تاریخ بروزرسانی : 1397/10/17
نام بسته درسی : جنگل شناسی
——————————————————
فهرست:
فصل اول
تعريف جنگل شناسي و پروش جنگل
جنگلشناسي جنگلهاي دست كاشت
اجراي جنگلشناسي
تعريف جنگل
تعريف درخت
درخت كوچك
درخچه
درخچه كوچك يا زير درخچه
گونه جنگلي
ساقه
تنه
تاج يا گرزن
تاج پوشش
ريشه
رويشگاه درختان جنگلي
هوموس شيرين
هوموس ترش (مور)
هوموس مودر
هوموس توربي
سرشت درختان جنگلي
دير زيستي درختان جنگلي
گروه گياهي
شكل درختان جنگلي
رشد درختان جنگلي (رويش)
تكثير درختان جنگلي
فصل دوم
مشخصات تودههاي جنگلي
مبداً تودههاي جنگلي (روش پرورشي)
ساختار يا فرم پرورشي
دانه زاد همسال
دانهزاد ناهمسال
شاخه زاد همسال يا ساده
شاخه زاد ناهمسال
شاخه و دانه زاد
شيوه يا طرز تربيت
تاج پوشش درختان جنگلي
پوشش مرده با خاك پوشش
اثرات پوشش مرده
پوشش زنده
نگهداري خاك جنگل
تركيب نفوذ جنگلي
جنگل آميخته
صور آميختگي درختان جنگل
شكل خطي
شكل نواري
شكل اشكوبي
شكل گروهي
تحولات اجتماع درختان يا تودههاي رستني
طبقهبندي درختان از سن نونهالي تا سن كهولت
تراكم درختان جنگلي
مشخصات عمومي جنگلها
فصل سوم
جنگلها و مراتع عالم
جنگلهاي ايران
جامعه جنگلي بلوط، شمشادستان
جامعه جنگلي بلوط ـ مرستان
تركيب آميز و ايدهآل اين جنگلها
جامعه جنگلي انجيلي ـ لرزستان
نحوه بازسازي و احياي اين جنگلها
جامعه جنگلي راش خزر يا راشستان
جامعه لِوَر
جامعه زيرين يا زربينستان يا سروستان
درختان پراكنده جنگلهاي شمال
جنگلهاي مناطق نيمه خشك ايران
جنگلهاي گرمسيري و نيمه بياباني ايران
جنگلهاي بياباني و كويري ايران
فصل چهارم
مواظبتهاي پرورشي در جنگل
مواظبتهاي پرورشي اصلي
تيپ تنك كردن
روشهاي تنك كردن
روشن كردن
عمليات پروشي تكميلي
هرس درختان جنگلي
خراش سطحي خاك
برش اصلاحي بهداشتي
ساير عمليات پروشي تكميلي
روشهاي مختلف جنگلشناسي
روش دانهزاد
روش دانهزاد همسال
طريق برش قطع يكسره
طريقه نواري پي در پي
برشهاي تدريجي پنا
برش تهيه يا آمادگي
برش بذرافشاني
بر ش دومي يا نوردهنده
برش نهائي
دوره بهرهبرداري و مدت تجديد نسل
روش دانهزاد ناهمسال
تك گزيني عادي ياساده
تك گزيني گروهي
فصل پنجم
نشانهگذاري درختان
خصوصيات يك جنگل
تعريف جنگل
درخت جنگلي
توده جنگلي
اكوسيستم جنگل
پراكنش جنگلها
جنگلهاي دنيا
جنگلهاي پهن برگ هميشه سبز استوائي (جنگلهاي باراني)
جنگلهاي سبز باراني (جنگلهاي خشك)
جنگلهاي سخت برگ يا هميشه سبز مديترانهاي
جنگلهاي تابستاني يا جنگلهاي برگ خزانكننده مناطق معتدله
جنگل هاي سوزني برگ نيمكره شمالي (مناطق سرد)
جنگلهاي ايران
جنگلهاي شمال ايران يا جنگلهاي خزري
درياي مازندران
فصل ششم
تأثير محيط بر جنگل
محيط غير زنده
جو (اتمسفر)
گاز كربنيك
تخليه الكتريكي در جو
باد
نو ر
مقدار و شدت نور
سرشت نوري درختان جنگلي
نورگرائي يا فتوتروپيس
تناوب نوري يا فتوپريوديسم
حرارت
مقدار و تغییرات حرارت
دوره رویش گیاهی
نوسانات حرارتی
اثر گرما
اثر سرما
آب
اهمیت آب برای رستین ها
بخار آب
اثر فیزیولوژیکی آب
باران
اثرات شبنم و برف در روي گياهان
تأثير كلي اقليم يا آب و هوا
عوارض زمين
ارتفاع
جهت وشيب زمين
شكل خارجي زمين
خاك
مشخصات خاك جنگلي
خاكهاي روي سنگ مادر آهكي
خاكهاي روي سنگ مادر اسيدي (سنگهاي سيليسي و كوارتزي)
خواص فيزيكي و شيميايي خاك
تأثير محيط زنده بر جنگل
تأثير جنگل برمحيط
اثر جنگل در اقتصاد كشور
مسئله توالي در جنگل
بررسي جوامع جنگلي
برداشتهاي فيتوسوسيولوژيك
بخش هایی از بسته درسی جنگل شناسی
فصل اول
تعريف جنگل شناسي و پروش جنگل
جنگلشناسي عبارت است از: شناخت جنگل و محيطي كه جنگل در آن زندگي و رشد ميكند، آشنائي با تحول آن، پيشبيني و اجراي عمليات و برشهايي كه براي حفظ و نگهداري و تجديد حساب جنگل لازم است و اجراي اصولي كه برداشت چوب و ساير محصولات و فوائد جنگل را ممكن ميسازد و بطوري كه اهداف سه گانه، بيشترين توليد، بهترين توليد و بالاترين درآمد راتضمين نمايد.
مرحوم دكتر ساعي براي اولين بار براي كلمه sylviculture كلمه «جنگل شناسي» را بكار برده است ولي اصطلاح «جنگلشناسي و پرورش جنگل» براي آن مناسبتر است.
در گذشته دروس جنگل كاري و حمايت جنگل و حتي بخشي از درسي اكولوژي جنگل، مباحثي از درسي جنگلشناسي بوده ولي امروزه به پيشرفت علوم اين مباحث بصورت دروس جداگانهاي مورد بحث قرار ميگيرد.
جنگلشناسي جنگلهاي دست كاشت
بديهي است كه درسي سيلويكولتور تنها محدود به جنگلهاي طبيعي نبوده، بلكه جنگلهاي دست كاشت فصل مهمي از آنرا تشكيل ميدهد. دخالتهاي انسان نميتواند محدود به جنگلهاي طبيعي باشد، اگر قرار است كه جنگل كاري بكنيم و آنرا بحال خود رها ساخته، دخالت پروشي نداشته باشيم، بهتر است كه اصلاً جنگل كاري نكنيم.
ضرورت ايجاد جنگلهاي دست كاشت و افزايش مساحت جنگلهاي موجود هر روز بيشتر و بيشتر ميگلاد، جنگل كاري و ايجاد جنگل كاري جديد در كشورها اروپائي از چند قرن پيش آغاز گرديد. از اوايل قرن بيستم فعاليتهاي جنگل كاري با هدف احياء جنگلهاي تخريب شده، اراضي زراعي رها شده در مناطق كوهستاني توسعه شديد يافت. توسعه صنايع و نياز آنها به مواد اوليه، روند آنرا تسريع بخشيد. گونههاي سوزني برگ سريعالرشد و تأمين كننده مواد اوليه كاغذسازي مانند پيسرآو انواع كاجها بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت. گونههاي پهن برگ سريعالرشد مانند صنوبر و اكاليپتوسي نيز مورد توجه قرار گرفت. همزمان تكنيكهاي جنگل كاري نيز توسعه شديد يافت، جنگل كاري ديگر بطور واقعي تبديل به زراعت شد (زراعت چوب).
در حال حاضر، جنگل كاري با گونههاي سريعالرشد، با استفاده از پيشرفتهترين روشهاي معمول در كشاورزي (شخم، زهكش، كودپاشي و غيره) و با كاشت انبوه و برداشت در «كوتاه دوره» (4 تا 5 سال و در مولد در حتي كوتاهتر) به عبارت ديگر زراعت چوب، با هدف توليد بيوماس (biomass) براي كاغذسازي يا صنايع شيميائي، انرژي و خوراك دام و … بسيار معمول شده است. اصطلاحات «جنگل كاري صنعتي» و غيره رواج پيدا كرده است.
يك جنگلكار، قبل از هر چيز يك توليدكننده است. يعني علاوه بر انواع ملاحظات مانند سرشت گونه شرايط اكولوژيك و رويشگاه، شرايط اقتصادي (بازار موجود يا آينده، اقتصادي بودن و غيره) بايستي عمل مصرف يا نياز صنعت را مورد توجه قرار دهد.
بين سياست جنگل كاري و سياست صنعتي بايستي رابطه معنيداري باشد. مثلاً ممكن است به دلايل فني انجام جنگل كاري با تراكم زياد لازم شود، در اين صورت توده جنگلي خاص در آينده نياز بيشتري به انجام برشهاي تنك كردن پيدا ميكند. جذب چوبهاي حاصل از انجام برشهاي تنك كردن توسط صنعت مربوطه (صنايع مصرفكننده چوبهاي كم قطر، مثل توليد خمير كاغذ و فيبر و غيره) بايستي تضمين گردد.
بايستي از مقدار چوبي كه در طي 10، 15 و يا 20 سال آينده از جنگل كاريهاي انجام شده توليد خواهد شد اطلاع درست داشته و صنايع مصرفكننده اين جوبهاي را توسعه داده، حتي بازار مصرف محصولات اين صنايع را نيز پيشبيني كنيم.
اين غمانگيز است كه يك كارخانهاي نتواند ظرفيت حداكثر خود را تأمين كند و يا براي تأمين خوراك آن بيش از ظرفيت از جنگل برداشت كند و يا بر عكس، يعني مثلا يك جنگل كار نتواند براي خود بازاري داشته باشد.
جغرافياي جنگل و جغرافياي صنايع چوب نيز بايد با هم هماهنگي داشته باشند. مثلاً در شمال كشور، بايد اراضي دشت تأمينكننده نيازهاي صنايع كاغذسازي باشد و جنگلهاي كوهستاني براي توليد چوب روكش و چوب كار اختصاص يابد.
جنگل كاري بايستي بر پايه و در چهارچوب طرح جنگلداري انجام گيرد.
اجراي جنگلشناسي
بديهي است كه اجراي سيلويكولتور در غالب يك برنامهريزي مدون انجام خواهد گرفت. مانند هر برنامهريزي ديگري، در اين جا نيز مرحله شناخت اساسي خواهد بود. براي دخالتهاي پرورشيِ از قبل نسخه پيچ شده كه جنبه همگاني نيز داشته باشد، وجود ندارد، البته شناخت دستورالعملهاي عمومي اجتنابناپذير است ولي بكارگيري كوركارانهي آنها، اشتباهي بزرگ خواهد بود.
قبل از هر گونه اقدامي بايستي جنگل مورد نظر را به خوبي بررسي كرده و آن را شناخت، شناخت دقيق موارد مختلف مانند زمينشناسي، خاكشناسي رستنيها، اكولوژي تيپولوژي، تكنولوژي و غيره اساسي كار است، اما در رأس همه اينها، دقت و تجزيه و تحليل شخص بررسيكنند از اهميت ويژهاي برخوردار است. بايستي جنگل را به خوبي بفهمد و همهجهات و جنبههايش را درك كند.
امروزه آنچه كه در 50 سال پيش براي كشاورزي اجرا مي شد، دقيقاً براي جنگل توصيه مي شود.
خراش، شخم، كود دادن، زهكشي، مبارزه بر عليه رستنيهاي مزاحم و غيره براي كمك به استقرار و استمرار زادآوري طبيعي ديگر امري ضروري و حياتي شده است.
اجراي مواظبتهاي پرورشي از بدو استقرار نهال تا مرحله به سن برداشت رسيدن تودههاي جنگلي شامل آزاد كردن، پاك كردن، تنك كردن روشن كردن ميباشد. اين دخالتها كلاً به دو دسته بشرح زير تقسيم ميشوند:
الف ـ عمليات: نظير خراش، شخم، و غيره كه كلاً هزينهآور هستند.
ب ـ برشها: در عين حال كه اجراي آنها براي تأمين اهداف پرورشي است. ضمناً محصول ده بوده، بنابراين درآمد زا نيز هستند. برشهاي اساسي از درختان به سن برداشت رسيده انجام ميگيرد كه اهداف پرورشي و اقتصادي دارند. ولي بخشي از برشها (تنك كردنها) با هدف پرورشي از تودههاي بسن برداشت نرسيده انجام ميگيرد.
تعريف جنگل
جنگل جامعهايست از درختان، درختچهها، پوشش زنده، پوشش مرده، با فلوروفون خود كه در يك محيط شخصي از نظر فاكتورهاي ادانيك (خاك)، كليماتيك (اقليم) و بيوتيك (حياتي) زندگي در حالت تعادل دارد.
تعريف درخت
درخت نباتي است با ساقه چوبي و تنه شخص كه در جواني به ارتقاع بيشتر از 10 متر ميرسد (مانند راش و بلوط و مرز و غيره)
درخت كوچك
نباتي است با ساقه چوبي و تنه مشخص كه ارتفاع آن به 10 متر نميرسد. (فندق، و بارانك)
درختچه
نباتي است با ساقه چوبي، اما بدون تنه شخص، يعني داراي ساقهاي است كه از پائين شاخهدار است (مانند از گيل، وليك، تانح، آل) حداكثر ارتفاع 10 متر است.
درخچه كوچك يا زير درخچه
درخچههايي كه ارتفاع آنها به يك متر نميرسد. سياهگيله
درخچهها و زير درخچهها را گاهي اصطلاحاً چوب ـ مرده نيز ميگويند.
گونه جنگلي
تمام گونههاي درختان را كه قابل زندگي و رشد در جنگل هستند، گونه جنگلي مينامند.
ساقه
ساقه قسمتي از درخت است كه از سطح زمين تا جوانه انتهايي ادامه دارد. ساقه ممكن است منفرد يا منشعب باشد.
تنه
قسمتي از ساقه است كه ميتوان از آن چوب صنعتي بدست آورد.
تاج يا گرزن
عبارتست از مجموعه انشعابات و شاخ و برگهائي كه در قسمت تاج پوشش درخت واقع شده است.
تاج پوشش
مجموع فضائي را كه تاج درخت اشغال ميكند تاج پوشش گويند.
ريشه
ريشه درخت قسمتي از درخت است كه براي پايداري و تغذيه درخت در خاك فرو رفته است كه ممكن است عميق و يا افشان و يا سطحي باشد.
نوشتههای تازه