هر جامعه است. [14] برهمین اساس « سازمان های بین المللی به تدریج به عنوان ستون نظام حقوقی بین المللی جلوه گر شدند و جامعه بین المللی دولت ها بر مشارکت آنها در فرایندهای سیاسی و حقوقی بین المللی گردن نهادند. »[15]
1.جامعه بین المللی هنوز با ارگانیزه شدن بسیار فاصله دارد. هر چند عضویت در این جامعه خودبخودی و بی نیاز از اعلام رضایت است اما به لحاظ سازمانی جامعه بین المللی فاقد تمرکز قدرت، بدون سلسله مراتب و عاری از قانون اساسی است و بر اصل همکاری مبتنی می باشد نه تبعیت. با وجود این نمی توان منکر آن باشد که به ویژه در نیم قرن اخیر زمینه های ماهوی پراکنده ای برای حرکت بدان سوی ایجاد شده است.
First report on responsibillity of international organizations, by Giorgio Gaja. Intemational Law Commission , A/CN.4/532,26 March 2003,paras.14 & 24.
Publications de ilnstiute Universitaire de Hautes Etudes internationales, Geneve. 1990 , p. 228.
4.البته نباید بر صورت و شکل سند تأسیس سازمان بیش از حد تأکید ورزید. گات (موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت 1947) سند مؤسس مشخصی نداشته اما عملکرد آن چنان بوده است که گوئی قبل از ایجاد سازمان جهانی تجارت در 1995، شخص حقوقی بین المللی بوده است. برای مثال گات به انعقاد موافقت نامه با سوئیس مبادرت کرده است. همچنین کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا (1975) که دولت های عضو به طور مستمر از آن حمایت کرده اند چیزی بیش از مرجعی برای همکاری و هماهنگی بین دولت های ذی ربط نبود ولی متعاقباً نهادین شد. از بسیاری جهات این کنفرانس حتی قبل از آنکه در دسامبر 1994 در بوداپست به سازمان مسمّا گردد مشابه یک سازمان بین المللی شده بود. بر این اساس گات و کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا نشان داده اند که یک معاهده بین المللی معمولی یا موافقت نامه خاص بین الدّول ممکن است در عمل به عنوان معاهدة مؤسس سازمانی بین المللی پدیدار شود.
A.S. Muller , international organizations and their Host States , Aspects of their Legal Relationship , Kluwer , 1995 ,1995 p.79.
5.همان گونه که مذکور افتاد امروزه در کنار دولت ها، سازمان های بین المللی نیز به لحاظ استقلال ارادة خویش به ایجاد دیگر سازمان ها مبادرت می ورزند.
k.Skubiszewski, implied powers of international Organization” . in Y. Dinstein (ed ) , international Law at a time of perplexity. Kluwer , 1989 , pp.857 -858
9.H.G Schermers and N.M. Blokker . internatinal institutional Law, Unity within Diversity. Martinus Nijhoff , 1994 , p.23
شایان ذکر است که در بسیاری از موافقت نامه های چند جانبه به ویژه در حوزة حمایت از محیط زیست، ترتیبات سازمانی مستقل در قالب کنفرانس اعضا، ارکان فرعی و دبیرخانه ایجاد شده، تا بدون تأسیس سازمانی بین المللی در مفهوم سنتی، تعهدات اعضا را توسعه داده و مورد کنترل و نظارت قرار دهند. برخی صاحب نظران با استناد به تعریف فوق، چنان ترتیباتی را سازمان بین المللی با رسمیت کمتر و البته با ماهیت موقتی تر از سازمان های بین المللی سنتی تلقی کرده اند.
برای مطالعة بیشتر نک :
Robin R. Churchill & Geir Ulfstein , “Autonomous lnstiutional Arrangements in Multilateral Environmental Agreements: A Little –Noticed Phenomenon in international Law” , AJIL , 2000 , vol 94,pp. 623.659.
P.B Potter , “Origin of the lnternational Organization” , AJIL , 1945, vol 39 ,pp. 803 -806.
تفصیل سخن در این مورد و بررسی روند تحول مفهوم و طبقه بندی سازمانها خارج از موضوع این کتاب است. معذلک تذکر این نکته ضروری است که محور بحث ما منصرف از سازمانهای بین المللی غیردولتی است؛ کما اینکه در ادبیات حقوق بین الملل واژة « سازمان بین المللی»، که به تنهایی و بی آنکه متّصف به قید دیگری باشد معمولاً دلالت بر سازمانهای بین المللی غیردولتی ندارد. بند یک ماده 2 کنوانسیون وین 1969 راجع به حقوق معاهدات، بند یک ماده یک کنوانسیون 1975 وین در مورد نمایندگی دولتها در روابطشان با سازمانهای بین المللی دارای ماهیت جهانی، و بند یک ماده 2 کنوانسیون 1986 وین در مورد حقوق معاهدات سازمانهای بین المللی، در راستای ماده 57 منشور ملل واژة سازمان بین المللی را در مفهوم سازمان بین المللی، دولتی پذیرفته اند. برای مطالعه بیشتر نک: دکتر ابراهیم بیگ زاده، تأثیر سازمانهای غیردولتی در شکل گیری و اجرای قواعد بین المللی، مجلة تحقیقات حقوقی، 74-1373 ، شماره 15 ، صص 322 -293.
شایان ذکر است که سازمان های غیردولتی با دنبال کردن اهدافی غیرانتفاعی و داشتن عوامل مادی گاه مهم، از شخصیتی حقوقی برخوردارند اما هیچگونه وضعیت بین المللی ندارند و نظام حاکم بر آنها به لحاظ مقررات هر کشوری که در آن استقرار یافته اند متفاوت است. نک : کُلییار، کلودآلبر: سازمان های بین المللی، ترجمه و تحقیق از دکتر هدایت الله فلسفی، نشر فاخته، 1371 ، ص 638.
11.M.Hirsch. The Responsibility of international Organizations Toward Third Parties, Martinus Nijhoff,1995,p,2.
14.ICJ Reports , 1949 , p.178.
15.William E .Holder, “international Organizations: Accountability and Responsibility”. In ASIL Proceedings, can International Organizations be Controlled? Accountabitliy and Responsibility , 2003 , p.231.
نوشتههای تازه