تاریخ بروزرسانی : 1399/01/03
آزمون جامع دكتری یکی از مهمترین چالش های دانشجویان دوره دکتری است. به طوریکه موفقیت در این آزمون شرط ورود به مرحله پژوهشی و رساله نویسی است. در این میان بر اساس نظر بسیاری از دانشجویان، این آزمون با روش فعلی آنقدر نقص و ابهام دارد که برای بسیاری لذت بخش نیست.
این درحالی است که وزارت علوم هدف از برگزاری این آزمون را احراز قابلیت های آموزشی و پژوهشی دانشجو میداند و بر این اساس ابراز می دارد ، برگزاری این آزمون در راستای سنجش توانمندی، تحلیل و استنباط دانشجو برای آغاز فعالیت پژوهشی انجام میگیرد. اما برگزاری این آزمون با روش فعلی اندکی قابل تامل است. در این پست سعی بر این است ، که هدف مطرح شده را از چند زاویه مورد ارزیابی قرار دهیم :
هدف اول ، سنجش توانمندی دانشجویان شده است. حال سوال اینجاست اینکه اگر دانشجویی در این آزمون موفق شود ، نشان از قابلیت علمی است؟ و بر عکس اگر دانشجویی در این آزمون پذیرفته نشود ، نشان از عدم قابلیت علمی است؟ طبیعیست که آزمون جامع به روش فعلی نمیتواند قابلیت علمی دانشجویان را مورد سنجش دقیق قرار دهد. نخست اینکه تشخیص توانایی علمی هر دانشجو تنها به وسیله آزمون کتبی بسیار دشوار است. نتایج تحقیقات و مشاهدات نشان میدهد، یک آزمون به سختی می تواند سواد و اطلاعات دانشجو در یک درس یا رشته علمی را تبیین نماید، مگر اینکه تعداد سوالات آن بسیار زیاد باشد و حال آنکه معمولا در آزمون جامع، برای هر درس بطور میانگین بیش از 4 سوال طراحی نمی شود.
در این میان با فرض ممکن بودن این ارزیابی به صورت امتحان، لازم است طراحی سوالها بسیار حرفه ای و دقیق باشد تا داور با استاد بتواند با توجه به این سوال ها به میزان سواد آموزشی دانشجو پی ببرد، ولی با توجه به واقعیت فضای دانشگاهی امروز این مهم غیر ممکن است. علاوه بر چگونگی طراحی سوالها ، چگونگی ارزیابی اساتید نیز مورد بررسی قرار گیرد بخاطر اینکه نمره ای برای فن بیان و هم قدرت نویسندگی دانشجو لحاظ میکند. توصیه میکنیم مطلب با عنوان “جدیدترین تسهیلات برای دانشجویان دکتری آزاد در آزمون جامع” مطالعه شود.
نکته دیگری که باعث میشود آزمون جامع نتواند گویا و نشانگر زمینه سطح علمی دانشجو باشد ، این است که در بسیاری از موارد سوالهای آزمون ناظر به اطلاعاتی و داده های ضروری که یک دانشجوی مقطع دکتری انتظار می رود آنها را بداند ، شبیه نیست. بطور نمونه مهمترین فاکتور پاسخ دهی بر اساس دیدگاه استاد باشد. آیا دانستن نظر استاد بیانگر زمینه علمی دانشجو است؟ و اگر دانشجویی از نظرات استاد بی اطلاع باشد به معنای بی سوادی او در آن درس است؟
به نظر می رسد از میان اهداف یاد شده ، هدف دوم مهمترین است؛ زیرا مشخصه اصلی یک دانشجو در مقطع دکتری و تمایز او با دانشجویان سایر مقاطع، به شکوفا رسیدن این هدف یعنی توانمندی تحلیل، نقد و استنباط منطقی است. به همین جهت در صورت فقدان این هدف، حصول دیگر اهداف نمره ای نخواهد داشت. آیا آزمون جامع دكتری به شیوه فعلی خود این هدف را پیگیری میکند؟ یعنی اگر دانشجویی در این آزمون موفق شود توانمندی تحلیل و استنباط او محرز می شود؟
داده محور بودن این آزمون و تاکید بر حفظ، سبب می شود که دانشجو منابع این آزمون را با نگاه تحلیلی، یادگیرانه و نقادانه مطالعه نکند ، بلکه سعی می کند که اطلاعاتی که احتمال دارد در آزمون جامع دكتری مورد نظر باشد، مطالعه نماید. در بسیاری موارد هم که سوالات تحلیلی هستند یا از دانشجو درخواست نقد و ایده می کنند، ممکن است استاد مبنا را تحلیل و نقد خود قرار دهد و برای تحلیل و نقد دانشجو نمره ای منظور نگردد. این رویکرد منفی سبب میشود که سوال های تحلیلی نیز عملا به سوالهای حفظی و داده ای تبدیل شوند، زیرا دانشجو تحلیل و نقد نمیکند ، بلکه تحلیل و نقد استاد را حفظ کرده و بیان میکند.
اما هدف سوم ، به منظور احراز قابلیت های آموزشی و پژوهشی دانشجو است. آزمون های جامعی که اخیرا دانشگاه ها برگزار میکنند، هیچ نگاهی به ارزیابی توانایی پژوهشی دانشجو ندارد ، از این رو هیچ استاد و داور با انصاف نمی تواند با ملاک آزمون جامع، توانایی پژوهشی یک دانشجو را ارزیابی کند. در این میان واقعیت این است که توانایی پژوهشی یک دانشجو را می توان از فعالیت های پژوهشی متوجه شد؛ نه از روی جوابی که به چند سوال حفظی یا تحلیلی می دهد.
منبع : آفرینش
نوشتههای تازه
یک نفر به من بگوید وقتی دانشجو یک بار همه درسهای ازمون جامع را در طول دوره با موفقیت گذرانده چه لزومی دارد آزمون تعدادی را دوباره در زمانی کوتاهتر بدهد؟! این آزمون هم به زودی برچیده خواهد شد و فقط سالهای عمر انهایی که در این سالها این آزمون را دادند دیگر بر نمی گردد.
استانی شدن امتحان جامع ؛ بدعتی است که مدیریت فعلی آموزش دانشگاه آزاد انجام میده و جفا است در حق همه دانشجویانی که از این ترم امتحان جامع میدن.
البته معمولا پشت این حرف که دانشجو دکترا باید علامه زمان خودش باشه پنهان میکنن، بجای این ایده ها و فشار ها به دانشجو یک هزارم این فشار رو به استاد هاتون و کیفیت تدریسشون بذارید لطفا
بعضیا این بحثو مطرح میکنن که وقتی دانشجو نمره از ازمون زبان نمیاره پس زبانش ضعیفه و لذا خیلی خوب نمیتونه مجلات تخصصی انگلیسی رشته خودشو مطالعه کنه و لذا از علم روز دنیا که عمدتا به انگلیسیه کمی عقب میمونه و بعد هم نمیتونه خوب مقالاتشو به انگلیسی بنویسه. شاید بعید نیست این استدلال تا حدی درست باشه و اصولا فرض کنیم کاملا درست باشه. اما همونطور که توضیحش اومد این مشکلات به دانشجو مربوط میشه و نه به دانشگاه یا وزارت علوم یا سازمان مرکزی. یعنی چه کار دارند که زبان دانشجو ضعیفه یا نه؟ اونها فقط میتونن از دانشجو مطالبه خلاصه نواوریهاش در سمینارهای دوره ای و بعد هم مثلا دو مقاله ای اس ای و رساله کنن و نه چیزی دیگه. اگر دانشجو بدون نمره زبان هم از عهده همه اینها براومد دلیلی نداره مدرکشو بهش ندن.
ان شالله ک همه نمره زبان رو کامل بیاریم و امتحان جامع عالی بشیم
وقتی برای تحصیل کرده ها ی بدون پارتی جز توی آژانس کاری نیست همین میشه.